#تجربه_من ۵۰۱
#مادری
#فرزندآوری
سال ۹۴ در سن ۲۳ سالگی با همسر عزیزم عروسی کردیم. همزمان در مقطع ارشد تحصیل میکردم. به شدت هم از بارداری جلوگیری میکردم🙈
تا اینکه ۵ ماه بعد از ازدواج بنا به دلایلی همسرم آزمایش اسپرم دادن و نتیجه خوبی به نداشت و متخصص زنان پیشنهاد کردن که شما نباید جلوگیری کنید و احتمالا دیر یا شاید هم سخت باردار بشی.😞 خیلی هر دو ناراحت شدیم و فکر اینکه شاید اصلا بچه دار نشیم خیلی ناراحتمون میکرد.😢
تا اینکه با توکل به خدا اقدام کردیم حدود دو ماه بعدش قسمتم شد که به نجف و کربلا بریم یکی از مهمترین دعاهام در اون اماکن مقدس این بود که بچه دار بشم.
وقتی که برگشتیم در کمال ناباوری متوجه شدیم که بله خداجون مهربووون جواب دعاهامونو داد و من باردار بودم😊 وقتی جواب مثبت رو دیدم از ذوقم دستام میلرزید و گریه ام گرفته بود. آخه همسرم که برای معاینه با توجه به جواب آزمایش رفته بودن گفتن مشکلشون واریکوسل هست و باید رفع بشه و حالا قبل از اینکه درمان بشه ما جواب گرفته بودیم و خیلی خوشحال بودیم.
بارداری خیلی خوب و بدون دردسری داشتم، ۱ ماه قبل از زایمان هم پایان نامه ارشدم رو دفاع کردم و خیالم راحت شد.
پسرم که دنیا اومد چون اولین تجربه بود خیلی شب بیداری ها و بعضی شیطنتهاش اذیتم میکرد تا جایی که تصمیم گرفتم بیشتر از یک بچه نداشته باشیم😳
اما وقتی پسرم ۳ ساله شد و به اصطلاح از آب و گل در اومده بود، هم خودمون دوست داشتیم پسرم تنها نباشه هم خودش مدام میگفت پس کی نی نی میاریم و....
این مدت اوج کرونا بود و من میترسیدم تا اینکه بالاخره با توکل به خدا اقدام به بارداری کردم، چند ماهی گذشت و وقتی دیدم باردار نمیشم دوباره نگران شدیم و همسرم آزمایش دادن و متاسفانه باز هم نتیجه خوبی نداشت😢 و من مدام با خودم میگفتم کاش اصلا جلوگیری نمیکردم و زودتر باردار میشدم.
در سونوی همسرم باز هم نشون داده بود که واریکوسل گرید ۳ دارن و بارداری با این شرایط تقریبا بعیده.
از طرفی خودمون دوست داشتیم که فرزند دیگه ای داشته باشیم و از طرف دیگه حرفهای پسرم که خیلی دلش نی نی میخواست، ناراحتم میکرد.
به این کانال سر می زدم و تجربه های مختلف رو میخوندم و از طریق همین کانال با ختم زیارت عاشورا آیت الله حق شناس و نذر زیارت عاشورا برای شهید نوید صفری آشنا شدم و اونها رو انجام دادم و کلی نذر و نیاز دیگه کردم.
تا اینکه باز هم خدای مهربووون بهمون لطف بزرگی کرد و بعد از ه ماه، دوباره باردار شدم و دیگه در پوست خودم نمی گنجیدم.
جالبتر این بود که برنامه ریزی خداجوووونم دختر قشنگم با اختلاف ۵ روز از تولد داداش مهربووونش دنیا اومد.❤️
من با خودم قرار گذاشتم که هروقت باردار شدم تجربه خودم رو تو گروه بذارم و به همه عزیزان بگم که تا وقتی خدا نخواد هیچ برگی از درخت نمی افته و همه چیز دست خداست. و توصیه بنده به همه عزیزانی که تازه ازدواج کردن این هست که طی اولین سالهای ازدواج اقدام به فرزندآوری کنید جلوگیری طولانی مدت کار رو سخت میکنه این تجربه ای هست که در اطرافیانم هم دیدم.
امیدوارم بهترینها برای همه رقم بخوره و تمام بانوان سرزمینم طعم شیرین مادری را بچشن.
التماس دعا
❣
@Mattla_eshgh