eitaa logo
مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع)
2.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
187 ویدیو
10 فایل
﷽ ✅ کانال مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام ✔️ نظر، انتقاد و پیشنهاد 🆔 @rushdadmin ✔️ سایت مرکز ↙️ ✅ http://rushd.ir ✔️ کانال بله و تلگرام ↙️ ✅ @Rushdisu ✔️ اینستاگرام ↙️ ✅ instagram.com/Rushd.ir —---------------------
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆 👇👇 🔹پس آقای در برابر احتمال واگذاری امتیاز نفت به شرکت های آمریکایی واکنشی نشان نمی دهد و در باره احتمال واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی واکنشی محتاطانه که هر دو سو را نگه دارد، ارائه می دهد. در ادامه، مصدق از طریق یکی از نمایندگان توده ای با جلب رضایت سفیر شوروی، طرحی به مجلس پیشنهاد می کند که با تصویب آن، امکان واگذاری امتیاز نفت به دول خارجی از سوی دولت، پس از تصویب طرح ملغی می گردد. پس از تصویب این طرح که به قانون تحریم امتیازات معروف می شود و در آن دوره به خیال خام شوروی در اخذ امتیاز نفت شمال ضربه می زند، آقای نماینده قوچان طرح زیر را به مجلس تقدیم می کند: «ماده واحده: مجلس شورای ملی ایران امتیاز نفت جنوب را که در دوره استبداد به شرکت دارسی واگذار شده و در موقع دیکتاتوری آن را نیز تمدید و تجدید نموده اند به موجب این قانون الغاء می نمایند». و از آقای مصدق درخواست یاری می کند. ولی دکتر مصدق با این طرح مخالفت کرده و بیان می دارد: «نمی توانیم قرارداد را یک طرفه فسخ کنیم». 🔹 پس در سال 1323 نیز آقای مصدق با ملی کردن نفت مخالفت می نمایند. 🔹پیش از طرح موضوع نفت شمال در مجلس، در خرداد ماه این سال آیت الله کاشانی توسط نیروهای انگلیسی دستگیر و به اراک اعزام می شود. ایشان در اراک به بازجو می گوید: «اگر زنده ماندم و از زندان آزاد شدم، کاری می کنم که این ملت مسلمان یک قطره نفت به انگلیس ندهند». @Rushdisu 🔹تا اینجا مشخص شد، آقای مصدق تا قبل از سال 1329 با ملی کردن نفت مخالف بودند و یا با انعقاد قرارداد با شوروی مخالف و طرفدار انعقاد قرارداد با وضع بهتر با غرب بود. پیش از وی نیز ابتدا آقای رحیمیان، آیت الله کاشانی، فاطمی و پیشنهاد ملی کردن نفت ایران را داده اند. 🔸جمع بندی 🔹دکتر مصدق اولین فرد در ارائه پیشنهاد ملی کردن نفت ایران نبود. ایشان حتی سابقه با ملی کردن نفت ایران در سال 1323 و عدم مخالفت با قرارداد گس – گلشائیان را که موجب ادامه قرارداد 1933 می شد در کارنامه خود دارد. البته ایشان مسیر ملی کردن نفت ایران زحمات زیادی نیز متحمل شد ولی اولین فرد نبود. حال که اولین فرد نبود، آیا و یا عالی ترین رهبر این روند بود؟ 🔘 پی نوشت ها نزد نویسنده محفوظ است. ✍ پژوهشگر مرکز رشد 🌿 ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 @Rushdisu
📄 امکان و امتناع در ایران 📌 قسمت آخر 🔶انتقاد ✴️انتقاد کجای رابطه و تعاملی که در دو قسمت قبل بیان شد، قرار دارد؟ ابتدا باید منظور از انتقاد و چگونگی صورت پذیرفتن آن در تاریخ معاصر ایران مشخص شود. مفهوم نقد، امر به معروف و نهی از منکر، نصیحت و مشورت را در بر می‌گیرد. نقد است نه اصل؛ حالتی سلبی دارد نه ایجابی. در نقد قصد ما ساختن نیست، بلکه بیان ساخته شده است. 🔹بیان اشکالات ساختار باید به یک مبدل شود؛ مانند خود الزام ساخت ساختار. دو وجه تخصصی و عمومی نقد نیز باید در مکان‌ها و شرایط همگون با خود صورت پذیرند در غیر این صورت نه به هدف نقد خواهند رسید و نه نقد خواهند شد؛ بلکه صورتی از تخریب را شکل خواهند داد. 🔹اما در نقد ایرانی، تضاد و استقلال دولت و ملت از یکدیگر سبب می‌شود تا نقد نخبگان و ملت از دولت، بیشتر حالت عمومی داشته باشد؛ زیرا دولت آن‌ها را در مسائل داخل نمی‌کند تا تجربه عملی کسب نمایند. همچنین به سبب استقلال دولت از ملت، دولت زمینه پذیرش نقد را ندارد؛ چون نقد جامعه از دولت هنجار نیست و دولت قائل به‌نقد خود از سوی ملت و نخبگان نیست؛ حتی در جایی که نقد تخصصی است. فضای واسط هم جدی گرفته نمی‌شود. درنتیجه نقد آن‌ها تأثیرگذار نخواهد بود. 🔹این روحیه به پس از انقلاب اسلامی نیز رسوخ نمود. ساختار بر بخش عمده‌ای از مسئولین دوره پس از انقلاب اسلامی حاکم شده و روحیه آن‌ها را با عجین نمود. از سوی دیگر، نقد عمومی بر نقد تخصصی نیز همچون پیش از انقلاب چیره گشت. مردم‌گرایی پس از انقلاب اسلامی، ازجمله علل شدت یابی نقد عمومی بود؛ به‌نحوی‌که در مسائل کاملاً تخصصی نیز از عموم مردم نظرخواهی می‌شد. 🔹پس بر اساس میراث به‌جامانده از پیش از انقلاب اسلامی، نقد در کشور ما در هر دو سو دچار است؛ نه دولت دارای روحیه نقدپذیری است و نه آنچه روبروی دولت است مراعی شرایط نقد. 🔹اینکه مسئولین نظام باید جهت‌گیری و روحیه انقلابی را حفظ کنند، در این فضا به معنای ضرورت تلاش برای ادامه هدف نهادهای انقلابی اوایل انقلاب است؛ یعنی تلاش برای پیوستگی لایه‌لایه مثبت با جامعه. تغییر در فضای ارتباطی که نیاز مبرم کشور ماست. 🔹رهبر معظم انقلاب در دیدار چند سال پیش شان با هیئت دولت سه کلیدواژه در رابطه با نقد و نقادی بیان داشتند: منطق، انصاف و خونسردی. نبود تجربه و سابقه‌ی تضاد سبب شده تا این سه کلیدواژه در رابطه‌ی مدنظر این متن گم شوند. فضای کلی رابطه را در بر دارد. حاکم شدن منطق، به معنای اشتباه بودن استقلال دو سوی رابطه از یکدیگر است. این استقلال به نظام اجتماعی اسلامی که هدف غایی انقلاب اسلامی و دو بال جامعه‌ی اسلامی و دولت اسلامی است ضربه خواهد زد. 🔹 به نقاد اشاره دارد. واقع امر آن است که نقد غیرمنصفانه وجود ندارد. نقد غیرمنصفانه نام محترمانه تخریب است. اینکه تخریب تا این حد زیاد مشاهده می‌شود به سبب پندار جدایی و استقلال است. 🔹آیت‌الله خامنه‌ای در نقدپذیری را نیز مدنظر قرار داده‌اند. خونسردی یعنی صبر به هنگام روبرو شدن با اشکالات ساختاری که نقدشونده ساخته است. این خونسردی، سبب تعمق نقدشونده در مفاهیم نقد خواهد شد؛ تعمقی که قطعاً به نفع خود نقدشونده است. 🔶جایگاه محوری دولت 🔹نکته‌ای که باید بدان دقت نمود آن است که در هر ارتباطی که دولت یک سوی آن است، دولت قدرت بیشتری برای اداره فضای ارتباط دارد. در نقد نیز دولت اصل است؛ یعنی اگر ویژگی خونسردی نقدشونده از سوی دولت رعایت شود و نیز اگر دولت به هنگامی‌که در جایگاه نقاد قرار گرفته ویژگی انصاف را رعایت نماید، شرایط حاکم شدن منطق بر ارتباطِ مدنظر متن بیش‌ازپیش فراهم خواهد شد. علت این امر نیز در قدرت سیاسی دولت و همچنین قدرت تأثیرگذاری دولت بر ملت نهفته است؛ چراکه به گفته معصومین علیهم‌السلام، مردم روش زندگی خود را از مسئولین نظام سیاسی خود می‌آموزند. ✍️ پژوهشگر مرکز رشد 📑 قسمت : (https://t.me/rushdisu/2070 🖇) 📑 قسمت : (https://t.me/rushdisu/2189 🖇) ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 @Rushdisu
📄زوال معنا در مفهومی بی معنا 🔶واقع ✴️ نامش ریوان بود. اهل عراق. می گفت کودکی و نوجوانی اش در کرج گذشته. 15 سال؛ به کارگری. مدتی هم در انگلیس زندگی کرده. اما الان، بعد از فتنه داعش، دست زن و پسر نوزادش را گرفته بود و آواره سرزمینی دیگر. نام پسرش را پرسیدم. گفت هیوا. گفتم اسم قشنگی است؛ در ترکی آذری نام میوه ای خوشبوست. گفت در کردی سورانی یعنی امید. گفتم قشنگتر شد. 🔹برخلاف نام پسرش، چشمانش ناامید بود. و همسرش؛ دلگیر. @Rushdisu 🔹گفت عادت کردید؟ گفتم سفر زندگی ام شده. گفت اما همسر من هنوز در حسرت سلیمانیه مانده. گفتم چطور؟ اینجا که پر است از اکراد. هم زبان های خودتان. محله و قهوه خانه تان هم که همه کرد هستند؟ گفت: هستند... اما با ما دارند. 🔶مفهوم 🔹. ناسیونالیسمی که هر چهار عرصه کردی سوریه، ترکیه، عراق و ایران را دربرمی گیرد. مفهومی که بارها و بارها از زبان کنشگران سیاسی شنیده ایم. در شبکه های تلویزیونی شان، برنامه های فرهنگی شان، سخنرانی های سیاسی سرشار از شعارشان. البته در جایی مهمتر نیز: در بحث ها و تجمعات پر از شور و تندیِ میدانیِ جوانانشان. 🔹اما واقعا چنین مفهومی در عرصه زندگی واقعی نیز معتبر شده؟ 🔹شروع به جستجوی تاریخ می کنم. جمهوری مهاباد قاضی محمد؛ در بحث های جدی و مذاکراتش، نشانی از این ناسیونالیسم نیست. همه امور بر مدار تشکیل جمهوری خودمختار مهاباد ذیل دولت ایران می چرخد. 🔹می رسم به احزاب چپ گرای دوره معاصر. آنها نیز رنگ ایرانی دارند. حتی حزب دموکرات آنقدر به رنگ ایرانی بود که جهت مبارزه با ملت ایران، مدتی هم پیاله مجاهدین خلق می شود در شورای ملی مقاومت. 🔹اما خارج از مرزهای ایران؛ می رسم به نام پ.ک.ک؛ که آش شله قلم کاری است از نژادگرایی و مارکسیسم. هر چقدر در گفتگوهای جدی اش جستجو می کنی، کمتر نشانی از ناسیونالیسم واحد کردی می بینی. همه حرفهای جدی و غیرشعاری در چارچوب ترکیه است. یک ذیل نام ترکیه که گفتارها را شکل داده، محدود کرده، مشخص کرده. این فضای تنفسی خود را در فرزند عاقل پ.ک.ک، یعنی حزب دموکراتیک خلق ها بیشتر نشان می دهد. آنقدر که گویی عقلای قوم شعار را با واقعیت یکی کرده اند و واقعیت را تجلی حقیقت می دانند. باور ندارید؟ به سایت این حزب بروید. آیا نشانه ای از ناسیونالیسم واحد کردی در آن است؟ یا هر چه هست نشانه ای است از یک حزب قوم گرای رسمی ترکیه که جزو عرصه سیاسی "آن کشور" است؟ در میان مردم کرد ترکیه باشی دیگر نیازی به استدلال نیست. نشانه کافی است. اکراد ترکیه یکی از پایه های رأی آوری حزب عدالت و توسعه هستند. حزبی که مدتی است به مناطق کردنشین سوریه حمله کرده. آیا مردم کردی که پیش از این به حزب عدالت و توسعه رأی داده اند؛ در انتخابات پیش رو به تغییرات نگاه خواهند کرد یا به ناسیونالیسم واحد کردی که در عفرین مورد هجوم آک پارتی قرار گرفته؟ @Rushdisu 🔹اگر هر آنچه گفته شد، فهم من از وضع الان بود؛ داستان داستان آینده است. آینده ای که در آن دولتی کردی زمام امور را در دست دارد. سیاست، دیگر عرصه ستیز با دیگری نیست، بلکه عرصه تدبیر امور خودی است. ناسیونالیسم واحد کردی از سلب نیرو می گرفت. از نفی هویت خودی را می ساخت. در اقلیم کردستان عراق اما "دیگری" وجود ندارد. ، همه چیز را تغییر می دهد؛ مفاهیم را بازسازی می کند؛ شیوه زیست را معین می سازد؛ ابهام را شفاف می سازد؛ و شفافیت یعنی اینکه تصورات شخصی باعث اتحاد نخواهند شد؛ گفتگوها و بحث ها واقعی خواهند شد. شفافیت یعنی یک کرد اهل سنندج در اربیل عراق خود را در فضای دیگری خواهد دید. این بار دیگریِ او، خودش نیز یک کرد است. او اینبار، در برابر یک کرد، غریبه است. شفافیت یعنی اختلاف کردهای سوریه و عراق بر سر اداره شهر سنجار (شنگال). شهری که در عراق واقع بود ولی به دست نیروهای کرد پ.ی.د سوری از دست داعش آزاد شد. و سوری ها گفتند که "خود" می خواهند این شهر را اداره کنند، نه "دیگری". 🔹تاریخ، عرصه عمل و گفتگوست، عمل و گفتگو نشان از دغدغه ها دارد. دغدغه های مشترک، می سازند؛ اگر هم سلبی باشند و هم ایجابی. ناسیونالیسم واحد کردی توان دغدغه شدن ندارد. چون ایجاب ندارد؛ چون واقعیت ندارد. پس تنها از سلب قدرت می گیرد؛ سلبِ دیگری. دیگری ای که ممکن است دشمن مشترک هم باشد، مانند داعش. اما پس از حذف دشمن مشترک، ناسیونالیسم کردی نیز بی هویت می شود. چون از خود چیزی ندارد. چون نیست. ✍ پژوهشگر مرکز رشد ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐آی‌گپ ↙️ ✅ iGap.net/Rushdisu
👆👆 👇👇 🔹 اما متاسفانه باید گفت نه. رفتار و دیدگاه اردوغان در قبال مسئله فلسطین تغییری نکرده. به همان سخنرانی چند روز پیش او در تجمع مردم استانبول برمی گردیم: 🔻 "ما مردم اسرائیل را به مبارزه علیه شیطانی که در حکومتشان رخنه کرده، دعوت می کنیم". توجه کنید که گفت مردم اسرائیل. 🔹 یا بیایید به نشست مشترک خبری اجلاس فوق العاده سازمان همکاری های اسلامی که همین چند روز پیش در استانبول و به سبب انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس برگزار شد برویم. اردوغان گفت: 🔻 "[خطاب به مردم یهودی اسرائیل] شما صهیونیست نیستید، شما را از آن ها جدا می کنم... به پایبندی خود به راهکار دو دولتی تاکید و از تمامی تلاش های فلسطین در این مسیر حمایت می کنیم". 🔹 بازی همان بازی 15 سال اخیر است.جامعه ترکیه به شدت طرفدار فلسطین است. اسرائیل را توطئه غرب جهت زمین زدن می داند. فلسطین جزئی از خاطرات خوش آنان است. خاطراتی که امید بازگشت به آنها را در سر می پرورانند. حامی اصلی فلسطین رهبر جهان اسلام خواهد بود و رهبری جهان اسلام یعنی افزایش قدرت کشور، یعنی افزایش غرور مردمی. و اهالی ترکیه در جستجوی این غرور هستند. به همین خاطر طرفداری از فلسطین رأی آور است. به همین خاطر همه کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری پیش روی ترکیه چفیه می اندازند و علیه اسرائیل سخنرانی می کنند. 🔹 اردوغان از این امکان غافل نیست؛ از یک سو سخنرانی های مهیج علیه دولت تروریست و اشغالگر صهیونیست ها انجام می دهد؛ صهیونیست هایی که دولت اسرائیل را در دست گرفته اند و باید توسط مردم اسرائیل از قدرت خلع ید بشوند تا بتوان دو دولت اسرائیل و فلسطین را تشکیل داد؛ دولت فلسطین به پایتختی بیت المقدس. 🔹 اما از سوی دیگر افزایش روابط اقتصادی ترکیه با اسرائیل و امضای چندباره قراردادهای نظامی میان این دو کشور و در اختیار نیروهای امنیتی صهیونیست گذاردن پایگاه های جاسوسی در مرز ترکیه با سوریه و سفرهای گردشگری از تل آویو به استانبول هنوز ادامه دارد. 🔹 و از سوی دیگر، ساخت بیمارستان و ارسال پزشک و بازسازی نیروگاه برق در غزه و اعطای بورسیه به دانشجویان فلسطینی جهت تحصیل در ترکیه و درمان بیماران فلسطینی در ترکیه و پخش نذورات و زکوات در غزه. خرج مالیات حاصل از درآمد مشروب فروشی ها برای توسعه مساجد. 🔹 و از سوی دیگر، حزب دموکراتیک خلق ها (حزب اصلی اکراد ترکیه) در پارلمان ترکیه طرحی مبنی بر ابطال تمام قراردادهای فی مابین دولت ترکیه و اسرائیل را به دلیل اتفاقات اخیر ارائه می کند اما اکثریت پارلمان، اکثریتی که در دست حزب عدالت و توسعه است، اکثریتی که در دست اردوغان است، آن را رد می کند. 🔶 ارتش اسلامی؟ 🔹 یادداشت روزنامه ینی شفق بیانگر آرمان آن بخشی از است که نمی خواهند واقعیت اردوغان را بپذیرند. چرا که تجربه تلخ حکومت لائیک ها آنها را ترسانده و از شدت ترس به دامن خیال پناه آورده اند. اگر هم اردوغان حرفی از اقدام نظامی زده، حداکثر در قالب استقرار نیروهای نظامی ترکیه در قالب نیروهای صلح بان در غزه خواهد بود و نه بیشتر. 🔹 باید با واقعیت ها کنار بیاییم. حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان کارهای بسیاری در جهت تسهیل اسلام گرایی و بازگشت ترکیه به دامان اسلام انجام داده است. این حزب و این فرد همراه خوبی در قصه پرغصه فلسطین هستند اما "تا یک جایی". این "تا یک جایی" را نباید فراموش کنیم. و نیز افق های پس از آن را. ✍ پژوهشگر مرکز رشد ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
👆👆 👇👇 🔹LSE دارای بزرگترین علوم اجتماعی و سیاسی در جهان است.  درآمد این دانشگاه در سال ۲۰۱۴ مبلغی معادل ۲۷۹ میلیون پوند و مخارج آن معادل ۲۶۱ میلیون پوند انگلیس بود.از جمله اساتید معروفی که در این دانشگاه تدریس داشته و دغدغه عدالت نیز داشته اند می توان به فردریش هایک، جیمز ادوارد مید، برایان بری و آمارتیا سن اشاره کرد. 🔹در LSE دو کلاس به بررسی مفهوم عدالت اختصاص یافته است. ۱۵ کلاس درس (با در نظر گرفتن دوره های کوتاه مدت تابستان) نیز به مسائل مرتبط با عدالت می پردازند. همچنین ۴ مرکز پژوهشی با موضوعات مرتبط به عدالت پژوهی در این دانشگاه ایجاد شده است. میزان توجه به مفهوم عدالت در LSE بیش از هر چیز در آن رخ می نماید. همگام با جهان لیبرال، لبه پژوهش های دانشگاهی LSE متوجه نظریه عدالت رالز، لیبرالیسم وظیفه گرا و عدالت از دید جماعت گرایان است. اما در محتوای کلاس های درسی و نیز آنچه به عنوان ثمره مراکز پژوهشی LSE به جامعه علمی عرضه می شود، جایگزینی نابرابری به جای مفهوم عدالت است. نابرابری و عدالت توزیعی به قدری در LSE پررنگ است که می توان گفت این دانشگاه عدالت را به مثابه مسأله می شناسد. در رهگیری دلایل چنین شناختی باید به اجتماعی-سیاسی LSE  اشاره کرد. LSE دانشگاهی بود که توسط سوسیال دموکرات ها پایه گذاری شد و در حال حاضر جزو بدنه حزب کارگر انگلیس به شمار می رود. LSE نه تنها این پیشینه را نفی نکرده بلکه سعی کرده نقش فعالی در هدایت آن داشته باشد. به نحوی که خود را در حصار جهان آکادمیک خلاصه نکرده و سعی دارد در متن زندگی انگلیسی حضور داشته باشد. این حضور هم در شکل ، مانند تعیین مکان اصلی دانشگاه در مرکز لندن و به شکل مرتبط با شهر، و هم در شکل ، مانند برگزاری جلسات سخنرانی عمومی، انتشار رایگان یافته های علمی و رساله ها، اظهارنظر در مورد مسائل روز انگلیس و…، خود را می نمایاند. عدالت به مثابه مسأله برابری و نابرابری موجب شده این دانشگاه اثرگذاری بسیاری در این حوزه داشته باشد و توان هدایت دیدگاه های جهان دانشگاهی در باب برابری و نابرابری را به خود اختصاص دهد. در نگاه کلی آنچه را نگارنده علاقمند است به عنوان سرخط آموخته ها از LSE ارائه نماید می توان در محورهای ذیل خلاصه نمود: 🔹تمرکز دانشگاه بر علوم اجتماعی و پرهیز از ورود به حوزه های فنی و پزشکی رویکرد میان رشته ای به مباحث و استفاده از توان حوزه وسیعی از علوم اجتماعی تعیین یک تعریف کلی از عدالت (برابری و نابرابری) و حضور اثرگذار در این تعریف اجازه دادن به پژوهشگران جهت بررسی دیگر تعاریف عدالت بدون صرف هزینه های پژوهشی در آن (مدیریت هزینه)متمرکز نمودن برنامه های پژوهشی نابرابری در چند مرکز پژوهشی مشخص سعی در اثرگذاری بر فضای جامعه انگلیس اهمیت داشتن نابرابری در مباحث ، ، (در کنار اولویت فرعی بودن حوزه های سیاست و نژاد)تمرکز بر روی سه منطقه ، و (با محوریت کشور آفریقای جنوبی) به عنوان حوزه جغرافیایی 🔹در نهایت می توان از علل موفقیت LSE در کسب جایگاهی معتبر در مباحث نابرابری، با تمرکز در حوزه های مشخص و تلاش برای کاربردی کردن پژوهش ها جهت اثرگذاری بر روی و دانست. با این حال پژوهش حول خود مفهوم عدالت در LSE کم رنگ است. مسأله ای که موجب ضربه خوردن جایگاه این دانشگاه در لبه علمی عدالت پژوهی می شود. به نظر نگارنده به عکس حوزه نابرابری، LSE در عدالت پژوهی و گشودن مسیرهای جدید حرفی برای گفتن نخواهد داشت و بیشتر پیرو سایر مراکز علمی جهان به خصوص دانشگاه های آمریکایی خواهد بود. به دیگر سخن، این پیشینه سیاسی-اجتماعی LSE نیست که مفهوم عدالت در جهان لیبرال را تغییر می دهد بلکه دانشگاه های آمریکایی در زمینه عدالت پژوهی در راستای سنت لیبرالی و تکمیل نقاط مبهم، به بن بست خورده و ناکارآمد لیبرالیسم است که آینده عدالت پژوهی لیبرالی را رقم خواهد زد. 🔗 لینک مطلب در سایت هسته عدالت پژوهی: 📎 yon.ir/Xr1am پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐 ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐 بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu