تقدیم به سرزمین عطش و آتش 🔥 فریاد کربلا ................. ویرانم از حکایتِ آباد کربلا پیچیده در سکوتم فریاد کربلا غیر از تمام هفته که قلبم حسینیه ست شب های جمعه می کُشدم یاد کربلا گفتم به هر که غیر امامم حسین، نه! آری منم منم من... معتاد کربلا مُهر نماز: تربت خونینِ قتلگاه رو به خداست در دل سجاده، کربلا خورشیدِْ عصر روز دهم توبه کرد و رفت اما چه ها نکرد به اولاد کربلا با تیغ آفتاب به جنگ حسین رفت بر زخم ها نمک زد جلاد کربلا اصحاب، گِرد شمع وجود حسین، جمع پروانه ها طلیعه ی میعاد کربلا! از رقص عارفانه چه گویم! چنان وهب او که مسیح بوده و داماد کربلا پیشِ نگاهِ منتظرِ باغبانِ نور پرپر شده ست شاخه ی شمشاد کربلا شش ماهه ای که حج خدا را وداع گفت آرام شد به «ناد علی»... «ناد کربلا» بیش از هزار و نهصد و پنجاه زخم سخت گاهی عجیب می شود اعداد کربلا هر «قطعه» شد رباعی نابی میان دشت اینگونه شد وسیع تر ابعاد کربلا حالا یتیم، دختر شیرین زبان او حالا وخیم، وضعیت حاد کربلا آتش زدند دامن سبز رباب را بالا گرفت شدت بیداد کربلا در خیمه ی قضای الهی اسیر شد با شعله های حرمله، سجاد کربلا با آن همه مصیبت عظمی که بر تو رفت شام بلاست! روضه ی همزاد کربلا انکارِ قتل عامِ خدا بی نتیجه است ریشه دوانده در همه، اسناد کربلا! یک اربعین شنیده ای اما بیا ببین صدها برابر است استعداد کربلا اینجا کویر نیست که دریای رحمت است باید که بود ماهیِ آزاد کربلا! قم المقدسه