فرق من با زندانبانم را میدانی؟ من روشنایی و نور را میبینم و او تاریکیッ ☆دیدتو نسبت ب زندگی عوض کن رفیق↻

تو که نمی‌دانی ؛ هر آدمی دلتنگی های مخصوص خودش را دارد وَ تو پنهانی ترین دلتنگیِ منی .

سلام برتو، ای زندگی بخشِ دوباره به دختران🥰!

چه خوش صیدِ دلم کردی بنازم چشمِ مستت را که کَس آهویِ وحشی را از این خوش‌تر نمی‌گیرد :) •𝑷𝒂𝒓𝒗𝒂𝒏𝒆𝒈𝒊.²⁰²¹•

⚠️ کشتار فجیع و بمباران بیمارستان المعمدانی غزه توسط صهیونیست‌ها 💔 أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ... 🤲 پروردگارا تو را به اضطرار زینب کبری قسم، در ظهور آخرین حجتت که پایان بخش این اضطرار و درماندگی‌ست تعجیل کن. ❤️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran

⭕️ پایان صهیونیسم نزدیک است ⭕️

دل، چیزِ عجیبی‌ست. هم بردنش سخت است، هم کندنش عذاب آور. دِل اگر بخواهد همه چیزِ محبوبتان خواستنی‌ست، دِل فقط به دِل راه ندارد. به چشم، به دست، به هوش و حواس، دِل به روح راه دارد. راستش را بخواهید دست‌هایتان همیشه برای خودتان باقی می‌ماند. هر چند هر گاه نگاهش می‌کنید جایِ خالیِ دست‌های محبوبتان را حس می‌کنید. با خودتان می‌گویید: با همین دست‌ها گیسوانش را مرتب می‌کردم، با همین دست‌ها دست‌هایش را می‌فشردم. یا گام‌هایی که با پاهای خودتان، در کنار محبوبتان برداشته‌اید. در آینه چشم‌های خودتان را براَنداز می‌کنید و پیش خودتان فکر می‌کنید که روزی لبخندِ محبوبتان را مشاهده می‌کردید. اما دِل داستانش فرق می‌کند. یک لحظه، یک آن، یک نظر کافی‌ست، تا برای همیشه دلی که دارد در سینه شما می‌تپد، از آنِ خودتان نباشد. دِل چیز عجیبی‌ست، در سینه خودتان می‌تپد، اما برای خودتان... نه.

_

باهم ست کرده بودن و اومده بودن کنسرت اونم دوتایی(: یاد متن محمد صالح علاء افتادم که میگفت: بگذار همه رفته باشند ما خودمان دوتایی جوان می مانیم ، هر چند آینه پیر شده باشد . دوست داشتنِ واقعی شاید این شکلی باشه . .

سلام رفیق😇 حالت چطوره؟! شبِ سردِ زمستونیت بخیر😍 ‌ اگه تمایل داری که همراه مون باشی؛ همین الان وارد لینک زیر شو و قبل از تکمیل شدن ظرفیت ثبت نام کن🥰 https://survey.porsline.ir/s/FXfUDZVu ‌ راستی؛ حتما مارو به دوستای اهلِ کتابت معرفی کن🫀🫂

هیچ‌چیز شبیه دلتنگی نیست ، مگر پرنده‌ای شکسته‌بال ، که با دریغ و حسرت به آسمان نگاه می‌کند .

جدی جدی دلت تنگ نمیشه؟! من هر شب از دلتنگی تو این اتاق چند متری اندازه‌ی کل شهرو قدم میزنم .

ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود :) !

ذوقی که برای راه انداختن اینجا داشتیم با سکوتِ الانش هم‌خونی نداره ..🚶🏻‍♀

واقعا👨‍🦯

تازشم دونفر از عزیزامون گُم شدن :)

بغض:))

(: 💔

بازم که خالیه اینجا

*

بین تمام چیزایی که از دست دادم دلم برای خود قبلیم بیشتر از همه تنگ شده .