فرزانه‌‌ی ۱۸ ساله روبروی بچه‌های انقلابی ایستاد! ۱۰ مهر ۱۴۰۲، ۱۰ دوربین ثابت و متحرک در سالن بود برای روایت هنرش؛ روایت ایستادگی‌اش. در سکوت و سکون هنرمندان حاضر، صدایش تنها صدای غالب سالن بود. می‌گفت:«اول هر چیزی از یک پاییز سخت شروع میشه...» کلیپ تمام شد و در تاریکی سالن، با نور پروژکتور، تحسین و حسرت چشم‌ها و خیسی اشک روی گونه‌ها را دیدم که برق می‌زد. فرزانه از پاییز شروع شد، تندباد فتنه‌ی ۱۳۷۸ پاییز سخت فرزانه بود. باد پاییز هم که رحم ندارد! سوز دارد. خشک می‌کند. برگ‌ها را می‌ریزاند! اما خاک شلمچه در پاییز هم حاصلخیز است. فرزانه تمام بارش در پاییز ۱۳۷۸ ریخته بود. سال ۱۳۸۵ در خاک شلمچه ریشه دواند‌. شکوفه زد. در برگ ریزان فتنه‌ی ۱۳۸۸ به بار نشست. میوه داد. حرف‌هایش بوی خاک شلمچه گرفته بود. حاصلخیز شده بود برای دل‌های رنجیده. خاک شلمچه در پاییز هم حاصلخیز است! تا ۴۰ سالگی‌اش از خاک شلمچه میوه داد. به چله که رسید، پر کشید. حضرت آقا خاک سجاده‌ی نمازش را به کفن فرزانه پزشکی رساند. خاک فرزانه حاصلخیز شد! ۱۰ مهر ۱۴۰۲، ۱۰ دوربین ثابت و متحرک در سالن بود برای روایت هنرش؛ روایت ایستادگی‌اش... ✍حُرّه.عین