نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 شرح ذکر ✅ ۱. مباحث علمی معرفتی، شرح حقایق و معارف دینی هستند. برای کسانی که
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 تلنگر عرفانی ✅ اینکه حضرت استاد تأکید می‌کردند بر تحصیل معرفت و علم، در همین راستا آیت‌الله شاه‌آبادی استاد امام خمینی می‌فرمود: کسانی که عرفان نظری خوانده‌اند درست مثل کسانی هستند که در یک حباب شیشه‌ای در دل دریا هستند، کافی است که یک تلنگر بزنند و آن حباب شیشه‌ای را بشکنند و به دریا وصل شوند. این تعبیر دقیقی است. البته در این شیوه باید به دنبال حاصل علم باشید و آن را سر سفره بیاورید. تأکید بر تحصیل و اِعمال آن در سیره حضرت استاد، خیلی جدی بود و اجرا شد. پس نتیجه این می‌شود که عرفان حضرت استاد از دل حکمت و حقایق معرفتی بود که ایشان مطرح می‌کرد. و البته تکینک‌هایی در فضای سلوک هم داشتند که اشاره‌ای به آن خواهیم کرد. این پایۀ کار ایشان بود. 🔵 سفره علمی ✅ هستند کسانی که خودشان قوی بودند و از جهت علمی هم قوی بودند، ولی شاگردان علمی قوی نصیبشان نشد، لذا ناچار شدند آنها را از ابتدا ذره‌ذره بالا ببرند و گاه آنها را به سمت کار علمی هم می‌کشاندند، در عین حال آنی که باید می‌شد نمی‌شد. اما کسانی مثل حضرت استاد، خودشان سفره علمی هم پهن می‌کردند و از نظر معرفتی بالا می‌آوردند و در عین حال در این زمینه دستگیری هم می‌کردند. عمده تأکید ایشان در فضای معرفت، تأکید بر معرفت نفس و معرفت رب بود. از یک جهت هم بوعلی و شیخ اشراق و صدرا و ... را کار می‌کردند، ولی در عین حال، آنچه وزنه کار بود و تمرکز می‌کردند، معرفت نفس و معرفت رب بود. 🔵 معرفت نفس ✅ کتاب‌هایی که حضرت استاد در معرفت نفس نوشته‌اند: معرفت نفس؛ صد کلمه؛ انسان در عرف عرفان؛ اتحاد عاقل و معقول؛ عیون مسائل نفس؛ آغاز و انجام؛ گنجینه گوهر روان. در بعضی آثار برخی از این اصول را جدا کرده‌اند که در عرفان و فضای سلوکی به کار می‌آید و اگر بدانی، می‌توانی دست به کار شوید؛ مانند فصل چهارم از کتاب انسان در عرف عرفان. صد کلمه ایشان هم همین‌گونه است. یعنی خلاصه و عصارۀ مباحث ایشان است. مباحث مفصل در عیون مسائل نفس آمده است. ایشان این سبک را اِعمال می‌کرد و در درس‌ها مکرر می‌گفت. ولی ما می‌دیدیم حاصل عملی هم دارد و توجه به عمل هم می‌داد. در آمل هم عمدتاً همین کتاب‌ها را درس می‌داد. مثل معرفت نفس. ✅ ایشان در معرفت نفس، یک بخش درباره انسان توضیح می‌داد و توضیح می‌داد که حقیقت انسان چیست. حقیقت انسان آن روح خداوندی و روح مجرد است. از آنجا شروع می‌کرد. بعد انواع تجرد را توضیح می‌داد: برزخی، و عقلانی. اطوار وجودی انسان را توضیح می‌داد. حقیقت واحده از عرش تا فرش را توضیح می‌داد که با اینها انسان یک شناختی نسبت به حقیقت خودش پیدا می‌کرد. این حقیقت واحده از عرش تا فرش نکات نابی دارد. قوه خیال و صورت‌گری آن را بیان می‌کرد که جُبِلَت لِلمُحاکاة. و همچنین مراتب ادراکی را شرح می‌داد: حسی، خیالی، عقلی، روحی، قلبی. حقیقت مرگ چیست؟ همین که بفهمیم حقیقت ما روح ما است، اولین نتیجۀ آن این است که بدن دیگر برای ما مهم نیست. نمی‌گویم بدن نیست، بدن مرتبۀ نازلۀ نفس است. نباید به بدن جفا کنیم؛ باید به آن هم برسیم. اما این‌طور نباشد که تمام همت ما این باشد که در حد بدن بمانیم. حتی بعضی از شاگردان ایشان که در آمل بودند و ساواک اینها را گرفته بود، می‌گفتند: شما هرچه بکنید با بدن ما می‌کنید، با روح ما نمی توانید کاری کنید. از جمله کسانی بودند که سلوک داشتند و اهل مکاشفه هم بودند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸