✅ ادامه 👇 ✍️ البته این توهم خودبرتربینی فقط اختصاص به صهیونیست‌های یهودی ندارد و متأسفانه در جامعه امروز بسیار دیده می‌شود! چنانچه برخی از صاحبان ثروت و قدرت، خود را تافته جدا بافته از مردم دانسته و توقع دارند همه‌ی مردم و حتی نظام در خدمت آنها باشند! چون مثلاً آقازاده فلان مسئول کشوری یا لشکری هستند! یا رفیق گرمابه و گلستان فلان وزیر و نماینده مجلس و... اما بر اساس آیات و روایات اسلامی این موضوع، خط قرمز جامعه توحیدی است که در آن هیچ رابطه و شرایط خاصی، فردی را بر دیگری برتری نمی‌دهد؛ چنانچه امیرالمؤمنین (ع) در نامه ۴۱ نهج‌البلاغه به خطاب به عبدالله بن عباس، پسر عمو، شاگرد، رفیق، همراز و محبّ خود، هنگامی که خطایی از او سرزده و مقداری از اموال بیت‌المال را که فکر کرده بود سهم خود اوست برداشته و به مکه رفته بود، می‌نویسند: «از خدا پروا کن و اموال این قوم را به ایشان بازگردان؛ که اگر برنگردانی و خداوند به من قدرت دستیابی به تو را بدهد، کاری می‌کنم که عذرم در پیشگاه خدا درباره تو پذیرفته باشد و با شمشیرم گردنت را بزنم؛ همان شمشیری که احدی را با آن نزدم، جز اینکه وارد جهنم شد؛ به خدا قسم اگر حسن و حسینم آنچه را تو انجام داده‌ای، انجام می‌دادند از من نرمشی نمی‌دیدند و به مرادی نمی‌رسیدند! تا اینکه حق را از آنان بازمی‌ستاندم و باطلی را که از ستمشان به وجود آمده، نابود می‌ساختم» تعجب ندارد، این منطق جامعه توحیدی است؛ در این جامعه، هیچ‌کس بر دیگری برتری ذاتی ندارد! حتی اگر فرزند پیامبر خدا و امیر مؤمنان باشد! در این جامعه، انتساب به بزرگان، نژاد برتر، ثروت و قدرت هیچ برتری نمی‌آورد؛ بلکه آنچه انسان‌ را متفاوت می‌کند، کیفیت عبودیت و طاعت او در برابر خداوند تبارک و تعالی است؛ چنانچه پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: «ای مردم! به درستی که پروردگار شما یکی است و پدر شما یک نفر (حضرت آدم) است؛ پس عرب بر عجم، و عجم بر عرب و (نژاد) سرخ بر سیاه و سیاه بر سرخ فضیلتی ندارد، مگر به سبب تقوا و پرهیزکاری، چنانکه باری تعالی (در آیه ١٣ سوره حجرات) فرموده: «إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم» (میزان الحکمة فارسی، ج ۱۳، ص۳۷۹) در روایت دیگری نیز آمده که حضرت موسی (ع) به هنگام مناجات با خدا از خداوند‌ درخواست کرد که همنشین وی را در بهشت به او معرفی کند تا او را بشناسد؛ خطاب آمد ای موسی به فلان منطقه و فلان مغازه برو، کسی که در آنجا مشغول کار است، او رفیق تو در بهشت خواهد بود؛ پس حضرت به سراغ او رفته و دیدند جوانی است قصاب! از دور مراقب بودند تا ببینند او چه عمل شایسته ای دارد که همنشین پیامبر خداست؛ اما چیز فوق‌العاده ای از او مشاهده نکردند؛ شب هنگام کـه جـوان محل کار را ترک می‌کرد، حضرت موسی (ع) بدون آنکه خود را معرفی کنند نزد او آمده و از وی خواستند تا شب را مهمانش باشند تا از این طریق، شاید به رمز و راز جایگاه او در بهشت پی ببرند؛ جوان همین که وارد منزل شد قبل از هر چیز غذایی آماده کرد و آنگاه سراغ پیرزنی از کارافتاده رفت که دست و پایش فلج شده و قدرت حرکت و جابه جا شدن را نداشت؛ او با صبر و حوصله و مهربانی غذا را لقمه لقمه به دهانش می‌گذاشت و سپس او را شست و شو داد و لباسش را عوض کرد و سر جایش گذاشت! حضرت موسی (ع) از او پرسیدند این زن کیست؟ و جوان پاسخ داد این زن مادر من است و هر بار که به او غذا می‌دهم، مرا دعا می‌کند و می‌گوید: خدایا فرزندم را همنشین موسی بن عمران در بهشت برین قرار بده! پس حضرت خود را معرفی کرده و به جوان مژده دادند که دعای مادرت مستجاب گردیده است. (پند تاریخ، ج۱، ص۶۸) این منطق نظام توحیدی است که یک فرد ساده هم که اهل عمل صالح باشد، می‌تواند همنشین‌ پیامبری در بهشت برین باشد!چراکه در چنین جامعه‌ای همه نزد خدا برابرند و آنچه در این جامعه‌ ملاک برتری است فقط سعی و تلاش انسان‌ها در راه خداست؛ آن‌هم در حد وسع و توانایی آنها. https://eitaa.com/ROOZBARG