🍃
✅شرح خطبه ۱ بخش ۱۰
✨طلوع آفتاب اسلام:
در اين بخش از خطبه، امام(عليه السلام) اشاره به چهار نکته مى فرمايد:
🔹نخست، مسأله بعثت پيامبر اسلام و بخشى از ويژگيها و فضايل آن حضرت و نشانه هاى نبوّت او.
🔹دوّم، وضع دنيا در زمان قيام آن حضرت از نظر انحرافات دينى و اعتقادى و نجات آنها از اين ظلمات متراکم، به وسيله نور محمّدى(صلى الله عليه وآله).
🔹سوّم، رحلت پيامبر از دار دنيا.
🔹چهارم، ميراثى که از آن حضرت باقى مانده، يعنى قرآن مجيد.
🍃در قسمت اوّل مى فرمايد: «اين وضع همچنان ادامه يافت تا اين که خداوند سبحان، محمّد رسول الله(صلى الله عليه وآله) را براى وفاى به عهد خود و کامل کردن نبوّتش برانگيخت و مبعوث کرد» (اِلى اَنْ بَعَثَ اللهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لاِنْجازِ(1) عِدَتِهِ وَ اِتْمامِ نُبُوَّتِهِ(2)).
🍃سپس اشاره به بخشى از فضايل آن حضرت کرده، مى فرمايد: «اين در حالى بود، که از همه پيامبران پيمان درباره او گرفته شده بود (که به او ايمان بياورند و بشارت ظهورش را به پيروان خويش بدهند)» (مَاْخُوذاً عَلَى الْنَبييّنَ ميثاقُهُ).
«در حالى که نشانه هايش مشهور و ميلادش پسنديده بود» (مَشْهُورَةً سِماتُهُ،(3) کَريماً ميلادُهُ).
🍃اين تعبير ممکن است اشاره به کرامت و عظمت پدر و مادر و اجداد او باشد و يا برکاتى که هنگام تولّد او براى جهانيان فراهم گشت، چه اين که مطابق نقل تواريخ، همزمان با تولّد آن حضرت بتها در خانه کعبه فرو ريختند، آتشکده فارس خاموش شد، درياچه ساوه که مورد پرستش گروهى بود خشکيد و قسمتى از قصر شاهان جبّار در هم شکست و فرو ريخت و همه اينها بيانگر آغاز عصر جديدى در مسير توحيد و مبارزه با شرک بود.
سپس مى افزايد:
🍃«در آن روز مردم زمين، داراى مذاهب پراکنده و افکار و خواسته هاى ضدّ و نقيض و راه ها و عقايد پراکنده بودند» (وَ اَهْلُ الاَرْضِ يَومَئِذ مِلَل مُتَفَرِّقَة وَ اَهْواء مَنْتَشِرَة وَ طَرائِقُ مُتَشَتِّتة).
🌿«گروهى خدا را به مخلوقاتش تشبيه مى کردند و گروهى نام او را بر بتها مى نهادند يا به غير او اشاره و دعوت مى کردند»
🍃 (بَيْنَ مُشَبِّه للهِ بِخَلْقِهِ اَوْ مُلْحِد فِى اسْمِهِ اَوْ مُشير اِلى غَيْرِهِ).
♦️«ملحد» از مادّه «لحد» بر وزن مَهْد به معناى حفره اى است که در يک طرف قرار گرفته است و به همين جهت به حفره اى که در يک جانب قرار گرفته است لحد مى گويند، سپس به هر کارى که از حدّ وسط منحرف به سوى افراط و تفريط شده، الحاد گفته مى شود و شرک و بت پرستى را نيز به همين جهت الحاد مى گويند و منظور از جمله بالا «مُلْحِد فِى اسْمِهِ» همان است که در بالا اشاره شد که نام خدا را بر بتها مى نهادند; مثلا به يکى از بتها اللات و به ديگرى العزّى و به سوّمى منات مى گفتند که به ترتيب از الله و العزيز و المنّان منشتق شده است و يا اين که منظور آن است که صفاتى براى خدا همچون صفات مخلوقات قائل مى شدند و اسم او را دقيقاً بر مسمّى تطبيق نمى کردند. جمع ميان هر دو تفسير نيز ممکن است.
♦️سپس مى افزايد: «پس خداوند آنها را به وسيله آن حضرت از گمراهى رهايى بخشيد و با وجود پربرکت او، آنان را از جهالت نجات داد»
🍃(فَهَداهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَ اَنْقَذَهُمْ بِمَکانِهِ مِنْ الْجَهالَةِ).
🔹بعد به فراز ديگرى از اين بحث پرداخته، مى فرمايد: «سپس خداوند سبحان لقاى خويش را براى محمّد انتخاب کرد و آنچه را نزد خود داشت براى او پسنديد و او را با رحلت و انتقال از دار دنيا به سراى آخرت، گرامى داشت و از گرفتارى در چنگال مشکلات نجات بخشيد» (ثُمَّ اخْتارَ سُبْحانَهُ لُِمحمَّد صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ لِقائَهُ، وَرَضِىَ لَهُ ما عِنْدَهُ، وَاَکْرَمَهُ عَنْ دارِ الدُّنْيا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقام البَلْوى).(4)
▫️«آرى در نهايت احترام او را قبض روح کرد، درود خدا بر او و آلش باد» (فَقَبَضَهُ اِلَيْهِ کَريماً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ). «او هم آنچه را انبياى پيشين براى امّت خود به يادگار گذارده بودند در ميان شما به جاى نهاد» (وَ خَلَّفَ فيکُمْ ما خَلَّفَتِ الاَنْبياءُ فى اُمَمها).
🌿«زيرا آنها هرگز امّت خود را بى سرپرست و بى آن که راه روشنى در پيش پايشان بنهند و پرچمى برافراشته، نزد آنها بگذارند رها نمى کردند!» (اِذْ لَمْ يَتْرُکُوهُمْ هَمَلا(5) بِغَيْرِ طَريق واضِح وَلا عَلَم قائم).
🔹بديهى است منظور امام(عليه السلام) از تعبير بالا همان چيزى است که در حديث ثقلين آمده است که طبق اين روايت متواتر، پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «من از ميان شما مى روم و دو چيز پرارزش در ميان شما به يادگار مى گذارم: کتاب خدا و عترتم که اگر به اين دو تمسّک جوييد هرگز گمراه نخواهيد شد و اين دو از يکديگر جدا نمى شوند تا در کنار حوض کوثر نزد من آيند».(6)
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه