شاخه با ریشه‌ی خود حرفِ پیاپی دارد که لبـش مـیل دمـیدن چو لبِ نی دارد غنچه‌شوقی‌به‌شکوفاشدنش‌هست،هنوز که‌صبامست‌وغزلخوان به‌کفَش می دارد خاک، پُر آب شــده همـچو غـزلـهای دَری تُرک و تازی چه کند فهم، چه‌ها وی دارد؟ سیب هر سال در این فصل شکوفا نشود باغــبان کـرده فـرامـوش کـه گُل کِـی دارد؟ در دلِ باغ چه رازی است كه در فصلِ خزان هـوسِ بوسـه‌ی سیبی به لبش هی دارد ۱۴٠۳/٠۹/۱۹🌱 -❀✍️رشوند ﴿ نقیضه‌ای بر این سروده‌ی دل‌گزا... 👇🏻 شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد باغ امسال،چه پاییز عجیبی دارد غنچه، شوقی به شكوفا شدنش نیست دگر با خبر گشته كه دنیا چه فریبی دارد خاك كم آب شده،مثل كویری تشنه شاید از جای دگر مزرعه شیبی دارد سیب هر سال در این فصل شكوفا می شد باغبان كرده فراموش كه سیبی دارد در دل باغ چه رازی است كه در فصل بهار باز از زردی پاییز نصیبی دارد