eitaa logo
روزبرگ شیعه (ره توشه معارفی)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
54 فایل
ادمین: https://eitaa.com/Mkiani110 وابسته به امور مساجد استان اصفهان پشتیبان نشر: ✅ ستاد اقامه نماز استان اصفهان ✅اداره کل تبلیغات اسلامی استان اصفهان ✅ اداره کل اوقاف و امور خیریه استان اصفهان ✅ مرکز رسانه و فضای مجازی حوزه‌های علمیه کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَنِ‌الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم عنوان: ! (١٠) مناسبت روز: در ایام قرار داریم و در روز گذشته به تاکتیک‌های جهادی حضرت زهرا (س) در چهل روز منتهی به شهادت آن حضرت مبتنی بر بیانات رهبر معظم انقلاب پرداختیم؛ و آنها را به دو بخش مبارزات مثبت و مبارزات منفی تقشیم کردیم و ابتدا به ٣ مصداق از مبارزات مثبت فاطمی اشاره نمودیم که عبارتند از: 1️⃣ «تلاش برای بازپس‌گیری فدک» 2️⃣ «گریه‌های طولانی‌مدت و حساب‌شده حضرت زهرا (س) و ایجاد بیت‌الاحزان» 3️⃣ «یادواره شهدای احد» 4️⃣ «سپر نمودن خود برای حفظ ولیّ زمان» ✍️ و انشاالله در سخن امروز به ادامه اقدامات جهادی و مبارزات مثبت حضرت زهرا (س) می‌پردازیم: 5️⃣ «جهاد تبیین و آماده‌سازی افکار عمومی» پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و غصب خلافت، حضرت زهرا (س) با حمله به منزلشان و زخمی شدن و سقط فرزند عزیزشان، به‌مدت چهل شب، منزل‌به‌منزل می‌رفتند تا با جهاد تبیین، افکار عمومی را آماده کنند و قبل از اینکه زمان از دست برود، همبستگی لازم را در خواص برای اقدامات به‌هنگام برای بازپس‌گیری خلافت ایجاد کنند. 6️⃣ «ایجاد تشکیلات مبارزاتی» در ایامی که حق امیرالمؤمنین (ع) توسط غاصبین خلافت غصب شده بود و حضرت امیر (ع) نمی‌توانستند به صورت مستقیم وارد عرصه مبارزاتی شوند؛ حضرت زهرا (س) محوریت مبارزات را بر عهده گرفتند و افرادی همچون ابوذر و مقداد و سلمان در محضر ایشان جمع می‌شدند؛ لذا مبارزه حضرت زهرا (س) در این ایام یک حرکت انقلابی و روی دیگر سکۀ سکوت امیرالمؤمنین (ع) بود. 7️⃣ «خطبه‌خوانی و تبیین حقایق» بنا به تعبیر رهبر معظم، «سنّت خطبه‌خوانی را حضرت زهرا (س) بعد از پیغمبر پایه‌گذاری نمودند و فرزندان ایشان و خاندان پیغمبر از ایشان پیروی کردند؛ خطبه‌های امیرالمؤمنین (ع)، خطبه‌های امام حسین (ع)، خطبه‌های حضرت زینب (س) در کوفه و شام، و خطبه‌ی حضرت سجّاد (ع) در شام و همچنین خطبه‌ی امام صادق (ع) در عرفات و... همه دنباله‌ی سنّتی است که زهرای اطهر (س) پایه‌گذاری کردند. خطبه‌ معروف حضرت زهرا در مسجد، در حالی اتفاق افتاد که ایشان به شدت بیمار بودند و حتی مدتی بی‌هوش شدند؛ اما علیرغم آن حال، خطابه عجیب و پرمعنا که از لحاظ زیبایی کلام، مانند بلندترین کلمات نهج‌البلاغه است؛ این سخن، ارتجالاً اتفاق افتاده، اما با زبده‌ترین معانی و سرشار از معارف و حکمت! خطبه دیگر ایشان، سخنان آن حضرت با زنان مهاجرین و انصار است؛ در این خطبه حضرت به آثار حکومت امیرالمؤمنین (ع) و همچنین اتفاقاتی فجیعی که به سبب سکوت مردم و غصب خلافت اتفاق خواهد افتاد اشاره می‌کنند که سال‌ها بعد برای آنها ملموس شد! حضرت زهرا در بخشی از این خطبه فرمودند: «قسم به خدا، این کار شما، آبستن فتنه و فساد خواهد شد؛ کمی صبر کنید تا نتیجه آن را ببینید! در این کاسه شیر، شما خون خواهید دوشید! آنجاست که بازماندگانتان می‌فهمند که گذشتگانشان چه (خیانتی به آنها) کردند! پس آماده فتنه‌ها باشید! بشارت می‌دهم شما را به شمشیرهای کشیده و هرج و مرجی که همه را فرا گیرد و استبدادی از ستمگران که آنچه را دارید از شما خواهند گرفت...» ✍️ و اما «مبارزات منفی» حضرت زهرا (س): منظور از مبارزات منفی، آن دسته از تاکتیک‌هایی است که حضرت با ترک کاری و عملی همراه است که به دو مورد از این مبارزات منفی حضرت اشاره می‌نمائیم: 1️⃣ «امتناع از دیدار با غاصبان خلافت» حضرت در پذیرش مدعیان خلافت به حضور خود در بستر بیماری روی خوش نشان نداد و تنها یک‌بار به دلیل احترام به حضرت علی (ع)، آنها را به حضور پذیرفتند. 2️⃣ «وصیت حضرت برای دفن شبانه» دفن شبانه حضرت زهرا (س)، یک حرکت جهادی ماندگار است که در تاریخ حقیقتی بزرگ را ماندگار کرد؛ تا این سؤال همواره در حافظه تاریخ باقی بماند که به رلستی چرا حضرت زهرا (س) را شبانه دفن کردند و چرا قبر ایشان از همه مخفی مانده است! ✍️ آنچه در این ده روز گذشت بخش کوچکی از جهاد فاطمی است که می‌تواند برای ما الگویی بی‌نظیر از سیره است که حقیقت او را نمی‌شناسیم! 🏴«سوزبرگ شهادت» در دل تاریک شب، فقط چند نفر معدود در خانه‌ی رسالت گرد هم آمده‌اند؛ اول مظلوم عالم جسد مظلومه عالم را غسل داد، کفن کرد، اما مَحرمی برای یاریش جهت گذاشتن آن مطهره منوّره در دل خاک وجود ندارد! که به ناگاه دو دست شبیه دستان پیامبر رحمت از دل قبر بیرون آمد تا امانت ١٨ ساله خود را تحویل گیرد! اما حضرت مرتضی با چه حسرتی امانت پهلو شکسته را به پدر تحویل داد! 📚 تهیه شده در مؤسسه طلایه‌داران راه سوم👇 https://eitaa.com/rahesevvom ✍️ با ما همراه شوید👇 https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» مناسبت روز: امروز در تقویم شمسی و قمری، مناسبت ویژه‌ای نداریم؛ اما در چنين روزهایی در سال ۱۳۰۴ شمسی، پس از بازنگری ۴ اصل از اصول قانون اساسی مشروطه و انتقال سلطنت، رضاخان پهلوی که در آن زمان ۴۷ ساله بود، در مجلس شورای ملی سوگند یادکرد و به صورت رسمی شاه ایران شد؛ او در مقابل قرآن زانو زد، آن را برداشت و بوسید و در سکوت مطلق نمایندگان، متن اصل ۳۹ قانون اساسی مشروطه را به عنوان سوگند پادشاهی به شرح زیر قرائت کرد: «من خداوند قادر متعال را گواه گرفته، به کلام الله مجید و به آنچه نزد خدا محترم است، قسم یاد می‌کنم که تمام همّ خود را مصروف حفظ استقلال ایران نموده، حدود مملکت و حقوق ملت را محفوظ و محروس بدارم؛ قانون اساسی مشروطیت ایران را نگهبان، و بر طبق آن و قوانین مقرر، سلطنت نمایم و در ترویج مذهب جعفری اثنی عشری سعی و کوشش نموده و در تمام اعمال و افعال، خداوند عزشأنه را حاضر و ناظر دانسته، و منظوری جز سعادت و عظمت دولت و ملت ایران نداشته باشم و از خداوند مستعان در خدمت به ترقی ایران توفیق می‌طلبم و از ارواح طیبه اولیای اسلام استمداد می‌نمایم». اما در حقیقت این مراسم تحلیف، برای کسی که با کودتا و کمک بیگانگان به روی کار آمده بود، فقط جنبه‌ی ظاهری داشت و متأسفانه نه تنها رضاخان به هیچ یک از تعهدات و قسم‌های خود عمل نکرد، بلکه خیانت‌های بزرگی به دین و ملت و مملکت کرد که در تاریخ این مرزو بوم بی‌سابقه بوده است؛ چنانچه مورخین داخلی و خارجی، حکومت رضاخان را ملغمه‌ای از استبداد، دیکتاتوری تمام عیار و دین‌ستیزی آشکار دانسته‌اند؛ در این دوران سیاه، نه خبری از مجلس و نمایندگان واقعی ملت بود و نه اعتراضی از سوی کسی تحمل می‌شد! رضاخان پس از به قدرت رسیدن، ابتدا سعی کرد خودش را از بند روحانیون و طبقه مذهبی ایران رها سازد، لذا دین‌ستیزی عریان را به نمایش گذاشت و فحشاء و منکر را در جامعه اسلامی ایران رواج داده و قبح گناه و معصیت را آشکارا شکست و سپس در خیانت به ملت و کشور از شاهان قاجار نیز پیشی گرفت! ✍️ اما متأسفانه امروز شاهدیم که برخی از افراد جاهل و یا مغرض، مخصوصاً در شبکه‌های ماهواره‌ای و در فضای مجازی می‌خواهند که با فریب مردم و مثبت ارزیابی کردن اصلاحات اقتصادی رضاخان، پرونده سراسر سیاه و نکبت‌بار پهلوی اول را تطهیر نمایند و او را به‌عنوان پدر ایران نوین معرفی کنند؛ در صورتی که هر انسان عاقل و منصف با کمترین دقت در تاریخ ایران، می‌تواند به لیست بلندبالایی از خیانت‌ها و جنایت‌های رضاشاه و تاراج ایران در این دوره تاریک دست یابد که در این مجال کوتاه به بخشی از آن‌ها اشاره و قضاوت را به شما واگذار می‌نمائیم: 1️⃣ امضای پیمان ننگین سعدآباد با کشورهای همسایه (عراق، ترکیه و افغانستان) و جدایی بخش‌های عظیمی از ایران؛ از جمله جدایی رشته کوه‌های آرارات و بخشیدن آن به ترکیه؛ و بخشیدن اروند رود به عراق که سال‌ها بعد در جنگ تحمیلی، ملت ایران تاوان‌ آن را دادند و بسیاری از جوانان ما در همین منطقه به شهادت رسیدند؛ 2️⃣ جدایی دهکده توریستی فیروزه در خراسان شمالی و اعطای آن به روسیه که امروز جزو قلمرو ترکمنستان محسوب می‌شود؛ 3️⃣ جدایی دشت ناامید در سیستان به مساحت ۳ هزار کیلومتر در سال ۱۳۱۷؛ 4️⃣ اعطای مجوز به باستان شناسان آمریکایی برای کاوش در تخت جمشید و تاراج آثار باستانی ایران توسط آن‌ها؛ 5️⃣ غصب زمین‌های ۲۱۶۷ روستا در کشور و صدور سند این روستاها به نام شخص شاه! و قتل عام روستائیانی که از دادن زمین‌هایشان به رضاشاه سر باز زدند؛ 6️⃣ شکنجه وحشیانه مخالفان حکومت با روش‌های بی‌رحمانه و غیرانسانی مانند زدن آمپول هوا؛ 7️⃣ کشتار و تبعید بیش از ۲۴ هزار نفر از مردم ایران؛ 8️⃣ قلع و قمع کردن عشایر ایران و تبعید بسیاری از آنان؛ 9️⃣ شکنجه، تبعید و کشتن نویسندگان، روشنفکران، شعرا و ادیبان، و روحانیون حامی ملت و کشور؛ 🔟 ممنوعیت مجالس تعزیه‌خوانی و عزاداری امام حسین(ع)؛ 1️⃣1️⃣ کشف حجاب و حرمت شکنی در حرم مطهر امام رضا(ع) و به شهادت رساندن و مجروح کردن بیش از ۱۵۰۰ نفر در مسجد گوهرشاد؛ 2️⃣1️⃣ تأسیس ارتشی خودفروخته و وابسته که حتی نتوانست ساعتی در برابر اشغالگران از شخص رضاشاه محافظت نماید به‌صورتی که شاه ایران با خفت و خواری هرچه تمام، تن به تبعید داد؛ و صدها خیانت و جنایت دیگر که ملت بزرگ ایران هرگز آن‌ها را به فراموشی نخواهند سپرد! لذا مسلماً رضاخان نه تنها پدر ایران نوین نیست بلکه بانی تاراج و تخریب کشور و سپردن آن به بیگانگان و از بین برنده‌ی «دین و دموکراسی» و «استقلال و آزادی» در ایران است. ✍️ قضاوت با شما... https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « و » مناسبت روز: فردا در تقویم به عنوان «» نامگذاری شده، لذا ضمن گرامیداشت این روز، سخن خود را آغاز می‌نمائیم؛ شکی نيست که و علمی در جهان معاصر از اهميت فراوانی برخوردار است و افکار، انديشه‌ها و آثار محققان و پژوهشگران هر جامعه، زيرساخت‌های «تعالی و پیشرفت» آن جامعه را فراهم می‌نماید؛ اما بسیاری از مردم، فکر می‌کنند که بیشتر پيشرفت‌های ویژه علمی و پژوهشی مربوط به عصرجدید و ثمره تمدن‌های معاصر است، در صورتی که با نیم نگاهی به تاریخ، متوجه می‌شویم که دینِ اسلام در هزار و چند صد سال پیش، بر ضرورت پژوهش و تحقیق علمی تأکید فراوان نموده، به‌گونه‌ای که می‌توان نقطه عطفِ علم و پژوهش در جهان را در این ریشه‌یابی نمود؛ در دوره‌ای که بشریت و تمدن‌های معاصر و مخصوصاً غربیان در جهل و نادانی و تاریکی بسر می‌بردند، آدمی را به دقت در دنیا و تفکر و علم‌آموزی دعوت نموده و با جمله «قُلِ انْظُرُوا» (یونس/١٠١)؛ باب تفکر و علم و دانش را به روی بشریت گشوده است؛ در اهمیت و پژوهش در دین اسلام، همین نکته کافی است که بدانیم که در این مکتب متعالی، پذیرش اصل این دین الهی نیز بدون تحقیق و پژوهش، هیچگونه ارزشی ندارد و بیش از ۳۰۰ آیه از قرآن کریم در زمینه علم و دانش و پژوهش نازل شده که در این مجال به چند دسته از این آیات اشاره می‌نمائیم: 1️⃣ «تشويق به علم و پژوهش»: مانند آيه ٩ سوره زمر: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ»: «بگو ای رسول، آنان كه اهل علم و دانشند با مردم جاهل نادان يكسانند؟ تنها خردمندان متذكر این مطلبند» 2️⃣ «تعظيم عالمان و دانشمندان»: مانند آيه ١١ سوره مجادله: «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ دَرَجَـَت»: «خداوند كسانی را كه ايمان آورده‌اند و علم به آنان داده شده است را درجات عظيمی می‌بخشد» 3️⃣ «مذمت و نکوهش جهل و برابری آن با پیروی از شیطان»: مانند آيه ٣ سوره حج: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجَـَدِلُ فِی اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَـَنٍ مَّرِيدٍ»: «گروهی از مردم، بدون هيچ علم و دانشی به مجادله درباره خدا بر می‌خیزند و از شياطین سركش پيروی می‌كنند» همچنین علاوه بر آیات قرآن در روایات فراوانی از اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) نیز به اهمیت علم‌آموزی و پژوهش اشاره شده، چنانچه رسول خدا (ص) فرمودند: «اُطلُبوا العِلمَ ولَو بِالصِّينِ»: «دانش را فرا گيريد، گرچه در دورترین مکان‌ها مانند چين باشد...» و فرمودند: «طَلَبُ اَلْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ»: «تحصيل علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب و لازم است...» (بحار الأنوار، ج۶۷، ص۶۸) ✍️ در پایان نباید فراموش کرد که امروزه، که زمینه و ظرفیت تحقیق و پژوهش، بیش از هر زمانی فراهم است و انسان به وسیلۀ انواع نرم‌افزارها و اینترنت و فضای مجازی می‌تواند به آسانی بر جهانی از دانش و افکار دست یابد، وظيفه مسلمانان و مخصوصاً پیروان مکتب اهل‌بیت (ع) در زمینه تحقیق و پژوهش علمی، صدچندان گردیده و باید تمامی سعی و تلاش خود را در این زمینه به‌کار گیرند و بدیهی است که ترقی و پیشرفت جوامع اسلامی در گرو عمل به دستورات دینی در زمینه تحقیقات علمی و پژوهشی است و اگر جامعه‌ای در این زمینه کاهلی نماید، مسلماً محکوم به فنا و نابودی است! و چه زیبا فرمود امیر بیان (ع): «بِقَدْرِ الکدِ تُکتَسَبُ المَعَالِی، ومَنْ طَلَبَ العُلی سَهِرَ الليالی، فمن طلب العلوم بغیر کدّ، کمن طلب المحال من المحال»: «به اندازۀ تلاش و کوشش، ترقی و پیشرفت به دست می‌آید و آن کس که خواهان دانش بدون رنج است، گویی محالی را از محالی می‌طلبد» (مجمع الامثال، ج١، ص٣۵٧) https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «حضرت (س)، ١» مناسبت روز: امروز سیزدهم جمادی‌الثانی به عنوانِ «روز تکریم مادران و همسران شهدا» نام گرفته و علت این نامگذاری، آن است که مشهور است که «حضرت ام‌البنین (س)» همسر امیرالمؤمنین (ع) و مادر چهار شهید شجاع دشت نینوا، از جمله حضرت ابوالفضل العباس (ع)، در چنین روزی در جوار رحمت حضرت حق آرمیدند؛ لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند حضرت ام‌البنین (س) آغاز می‌نمائیم؛ به راستی چه روز بزرگی است، روز تکریم از دلاور مادران تاریخ که همچون بانوی ایثار، حضرت ام‌البنین (س) پسرانی شجاع و مؤمن تربیت نموده و با وجود عشق بی‌همتای مادری، فرزندان عزیزتر از جانشان را در راه اسلام و ولایت فدا کردند؛ و چه با عظمت است، ایثار و شهامت شیر زنان و همسران شهیدان سرافراز که بسیاری از آنان نوعروس بودند، اما با صبر و استقامت و توکل به خداوند متعال، و عشق به سالار شهیدان، همسران خود را برای حضور در جبهه‌های حق علیه باطل یاری و حمایت نمودند. بی‌شک الگوی تمامی این شیر زنان و دلاور مادران، بانوی ایثارگر تاریخ، حضرت ام‌البنین (س) است که اگر چه خودشان در دشت کربلا حضور نداشتند، اما عطر ایمان، عشق به ولایت، و شجاعت و معرفت را قطره قطره در کام فرزندانشان نشاندند، تا در دشت خونین کربلا، ولایت‌مداری، وفاداری و شجاعت و شهامت حضرت ابوالفضل (ع) و دیگر فرزندان ایشان، لرزه بر تن دشمنان اسلام اندازند؛ عالمان شیعه در طول تاریخ، همواره شجاعت، فصاحت و علاقه‌ی شدید حضرت ام البنین (س) به امیرالمؤمنین و اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) را ستوده‌اند و از ايشان به نیکی و بزرگی یاد کرده‌اند؛ چنانچه شهید ثانی (ره) می‌گوید: «ام‌البنین (س) نسبت به خاندان پیامبر خدا، محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود؛ و اهل‌بیت (ع) نیز برای ایشان، احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، به نزد ایشان می‌رفتند» [ستاره درخشان مدینه، ص۷]؛ ✍️ هرچند متأسفانه از زندگانی و شخصیت حضرت ام‌البنین (س)، هیچ گزارش کاملی که تلفیقی از مستندات معتبر تاریخی، زمان شناسی و تحلیل‌های عبرت آموز و بازنمایی شخصیت و زندگی این بانوی بزرگ اسلام باشد، در دست نیست، اما از همین روایات موجود می‌توان، ادوار زندگی پرافتخار آن حضرت را به شش دوره تقسیم کرد: 1️⃣ از زمان تولد تا ازدواج: «اصالت و شجاعت خانوادگی» این مقطع از زندگانی حضرت، حدود بیست سال به طول انجامیده و بانو در خانواده‌ای با اصالت و در قبیله‌ی بسیار شجاع بنی‌کلاب پرورش یافته‌اند تا جایی که شایستگی و لیاقت همسری حضرت امیر (ع) را کسب نموده‌اند؛ 2️⃣ از ازدواج با امیرالمؤمنین (ع) تا خلافت علوی: «دوران تربیت یافتگی» بالاترین افتخار حضرت ام‌البنین (س) را باید ازدواج با حضرت علی (ع) دانست که مسلماً دلیلی روشن بر لیاقت و شایستگی ایشان می‌باشد؛ تاریخ ازدواج آن حضرت در سال ٢٣ هجری قمری، یعنی در دوران مهجوریت و خانه‌نشینی حضرت علی (ع) بوده و تا آستانه خلافت امام، حداقل دوازده سال به طول انجامیده است؛ در این دوران سخت که حضرت علی (ع) به‌گونه‌ای در حصر اجباری در مدینه به سر می‌بردند، بیشترین فرصت را برای رشد فکری و تربیتی و اخلاقی همسر گرامیشان و فرزندانشان داشته‌اند‌ لذا این دوران را باید دورانی سراسر تلاش برای همراهی و همانندی با امام در ابعاد مختلف اخلاقی و علمی و عبادی برای حضرت ام‌البنین (س) دانست؛ 3️⃣ دوران خلافت علوی: «الگویی شایسته در همسری خلیفه مسلمین» دوران خلافت امیرالمؤمنین (ع)، دورانی کوتاه اما پر حادثه و همراه با فتنه‌های پیاپی بود که تا شهادت حضرت علی (ع) در حدود ۵ سال به طول انجامید؛ در این دوران، حضرت ام‌البنین (س) به همراه امیرالمؤمنین (ع) به شهر کوفه هجرت نمودند و به علت مقام و جایگاه حضرت امیر (ع)، زمینه‌های اجتماعی متعددی پیش روی ایشان گشوده شد، ولی حضرت ام‌البنین (س) با الگوگیری از آموزه‌های قرآنی درباره‌ی «نساء‌النبی»، همچنان خدمت و همراهی با حضرت علی (ع) در قالب همسر و یاوری مهربان در خانه، و متولد نمودن و پرورش دادن فرزندانی با ایمان و شجاع همچون حضرت اباالفضل (ع) و برادران ایشان را بر هر کار دیگری ترجیح دادند و الگویی شایسته از زن برگزیده در جامعه علوی ارائه نمودند تا همه بدانند که در اسلام، بالاترین وظیفه زن در دو جبهه‌ی «همسری» و «مادری» و تربيت کردن فرزندان صالح است. ✍️ این مبحث ادامه دارد... 📚 برداشتی از کتاب پژوهشی مادر پسران، نوشته محمد رضایی آدریانی https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « ٢» مناسبت روز: از روز گذشته به مناسبت سالروز رحلت حضرت (س)، مبحثی را در رابطه با ادوار زندگی این بانوی بزرگ اسلام آغاز کردیم و دوران پرافتخار ایشان را به شش دوره تقسیم نموده و سه دوره آن را به شرح زیر تقدیم نمودیم: 1️⃣ از زمان تولد تا ازدواج: «دوران اصالت و شجاعت خانوادگی» 2️⃣ از زمان ازدواج با امیرالمؤمنین (ع) تا خلافت علوی: «دوران تربیت یافتگی» 3️⃣ دوران خلافت علوی: «الگویی شایسته در همسری خلیفه مسلمین» ✍️ انشاالله امروز نیز به سه دوره دیگر از زندگی سراسر فخر و مباهات حضرت ام‌البنین (س) می‌پردازیم: 4️⃣ از صلح امام حسن (ع) تا آغاز قیام حسینی: «دوران حمایت از حسنین (ع) و تربیت فرزندانی شجاع و ولایت‌مدار» پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع) و با صلح اجباری امام حسن (ع)، دوران مهجوریت اهل‌بیت، دوباره آغاز گردید و حضرت ام‌البنین (س) و فرزندان ایشان نیز در این مظلومیت، شریک و همراه اهل‌بیت (ع) بودند؛ در این دوران سخت، حضرت ام‌البنین (س) نسبت به تربیت حماسی چهار یادگار علوی، همت گمارده‌اند‌؛ به صورتی که مورخین در این دوران، به نقش حمایتی آن حضرت و فرزندان ایشان، مخصوصاً حضرت عباس (ع) از امام‌حسن (ع) و امام حسین (ع) و نیز احترام و علاقه‌مندی حسنین (ع) نسبت به حضرت ام البنین (س) اشاره نموده‌اند؛ 5️⃣ دوران قیام حسینی: «صبر عظیم و فدا نمودن چهار فرزند در راه ولایت» با انتشار خبر مرگ معاویه و آغاز خلافت یزید، فتنه تحریف آشکار اسلام آغاز گردید و در این دوران، امام حسین (ع) به‌صورت قاطع و سریع در برابر تحریف قرآن و سنت ایستادند و در نهایت حماسه حسینی و نهضت عاشورا به وقوع پیوست؛ در تمامی این دوران بسیار سخت، حضرت ام‌البنین (ع) که بیش از شصت سال از عمر شریفشان می‌گذشت، همچنان با عمل به آیه « وَ قَرْنَ فی بُيُوتِکُنَّ ...» در خانه‌ی خود در مدینه ماندند، اما چهار شیرمرد خود را برای ولایت‌یاوری و حمایت و دفاع از امام حسین (ع) راهی مکه و سپس راهی کربلا نمودند و با در پیش گرفتن صبری عظیم و جميل، در خانه حضرت ام‌سلمه (س) آخرین و علوی‌ترین همسر پیامبر (ص)، با دل نگرانی، چشم به «قاروره» داشتند تا بالاخره با خونین شدن آن دریافتند که حضرت سیدالشهداء (ع) به شهادت رسیده‌اند؛ طبق روایات، «قاروره»، مقداری از خاک کربلا بود که پیامبر(ص) آن را به ام‌سلمه (س) داده و فرموده بودند: «هر‌گاه دیدید که این خاک، به خون تبدیل شد، بدانید که فرزندم حسین (ع) را در کربلا به شهادت رسانده‌اند». 6️⃣ پس از قیام عاشورا تا رحلت: «دوران فرهنگ‌سازی عاشورایی» از لحظه خون شدن خاک قاروره، دیگر کسی حضرت ام البنین (س) را آرام و ساکت ندید؛ بانویی که مظهر عفت و حجاب فاطمی و همچنین شجاعت قبیله بنی‌کلاب بود و سال‌ها در خانه امیرالمؤمنین (ع) مانده بود و کمتر کسی ایشان را بیرون از خانه دیده بود، این‌بار همچون حضرت فاطمه زهرا (س) پس از رحلت پیامبر (ص) وارد میدان شدند و بیت الاحزانی در بقیع برپا نموده و تا آخرین لحظات عمر، با گریه‌های عاشورایی و هدفمند خویش، پرچمدار فرهنگ‌سازی عاشورایی در جامعه مرده مدینه و حجاز شدند و یاد عاشورا و شهدای کربلا را زنده نگه‌ داشتند و البته با این حرکت به یادماندنی در تثبیت امامت حضرت سجاد (ع) نیز نقش به‌سزایی داشتند. ✍️ آنچه گذشت، گوشه‌ای از زندگی پرافتخار بانوی بزرگ اسلام، حضرت ام‌البنین (ع) بود که در این مجال اندک به همین مقدار بسنده نموده و سخن امروز را با این روایت به پایان می‌بریم که چون حضرت از شهادت سیدالشهداء (ع) و فرزندانشان در کربلا خبردار شدند، باران اشک از دیدگان مبارک فرو ریخته و فرمودند: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین می‌شد و او زنده می‌ماند!» که بی‌شک این سخنِ حضرت، دليل دیگری بر دلدادگی عمیق ایشان به اهل‌بیت عصمت و طهارت و امام حسین (ع) می‌باشد. (ریاحین الشریعه، ج۳، ص۲۹۳) 📚 برداشتی از کتاب پژوهشی مادر پسران، نوشته محمد رضایی آدریانی https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» ✍️ مناسبت روز: امروز سالروز شهادت آیت الله دکتر محمد مفتح (ره) در سال ١٣۵٨ شمسی است که به‌عنوان «روز وحدت حوزه و دانشگاه» نامگذاری گردیده، لذا ضمن گرامیداشت این روز، سخن امروز را با کلام گهربار رهبر فرزانه انقلاب در این رابطه آغاز می‌نمائیم: «مرحوم شهيد علاوه بر اينكه يك روحانى برجسته و فداكار و روشن‏فكر و آشناى به نياز زمان بود، خصوصيتى داشت كه در تعداد معدودى از فضلاى آن زمان اين خصوصيت ديده می‌شد و آن، قدرت ارتباط گيرى با نسل جوان و دانشجويان و كسانى بود كه مايل بودند پيام دين را با زبان روز از يك روحانى و يك عالم به دين بشنوند...؛ لذا این تصادفى نيست كه روز اتّحاد دانشجو و روحانى، يا حوزه و دانشگاه، روز شهادت ايشان قرار داده شده؛ چون انصافاً حلقه‌ی وصلى بود كه متناسب با چنين خصوصيتى می‌نمود...» (سخنان رهبر فرزانه انقلاب مورخ ٢۶/ ٠٩/ ١٣٧٨) ✍️ همچنین معظم‌له درباره وحدت حوزه و دانشگاه فرمودند: «مسأله این است که دو جریان علمی و تحصیلی در کشور ما وجود دارد؛ یکی از آن دو، حوزه است که به جنبه‌های ارزشی جامعه... به دین، به اخلاق، به معارف و به فلسفه‌ی الهی می‌پردازد... و کار علمىِ جریان دیگر (یعنی دانشگاه) خدمت به نیازهای (روز) جامعه است؛ بشر به عِلم و عالِم همان قدر نیاز دارد که به ضروریّات درجه یک زندگی‌اش محتاج است‌...؛ (لذا هر) دو جریان علمی «دانشگاه و حوزه» بسیار لازمند و هر کدام اگر تنها باشند، یک ستون از دو ستون اصلىِ پیکر جامعه، خراب و ویران است؛ اگر فرض کنیم حوزه باشد و دانشگاه نباشد... نتیجه (می‌شود) گرفتاری و عقب‌ماندگىِ ملّت و کشور؛ و نهایتاً تسلّط دشمن...، زیرا وقتی کشوری فاقد دانش، صنعت، ابزارهای فنّی و روش‌های مُدرن زندگی بود، کشورِ دیگری که از این روش‌ها برخوردار است، می‌آید و آنها را به این کشور می‌فروشد؛ امّا به چه قیمتی؟ به هر قیمتی خودش خواست؛ به قیمت تمام ثروت مادّی کشور خریدار...؛ (بنابراین) اگر فرض کنیم جامعه‌ای حوزه علمیه دارد، معنویّت و اخلاق دارد، اما علم (و فناوری روز) ندارد؛ همین بی‌علمی، آن را به قربانگاه خواهد کشاند؛ زیرا دشمن می‌آید و محصول علمی‌ای را که آن جامعه لازم دارد، حتّی به قیمت معنویّاتش به آن تحمیل می‌کند و می‌فروشد؛ حال اگر کشور و جامعه‌ای دانشگاه خوبی داشته باشد، امّا حوزه علمّیه‌ی خوبی نداشته باشد، وضعش از آن هم بدتر است؛ زیرا در این صورت، علم در کشور پیش خواهد رفت؛ امّا در جهت غیر ارزش‌های انسانی! علمی خواهد بود در خدمت ظلم؛ علمی در خدمت استکبار؛ علمی در خدمت تبعیض؛ علمی در خدمت بی عفتی و حتّی علمی در خدمت خیانت به آرمان‌های ملّی...؛ پس ملاحظه کردید که حوزه‌ی تنها، بدون دانشگاه، و دانشگاهِ تنها بدون حوزه، کفافِ نیازهای امروز ملّت و کشور را نمی‌دهد؛ حال اگر از یک طرف دانشگاهی بر مبنای ضدیّت با دین و ارزش‌های اسلامی که حوزه‌های علمیّه می‌خواهند شکل علمی آن را تأمین کنند، بنیانگذاری شد و از طرف دیگر حوزه‌ی علمیّه‌ای بر اساس ضدیّت با تازه‌های علمی بنا شد و دو جریانی که باید کمک و مکمّل یکدیگر و دو پایه برای نظام و دو بال برای پرواز به سطوح عالی بشری و انسانی باشند؛ بنای کار کردن بر ضدّ هم را گذاشتند، تکلیف چه خواهد بود و نتیجه چه خواهد شد؟ در این صورت، بدترین نتایج حاصل می‌شود؛ زیرا دو نیرو به جای سازندگی، (علم خود را) در جهت تخریب یکدیگر به کار خواهند گرفت و این بسیار خطرناک است؛ ✍️ لذا وحدت حوزه و دانشگاه یعنی روآوردنِ این دو به یکدیگر؛ یعنی دانشگاه، علم و دانش و تحصیلِ علم را در جهت ارزش‌های اسلامی و اخلاقی‌ای قرار دهد که در حوزه‌ها روی آن ارزش‌ها با شیوه‌های صددرصد علمی و به طور کامل، کار و تحقیق و تدریس می‌شود؛ علم در جهت دین؛ علم در جهت اخلاق؛ علم برای انسان؛ علم وسیله‌ای برای بی‌نیازی از بیگانگان؛ علم برای تأمین استقلال ملّی ما؛ علم برای عزّت امّت اسلامی؛ علم برای این‌که دیگر امریکا یا اروپا نتوانند به وسیله‌ی ابزار علم، ملت‌ها را بیچاره و زیر پا لگد مال کنند؛ علم به عنوان یک سپر، یک مدافع و یک وسیله‌ی پرواز؛ اینها همه در صورتی خواهد شد که دانشگاه از حوزه بیاموزد و آن روش‌ها و ارزش‌هایی که در حوزه هست (یعنی) ارزش‌های دینی و اخلاقی در محیط دانشگاه نفوذ کند...؛ البتّه حوزه‌ی علمیّه هم برای اینکه پیشرفت کند و از جمود خارج شود، باید روش‌های علمی‌ای را به دست آورد که در دانشگاه معمول است... این، آن خصوصیتی است که می‌تواند همه‌ی کشور، هم حوزه و هم دانشگاه را به کمال مطلوب برساند...» 📚 تلخیص بیانات رهبر فرزانه انقلاب ۱۳۷۳/۰۹/۲۷ https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « سوم: «»، (برگ اول) مناسبت روز: امروز مناسبت خاصی نداریم؛ لذا سخن روز را به یکی دیگر از «فضائل فراموش شده!» اختصاص می‌دهيم؛ فضائلی که سعادت دنیا و آخرت انسان را تضمین می‌نماید، اما متأسفانه آدمی آنها را به فراموشی سپرده است! «وفاداری» یکی دیگر از فضیلت‌های بزرگ فراموش شده در بین بشریت است، که متأسفانه در دنیای کنونی جای خود را به «ناسپاسی و نمک نشناسی و خیانت» داده است؛ در دین مبین اسلام بر «وفاداری» تأکید فراوان گردیده تا آنجا که قرآن کریم، برای اشخاص بی‌وفا و ناسپاس مرگ می‌طلبد: «قُتِلَ الْإِنْسانُ مَا أَكْفَرَهُ» [عبس، ١٧]؛ فضیلت بزرگ وفا، انسان را متوجّه نعمت‌های خداوند سبحان و نیکی‌ها و محبت‌های بندگان خدا ساخته، و آدمی را از فراموشى و انكار آن نعمت‌ها و نیکی‌ها باز مى‏دارد؛ ✍️ اما مهمترین نوع وفاداری، سپاس و قدرشناسی نسبت به خداوند متعال است؛ پروردگاری که همه نعمت‌ها و حتی نعمت وجود انسان از جانب اوست و آدمی می‌بایست نسبت به این منعم بزرگ، همواره شکرگزار و سپاسگزار باشد؛ هرچند که متأسفانه بیشتر انسان‌ها راجع به این نوع وفاداری مردود می‌شوند؛ مخصوصاً در شرایط سخت و در امتحانات الهی؛ چنانچه خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ» [شوری، ٣٠]؛ یعنی آنچه انجام می‌دهید به سرتان می‌آید؛ و آنچه می‌کارید، همان را برداشت می‌کنید و خداوند متعال از بسیاری از بدی‌های انسان می‌گذرد و آنها را عفو می‌کند؛ اما بشر با این وجود باز هم از خداوند گِله کرده و بی‌وفایی می‌نماید؛ و حتی بعضی از اوقات چنان بی‌وفایی کرده که به خداوند می‌گوید: «این هم که نشد! خدایا! چرا با من چنین می‌کنی؟!» درحالی که باید به خود بگوید: «چرا با خودت چنین می‌کنی؟ این بدی‌ها چیست که می‌کنی؟ و خودت را هم در دنیا و هم در آخرت گرفتار می‌کنی؟» اما به‌جای پذیرش مسئولیّت اعمالش، متأسفانه تقصیر را به گردن خدا می‌اندازد! تا آنجا که قرآن می‌گوید: «وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِ» [أنعام، ٩١]؛ یعنی همۀ ما راجع به خداوند بی‌وفا هستیم و هیچ کس قدر خدا را نمی‌داند! البته بزرگان و عالمان دین برای جلوگیری از این بی‌وفایی، همواره توصیه نموده‌اند که افرادی که در وجودشان از خداوند گلایه و توقع دارند، می‌بایست نعمت‌های فراوان الهی را به یاد آورند تا فضیلت وفا در آنان ظهور یابد؛ مثلاً با خود بیندیشند که اگر خداوند سبحان به آنها نعمت عقل یا نعمت سلامتی را عطا نمی‌کرد، چه می‌شد؟ لذا تلقین و یادآوری سایر نعمت‌ها راهی برای تقویت فضیلت وفاداری است؛ چنانچه امام راحل (ره) در «اربعین حدیث» خود می‌فرمایند: «بدان که از امور فطریه که فطرت هر انسان بدان حکم می‌کند، «احترام به منعم» است و هر کس در ذات خود تأملی کند، می‌بیند که می‌بایست نسبت کسی که به او نعمتی داده، احترام کند و معلوم است هر چه نعمت بزرگتر باشد، احترام منعم در نظر فطرت آدمی لازمتر و بیشتر است و چه منعمی بالاتر از حضرت حق... و نیز از امور دیگری که در فطرت انسان ثبت شده، «احترام به شخص بزرگ و عظیم» است که این همه احتراماتی که مردم به سلاطین و بزرگان می‌نمایند، از همین رو است و چه عظمتی بالاتر از عظمت و بزرگی مالک الملوک... ‏‏و همچنین «شخص حاضر» در وجود و فطرت آدمی، لازم الاحترام است؛ لذا می‌بینید که اگر انسان از کسی خدای نکرده در غیابش بدگویی کند، اگر حاضر شد فطرتا سکوت کرده و او را احترام می‌نماید؛ و بر ما مسلم است که همه عالم ‏محضر ربوبیت است... ‏‏اکنون بار دیگر متذکر «عظمت خدای متعال» و «نعمت‌ها و مرحمت‌های بی‌شمار الهی» و «حضور همیشگی حضرت حق» شده و سپس متذکر می‌شویم که این چه ظلم بزرگ و چه گناه عظیمی است که آدمی در حضور مقدس بزرگ خالق هستی، به نعمت خودش که همان قوا و وجود آدمی است، معصیت و نافرمانی مالک‌الملوک را نماید! و به‌راستی اگر دارای خردلی حیا باشد، نباید از خجالت آب شده و به زمین فرو برود؟‏!» ✍️ این مبحث ادامه دارد و انشاالله در روزبرگ فردا به اقسام دیگر وفاداری می‌پردازیم... 📚 برگرفته از درس اخلاق حضرت آیت‌الله العظمی حسین مظاهری (دامت‌برکاته) https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «!» فضیلت سوم: «» (برگ دوم) مناسبت روز: امروز مناسبت خاصی نداریم؛ اما در روز گذشته در مورد یکی از فضائل فراموش شده‌، به‌نام «وفاداری» سخن گفتیم؛ و عرض کردیم که این فضیلت در دین مبین اسلام آن‌چنان اهمیت دارد که در قرآن کریم، برای اشخاص بی‌وفا و ناسپاس مرگ طلب شده است: «قُتِلَ الْإِنْسانُ مَا أَكْفَرَهُ» [عبس، ١٧]؛ سپس به اقسام «وفاداری» از نگاه اسلام پرداخته و گفتیم: 1️⃣ قسم اوّل وفاداری: «قدرشناسی نسبت به خداوند متعال است»؛ پروردگاری که همه نعمت‌های هستی از جانب اوست و آدمی می‌بایست همیشه سپاسگزار و شکرگزار و فرمانبردار حضرت حق باشد. ✍️ و انشاالله در روزبرگ امروز این مبحث را ادامه می‌دهیم: 2️⃣ دومین قسم از اقسام وفا، وفادارى نسبت به پیامبران و اوصیای الهی و اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) است که این نوع وفاداری نیز در راستای وفاداری به خداوند سبحان است‌ و به این معنا است که قدردان زحمات و تلاش فراوان پیامبران و ائمه اطهار (ع) در راستای ترویج و تبلیغ دین و ترسیم مسیر هدایت بشریت باشیم و از سیره گفتاری و رفتاری آنان پیروی نمائیم؛ لذا بدیهی است کسی که در زندگی‌اش گناه و معصیت باشد، و یا اهل ظلم، دزدی، غیبت، تهمت و آبروریزی دیگران باشد یا حتی آن خانمی که مراعات حجاب و عفاف را نمی‌کند، نمی‌تواند ادعا کند که به اهل‌بیت (ع) و حضرت زهرا (س) وفادار است، چراکه این فرد اهل آزار آن بزرگواران است. 3️⃣ از اقسام دیگر وفاداری در اسلام، «وفاداری نسبت به همسر» است که متأسفانه باید عرض کنیم که ما در این نوع وفاداری نیز به شدت ضعف داریم و کمتر زن و مردی پیدا می‌شود که نسبت به همسرشان وفاداری کامل داشته باشند؛ البته وفاداری با همسر مراتبی دارد و هر نوع بی‌محبتی و تضییع حقوق همسر، بی‌وفایی با او است؛ اما متأسفانه در برخی موارد نیز شدّت این بی‌وفایی باعث سقوط همسران و چه‌بسا خیانت آنها نسبت به یکدیگر می‌شود، که در چنین موارد شرم‌آوری باید با پیروی از قرآن کریم گفت: مرگ بر آن مردی که همسر عزیزش را رها کرده، و به دنبال زنان نامحرم می‌رود! و مرگ بر آن زنی که شوهر دارد، امّا در فضای حقیقی و یا مجازی با افراد نامحرم ارتباط برقرار می‌نماید! اما در مقابل باید درود بفرستیم بر مردان و زنانی که در همه‌ی سختی‌ها، و فراز و نشیب زندگی در کنار هم و وفادار به یکدیگرند؛ و برای فهم بهتر این نوع وفاداری به یک حکایت اشاره می‌نمائیم: «یکی از مراجع بزرگوار تقلید در کربلا زندگی می‌کردند که یک شاهزاده خانم از ایران به کربلا آمد و نامه‌ای برای ایشان فرستاد و چنین نوشت که: من می‌خواهم دست شما روی سرم باشد و همسر شما بشوم؛ آن عالِم هم جواب دادند که من طلبه هستم و شما شاهزاده هستید و سنخیتی با هم نداریم؛ اما آن خانم، دست بردار نبود و دوباره نامه فرستاد که من پول فراوان دارم و از شما چیزی نمی‌خواهم و تمامی خرج و مخارج شما را هم می‌دهم، فقط می‌خواهم دست شما روی سر من باشد؛ آن مرجع عالیقدر هم که به همسر خود بسیار وفادار بودند در جواب زن، یک جمله‌ی زیبا نوشتند: «همسر من یک عمر با همه‌چیز من ساخته است، اگر من بخواهم تجدید فراش کنم، خیانت و بی‌وفایی و بی‌صداقتی با اوست و من حاضر نیستم صفا، صمیمیت و صداقت در خانه‌ام را با هیچ چیز دیگر دنیا عوض کنم.» بنابر آنچه گذشت، مردی که نسبت به همسر خود وفادار است باید همه‌ی سعی و تلاش خود را در زمينه آسایش و رفاه و محبت به همسر خود به‌کار گرفته و در فضای حقیقی و مجازی خودش را فقط متعلق به همسرش دانسته و از هرگونه ارتباط غیر متعارف با جنس مخالف خودداری نماید و در مقابل، همسرش نیز باید در ارتباط با او اینچنین باشد. 📚 برگرفته از درس اخلاق حضرت آیت‌الله العظمی حسین مظاهری (دامت‌برکاته) https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « و » مناسبت روز: امشب اولین شب از فصل زیبای زمستان است که ایرانیان بنابر رسوم کهن خود، این شب را به‌عنوان «شب » یا «» جشن می‌گیرند؛ لذا سخن امروز را به این موضوع اختصاص می‌دهیم؛ درباره فلسفه پیدایش جشن شب یلدا، نکات مختلفی در تاریخ ایران آمده است از جمله این‌که: ⬅️ ایرانیان باستان که کشاورزی بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و لحظه لحظه‌ی وجود نور حیات بخش خورشید برای آنها منشأ خیر و برکت فراوان بوده، این شب را مقدس و مبارک می‌دانستند، زیرا از فردای آن، دوام تابش خورشید حتی برای لحظه‌ای بیشتر می‌شود؛ ⬅️ همچنین آورده‌اند که پیشینیان ما، نور و روشنایی و تابش خورشید را نماد نیکی و خوشبختی، و تاریکی و ظلمت شب را نماد بدی‌ها و زشتی‌ها می‌دانستند، لذا هر سال شب یلدا را به‌دلیل طی شدن بلندترین شب و تاریکی سال و به دنبال آن، طولانی شدن روزها و غلبه روشنایی بر تاریکی جشن می‌گرفتند و به‌گونه‌ای شب یلدا را شب تولد دوباره نور و روشنایی می‌دانستند؛ هرچند که این سنت کهن، امروزه بدون دقت در فلسفه وجودی آن در بین ایرانیان رواج داشته و همچنان آن را پاس می‌دارند. ❓اما سؤالی که افراد زیادی از مردم، مخصوصاً افراد متدین می‌پرسند این است که آیا جشن شب یلدا، از نظر دین اسلام، امری مشروع و درست است و باید آن را ترويج نمود و یا این‌که یک آیین خرافی است که باید در برابر آن ایستاد و از تبلیغ و ترویج و انجام آن جلوگیری کرد؟ ✅ برای جواب به این سؤال، ابتدا باید بدانیم که اسلام، دین اعتدال است و با هرگونه افراط و تفریط در عقیده و عمل مخالف بوده و رویکرد اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) و بزرگان دینی ما نیز در برخورد با سنت‌های پیشینیان هر قوم، هیچ‌گاه نفی و نهی مطلق نبوده است، لذا نوع تعامل اسلام با سنت‌های اقوام و ملل، به چگونگی و محتوای آنها بستگی دارد؛ اگر سنت و آیینی مخالف کرامت انسانی و احکام اسلامی و آموزه‌های مکتب اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) باشد، بدیهی است که اسلام نیز با آن مقابله کرده و آن‌را نمی‌پذیرد؛ اما اگر آن سنت و آیین، موافق و مطابق با آموزه‌های دین اسلام بوده، و یا حداقل در تضاد با آنها نباشد، اسلام در مورد آن سنت، مانعی ایجاد نمی‌کند؛ چنانچه امیرالمؤمنین (ع) هنگام فرستادن مالک اشتر (ره) به سوی مردم مصر، که سرزمینی با فرهنگ کهن چندهزار ساله بودند، به او سفارش کردند که «سنت‌ها و آیین‌های نیکی که در بخش وسیعی از آن سرزمین انجام می‌شده (و در دل مردم مصر جا گرفته) و موجب برقراری الفت و دوستی میان آنان بوده را حفظ کند». (نهج البلاغه، ص ۴٣١) ✍️ برهمین اساس با بررسی آیین جشن شب یلدا در می‌یابیم که این رسم کهن نه تنها در زمره سنت‌های نکوهیده و بر خلاف دستورات دینی نیست، بلکه برخی از آموزه‌های دینی نیز در آن وجود دارد که می‌تواند با هدایت و راهبری درست، بسیار ارزشمند و مفید باشد؛ سنت‌های نیکویی همچون صله رحم، احترام و عیادت از پدر و مادر و بزرگان فامیل، گوش دادن به سخن بزرگان و داستان‌های گذشتگان که باعث تفکر و عبرت آدمی می‌شود، دادن هدیه به يکديگر، خواندن اشعار حکمت‌آمیز از دیوان حافظ و دقت در گذر زمان و نظم در جهان هستی و چگونگی پیدایش فصول و شب و روز که تمامی این نکات مورد تأیید و تأکید دین مبین اسلام است‌؛ همچنین از آن‌جا که این شب، مصادف با شروع فصل زمستان است که از دیدگاه روایات اسلامی، این فصل، بهار عبادت به شمار می‌آید، لذا شب آغازین این فصل را می‌توان، به عنوان شب مبارکی برای عبادت و بندگی خدا مطرح نمود؛ چنانچه امام صادق (ع) فرموده‌اند: «زمستان بهار مؤمن است، شبش بلند و کمکی برای عبادت و شب‌زنده‌داری است و روزش کوتاه و کمکی برای روزه گرفتن است». (امالی شیخ صدوق، ص٢٣٧) البته نکات فوق‌الذکر و عدم مخالفت اسلام با این جشن و تأييد برخی رسوم «شب یلدا» بدان معنا نیست که تمام آنچه که امروزه به مناسبت این رسم کهن انجام می‌شود مورد تأیید اسلام است! چنانچه بدیهی است که انجام اموری همچون اسراف و تبذیر در خوراک و پوشاک، و تجملات و چشم و هم‌چشمی‌ها، و غافل شدن از یاد خدا و همچنین برگزاری مجالس‌ لهو و لعب، و انجام گناه و معصیت و موارد دیگری که در تضاد با آموزه‌های اسلامی است، هیچ‌گاه مورد تأیید اسلام نبوده و این شب هم استثنایی از دیگر شب‌های سال نیست و مسلماً در صورت تحقق شرایط وظیفه ما امر به معروف و نهی از منکر است. ✍️ و روزبرگ امروز را با دوبیت شعر یلدایی به پایان می‌بریم: یک لحظه دیر آمدن صبح زمستان باعث شده یلدا همه بیدار بمانیم ده قرن نیامد پسر فاطمه اما شد ثانیه‌ای تشنه‌ی دیدار بمانیم؟ «اللهم عجل لوليك الفرج» https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» مناسبت روز: امروز اولین روز از فصل زیبای زمستان است که بدون تردید دارای جاذبه‌های فراوانی است که فقط در این مقطع از سال دیده می‌شوند؛ اگر چه در آن، از طراوت بهار و سرسبزی تابستان خبری نیست، ولی شاخه‌های عُریان درختان و برف و سرما و بادهای زمستانی، مناظر بدیعی را ایجاد می‌نماید که برگ دیگری از دفتر آفرینش و نشانگر قدرت لایزال خالق زیبائی‌هاست؛ گرچه بسیاری از انسان‌ها، بجای بهره بردن از جلوه‌های بی‌مثال زمستان، و اندیشیدن در مظاهر قدرت الهی، این فصل بی‌بدیل را به غفلت و با آرزوی رسیدن به بهار، پشت سر می‌گذارند؛ اما با کمترین دقت و تأمل در چگونگی پیدایش و دگرگونی فصول سال و همچنین توجه به خواب زمستانی طبیعت و حیات مجدد آن در بهار، آدمی به تفکر و تعقل در نظام هستی وادار می‌شود؛ چنانچه در آیات و روایات اسلامی نیز، «زمستان» را به مرگ زمین و اتمام مظاهر فریبنده دنیا و «بهار» را به قیامت و رستاخيز تشبیه نموده‌اند‌ ازاین‌رو فصل سرد زمستان، هرساله، تلنگری به آدمی است که خود را برای ترک دنیا و رفتن به سرای عُقبی، آماده نموده و توشه‌ی لازم را برای خود فراهم نماید، و شاید به همین دلیل، امام صادق (ع) فرمودند: «زمستان بهار مؤمن است که از شب‌های طولانی‌اش برای شب زنده‌داری و از روزهای کوتاهش برای روزه‌داری بهره می‌گیرد»: «الشِّتَاءُ رَبِیعُ الْمُؤْمِنِ یَطُولُ فِیهِ لَیْلُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی قِیَامِهِ وَ یَقْصُرُ فِیهِ نَهَارُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی صِیَامِهِ» (وسائل الشيعه، ج١٠، ص۴١۴) چراکه در این فصل، مظاهر طبیعت کاهش یافته و جهان هستی از سر و صدا، و جنب و جوش می‌افتد، و به همین دلیل، هوای نَفْسْ و شیطان درون آدمی نیز، فرصت کمتری برای جولان پیدا می‌نماید؛ لذا انسان‌، از گرو آرزوهای بلند و لذت‌های واهی دنیا بیرون آمده و فرصت عبادت و بندگی خدا را پیدا می‌کند. همچنین از آنجا که در زمستان، روزها کوتاه و شب‌ها بلند است‌؛ تا حد زیادی از فرصتِ مشغله‌های دنیوی و مظاهر غافل کننده آن، کاسته شده و بر زمان آرامش و اندیشیدن به جلوه‌های حقیقی دنیا، افزوده می‌شود؛ در سیره‌ی اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) نیز آمده که در شب‌های بلند زمستان و در سکوت شبانه با خالق و رب خود خلوت نموده و به راز و نیاز و تفکر و اندیشه در نظام هستی و نِعَمِ الهی می‌پرداختند؛ چنانچه از امام صادق (ع) نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) موقعی که می‌خواستند بخوابند، ظرف آب را بالای سرشان می‌گذاشتند و چیزی هم روی ظرف قرار می‌دادند؛ بعد مقداری می‌خوابیدند و برمی‌خاستند و قبل از اینکه وضو بگیرند، به ستارگان آسمان نگاه می‌کردند و در خلقت آسمان‌ها و صنع خدا تفکر می‌کردند و این آیه را تلاوت می‌فرمودند: «إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب»: «همانا در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و در کاستى و فزونى شب و روز نشانه‌هایى (بر اقتدار خدا و فرمانروایى او بر آسمان‌ها و زمین) است، این نشانه‌ها را خردمندان در مى‌یابند»؛ بعد از آن، وضو می‌گرفتند و چهار رکعت نماز شب با رکوع و سجود طولانی می‌خواندند و می‌خوابیدند؛ بعد از کمی استراحت، دوباره بیدار می‌شدند، وضو می‌گرفتند و مجدداً چهار رکعت نماز شب می‌خواندند و دوباره کمی می‌خوابیدند و بلند می‌شدند و دوباره وضو گرفته و نماز شفع و وتر را می‌خواندند؛ چراکه آن حضرت عاشق عبادت و راز و نیاز با خداوند بی‌نیاز بودند و نمی‌خواستند طولانی بخوابند (تا از لذت مناجات بی‌بهره شوند)؛ (همان) ✍️ در پایان سخن امروز از درگاه خداوند متعال مسئلت می‌نمائیم تا در فصل بندگی و بهار مؤمنان، توفیق تفکر، عبادت و نیایش را به همه‌ی ما عنایت فرماید تا غفلت در فصل سرما، مایه‌ی حسرت ما در سرای عقبی نگردد؛ چنانچه آورده‌اند: حضرت عیسی (ع) پس از رحلت مادر گرامیشان حضرت مریم (س)، شبی روح مادر را ملاقات نموده و فرمودند: «مادر جان، آیا هیچ آرزویی دارید؟» حضرت مریم (س) پاسخ دادند: «آری، آرزویم این است که در دنیا بودم و شب‌های بلند و سرد زمستانی را با مناجات و عبادت در درگاه خداوند متعال به بامداد می‌رساندم...» (داستان‌هایی از یاد خدا، ص ۲۸) https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» مناسبت روز: امروز، سالروز میلاد دختر نبوت، همسر ولایت، مادر امامت، سرور بانوان جهان، عطای خداوند سبحان، کوثر قرآن و الگوی بی‌بدیل تمام جهانیان، حضرت فاطمه زهرا (س) است لذا ضمن عرض تبریک و تهنیت به همه مسلمانان جهان، سخن امروز را آغاز می‌نمائیم؛ در زیارت نامه حضرت فاطمه زهرا (س) در روز ولادت آن حضرت می خوانیم: «یا أُمَّ الْمُؤْمِنِینَ..» و به آن حضرت با عنوان مادر مؤمنین سلام می‌دهیم و در روایات هم، از آن حضرت با عنوان «أُمَّ اَبیها» و «مادر امت» نام برده شده؛ لذا چه زیباست که روز میلاد «حضرت مادر» را به عنوان روز گرامیداشت «مقام بلند مادر» نامگذاری کرده‌اند؛ «مادر» در همه ادیان الهی دارای ارزش والایی است، اما در اسلام که کامل‌ترین دین الهی است، بیش از همه‌ی مکاتب دیگر به مقام بلند «مادر» و احترام و عظمت ویژه‌ برای مادران سفارش شده است‌؛ خداوند متعال در قرآن کریم با عنایت به زحمات بسیار «مادر» می‌فرماید: «وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ...»: «ما به انسان درباره والدینش سفارش کردیم، (چراکه) مادرش او را با زحمت روی زحمت حمل کرده است...» (لقمان/۱۴) خداوند در این آیه، «مادر» را به‌عنوان عامل اصلی در لزوم نیکی به والدین دانسته؛ چنان که گویی به واسطه‌ی زحمات طاقت فرسای مادر، احسان به پدر نیز بر فرزندان واجب شده است؛ و شاید اگر نبود صبر و پایداری مادر در برابر سختی‌های بسیار، قرآن بعد از توحید، به نیکی به والدین حکم نمی‌داد: «لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا» (بقره/۸۳) و مسئله‌ی تشکر از مادر و پدر را برابر با شکر الهی نمی‌دانست: «أَنِ اشْكُرْ لِی وَ لِوالِدَيْكَ» (لقمان/۱۴) در روایات اسلامی نیز اهمیت بسیاری برای مادر و مقام بلند او قائل شده‌اند، به‌گونه‌ای که حقوقی فراتر از حقوق پدر برای مادر در نظر گرفته شده، چنانچه امام صادق (ع) فرمودند: مردی خدمت پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا! به چه کسی نیکی کنم؟» حضرت فرمودند: «به مادرت»؛ عرض کرد: «سپس به چه کسی؟» فرمودند: «باز هم به مادرت»؛ بار سوم عرض کرد: «بعد ازاو به چه کسی؟» باز هم فرمودند: «به مادرت»؛ در چهارمین بار که این سؤال را تکرار کرد؛ حضرت فرمودند: «به پدرت». [وسائل الشیعه، کتاب النکاح، احکام الاولاد] همچنین پیامبر اکرم (ص) در رابطه با حق مادر فرمودند: «هیهات، هیهات اگر به عدد ریگ‌های بیابان و قطره‌های باران در خدمت مادر بایستید، معادل با یک‌ روز که در شکم او بوده‌اید نخواهد بود» [عوالی اللئالی، ص٢۶٩] و فرمودند: «در خدمت مادرت باش که بهشت زیر پای مادران است» [جامع السعادات، ج۲، ص۲۷۶] حضرت سجاد (ع) نیز در رابطه با حق بزرگ مادر فرمودند: «حق مادر بر تو این است که بدانی او، تو را حمل کرده، آن‌گونه که هیچ کس، دیگری را حمل نمی‌کند؛ و از میوه قلبش به تو داد که هیچ کس به دیگری نمی‌دهد... باکی نداشته از این‌که گرسنه بماند، در حالی که تو را سیر می‌کند، و یا تشنه باشد، آن هنگام که تو را سیراب می‌سازد؛ و نیز هراس نداشت که خودش برهنه باشد، آن‌گاه که تو را می‌پوشاند؛ و در آفتاب بماند تا تو در سایه باشی؛ خواب را به خاطر تو ترک کرده؛ و تو را از سرما و گرما محافظت نموده است؛ لذا تو هرگز نمی‌توانی شکرگزار خدمات او باشی، مگر به یاری و توفیق الهی» [تحف‌العقول ص٢۶٣] همچنین در کلام امامین انقلاب‌ نیز همواره بر اهمیت نقش «زن» و جایگاه «مادر» در جامعه تأکید شده؛ چنانچه امام خمینی (ره) فرمودند: «نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است؛ برای اینکه بانوان علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعّال در همه ابعاد هستند، قشرهای فعّال (دیگر) را در دامن خودشان تربیت می‌کنند؛ لذا خدمت مادر به جامعه از خدمت معلّم و از خدمت همه کس بالاتر است...» (صحیفه امام، ج١۴، ص١٩٧) همچنین رهبر فرزانه انقلاب حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) فرمودند: «همه‌ی انسان‌ها تحت تأثیر مادرانشان هستند و آنان‌که بهشتی می‌شوند، پایه‌ی بهشتی شدنشان از مادر است...» (۱۳۸۴/۰۵/۰۵) ✍️ در پایان تأکید بر این نکته ضروری است که براساس شرع مقدس اسلام، از مهمترین وظایف هر انسان مسلمان، احترام و محبت و قدردانی از «مادر» و «پدر»، و اطاعت از آن‌ها و جلب رضایت والدین است که در این کار مهم می‌بایست از خداوند متعال، طلب توفیق؛ و از اهل‌بیت (ع) استمداد و یاری طلب نموده و تمامی مساعی و اهتمام خود را به‌کار گیریم؛ و چه فرصتی بهتر و زیباتر از روز ولادت حضرت زهرا (س) و «روز گرامیداشت مقام مادر» برای سپاس‌گذاری و اظهار محبت به «مادر»، ولو با دادن یک شاخه‌ی گل و بوسیدن دست ایشان... https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» مناسبت روز: امروز مناسبت خاصی نداریم؛ اما دیروز سالروز تولد بزرگمرد تاریخ معاصر و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران بود، لذا روزبرگ امروز را با یاد و نام و با سلام و صلوات به روح بلند بزرگترین احیاگر اسلام و حکومت اسلامی در جهان معاصر آغاز می‌نمائیم؛ در سال ١٢٨١ شمسی در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی، در خانواده‌ علم و جهاد و شهادت، و در خاندانی از سلاله زهرای اطهر (س)، کودکی به نام «روح‌اللّه» چشم به جهان گشود؛ او وارث سجایای آبا و اجدادی بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم و کسب معارف الهی پیشتاز بودند؛ پدر بزرگوار ایشان، آیت‌اللّه سید مصطفی موسوی (ره)، پناهگاه و امید مردم خُمین و هادیِ آنان در امور مذهبی و اجتماعی و سیاسی بود؛ که طاغوتیان و خان‌های ستمگر، ندای حق طلبی او را بر نتافتند و با شهادت وی، «روح اللّه» را در پنج ماهگی یتیم کردند؛ لذا امام، دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی مادر مؤمنه خود (بانو هاجر) که او نیز از خاندان علم و تقوا، و از نوادگان حضرت آیت‌اللّه خوانساری (ره) بود و همچنین عمه‌ی مکرمه خود (صاحبه خانم) که بانویی پرهیزگار و شجاع و حق جو بود، سپری کردند؛ اما دست تقدیر بر آن بود که بار دیگر و تا قبل از پانزده سالگی، از نعمت وجود آن دو عزیز نیز محروم گردند و با سختی‌های فراوان در دوران کودکی و نوجوانی آبدیده شوند؛ ✍️ درست، در همین دوران، ایران نیز یکی از سخت‌ترین دوره‌های تاریخی خود را پشت سر می‌گذاشت؛ چنانچه نهضت مشروطه با دسیسه‌ها و مخالفت‌های مزدوران انگلیسی در دربار قاجار و همچنین اختلافات داخلی و خیانت جمعی از به اصطلاح روشنفکران غرب زده، به بیراهه رفته و روحانیون، به رغم پیشتازی در آغاز این نهضت، با انواع حیله‌ها از صحنه کنار گذاشته شدند و بار دیگر حکومت استبدادی برقرار گردیده بود و مزید بر آن، ماهیت عشیره‌ای پادشاهان قاجار و ضعف و بی‌کفایتی آن‌ها، باعث نابسامانی شدید اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ایران شده و دست مستکبران و شَروران را در سلب امنیت ملت باز گذاشته بود؛ در چنین شرایط سختی، تنها پناهگاه مردم «جامعه‌ی روحانیت» بودند، لذا حضرت امام که از طفولیت با واژه جهاد و شهادت کاملاً آشنا بودند، در عُنفوان جوانی، راه پدر را در پیش گرفته و عَلَمِ مبارزه بر ضد اشرار و ستمگران را برافراشتند؛ مبارزات خمینی کبیر، به موازات تکامل ابعاد روحی و علمی ایشان، و همچنین اوضاع و احوال سیاسی اجتماعی ایران و دیگر جوامع اسلامی، به شیوه‌های گوناگون ادامه یافت، تا بالاخره در سال‌ ١٣۴١ و در ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی، فرصتی پدید آمد تا ملت ایران، امام و رهبر خود را بشناسند و بدین ترتیب، قیام سراسری ملت، در ١۵ خرداد سال ١٣۴٢ با شعار و انگیزه الهی، سرآغازی برای ایجاد انقلاب اسلامی ایران به رهبری (ره) شد، که در وصف قیام و شخصیت ویژه امام، همین کافی است، که بدانیم ملتی که در مدت ٢۵٠٠ سال در خواب غفلت و تحت سیطره حکومت‌های جبار شاهنشاهی زندگی کرده بود، با دمِ مسیحایی «روح‌الله» بیدار شد و بزرگترین انقلاب تاریخ معاصر را رقم زدند. ✍️ هرچند وصف مبارزات امام و شرح خصوصیات «یگانه دوران» همواره شنیدنی است، اما وقتی خلف صالح ایشان، حضرت امام خامنه‌ای (که سال‌ها در جوار آن حضرت زیسته و درس آزادگی و شجاعت آموخته)، از پیر و مرادش می‌گوید، لطافت و شیرینی آن، صدچندان می‌شود؛ شـاگـرد مـخلصی که در مکتب خمینی کبیر پرورش‌ یافته و چون از «روح خدا» سخن می‌گوید، هر شنونده‌ای را به وجد می‌آورد؛ چنانچه در سخنانی در ١۴خرداد ١٣٩۶ فرمود: «او، آن روح اللّه بود که با عصا و ید بیضای موسوی و بیان و فرمان مصطفوی، به نجات مظلومان کمر بست، تخت فرعون‌های زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت؛ او به انسان‌ها، کرامت و به مؤمنان، عزت و به مسلمانان، قوّت و شوکت و به دنیای مادی و بی‌روح، معنویت و به جهان اسلام، حرکت و به مبارزان و مجاهدان فی سبیل‌اللّه، شهامت و شهادت را هدیه نمود؛ او، بت‌ها را شکست و باورهای شرک‌آلود را زدود؛ او به همه فهماند که انسانِ کامل شدن، علی‌وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن، افسانه نیست...» ✍️ آری، امام، گنجینه‌ای از کمالات و محاسن و زیبایی‌های ظاهر و باطنْ بودند؛ چهره نیکو، فصاحت و بلاغت و جذابیت بیان، سلامت و تناسب اندام، زیبایی و شیوایی خط، شجاعت و صلابت کم نظیر، هوش و ذکاوت، اخلاق محمدی، هیبت علوی، زهد و خودساختگی در حد اعلی و از همه این‌ها بالاتر، ایمان و توکل خارق‌العاده به خدای متعال، و در یک کلام، می‌توان در وصف امام گفت: «آن چه خوبان همه دارند، تو یک‌جا داری!» https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « یا؟!» ✍️ مناسبت روز: سوم دی ماه در تقویم به نام «روز» نامگذاری گردیده است، لذا ضمن تقدیر از همه‌ی فعالان در این عرصه، سخن امروز را آغاز می‌نمائیم؛ ثبت وقایع حیاتی ایرانیان تا قبل از سال ١٢٩۵ هجری شمسی، براساس اعتقادات مذهبی و سنت های رایج در کشور، با نگارش نام و تاریخ ولادت مولود در پشتِ جلد کتب مقدس از جمله قرآن کریم به عمل می‌آمد و از افراد متوفی نیز جز آنچه که بر روی سنگ قبر ایشان نگاشته می‌شد، اثر هویتی دیگری مشاهده نمی‌گردد؛ اما با گسترش فرهنگ و دانش بشری و نیز توسعه روز افزون زندگی اجتماعی و افزایش جمعیت در کشور، نیاز به تشکیلاتی برای ثبت وقایع حیاتی، ضرورتی اجتناب ناپذیر می‌نمود؛ لذا با تصویب هیأت وزیران وقت، سازمانی تحت عنوان اداره سجل احوال در وزارت داخله (کشور) وقت به وجود آمد و با صدور اولین شناسنامه ایرانی به نام «فاطمه ایرانی» با شماره شناسنامه یک، در تاریخ ٣ دی ماه سال ١٢٩٧ هجری شمسی، کار رسمی ثبت احوال در جهت ایجاد سند هویتی برای تمامی ایرانیان آغاز شد؛ یکی از مهمترین گزینه‌های این سند هویتی که در ایران به عنوان «شناسنامه» نامگذاری گردیده، «دینِ» فرد است؛ که بر اساس دین و مذهب پدر و مادر او، مشخص و ثبت می‌گردد‌؛ و از روز اول تولد، هویتِ دینی فرد را معلوم می‌نماید؛ ❓اما سؤال اینجاست که مگر دین و مذهب، امری موروثی است که از طریق پدر و مادر به فرزند منتقل گردد؟ و آیا از نظر شرع مقدس، دینِ فرد، بر اساسِ شناسنامه‌ی او تعیین می‌شود؟ ✅ برای جواب به این سؤالات، می‌بایست به چند نکته توجه نماییم: 1️⃣ انسان از بدو تولد، سه مرحله را در زندگی پشت سر می‌گذارد: 👈 مرحله اول: مرحله حس و دیدن و شنیدن است که از بدو تولد تا حدود سه چهار سالگی ادامه دارد؛ 👈 مرحله دوم: مرحله درک خوب و بد، بدون قدرت استدلال است، که از چهارسالگی تا حدود چهارده سالگی ادامه دارد؛ 👈 مرحله سوم: در این مرحله که از حدود ۱۴ سالگی و دوران بلوغ (با تفاوت بین دختر و پسر) آغاز می‌گردد، انسان کم کم می‌تواند مطالب را با عقل و فطرت و یافته‌های‌ خویش مقایسه کند و درباره آنها قضاوت نموده و آنها را رد یا اثبات نماید؛ ✍️ بر این اساس، انسان از نظر اسلام در دوره اول و دوم عُمر که هنوز به استقلالِ عقلی ورشدِ کاملِ فکری نرسیده، در مسائلِ دینی، تابع والدین خود می‌باشد، ولی این به معنای ارثی بودن دینداری وسلب اختیار از انسان نیست؛ بلکه طبق مکتب اهل‌بیت (ع)، انسان در مرحله سوم که به سن بلوغ عقلانی واستواری فکر رسید، وظیفه دارد که در اصول دین و مذهب خود تحقیق کند و به مقاوم سازی واصلاح مبانی اعتقادی خود بپردازد؛ لذا بر اساس دین مبین اسلام، انسان درچنگال جبرِ محیط و خانواده قرار نگرفته و بر اساس تحقیق و پژوهش می‌تواند دین و مذهب واقعی خود را کاملاً آزادانه انتخاب نماید. 2️⃣ تمامی مراجع عظام تقلید، در اولین مسئله رساله‌ی عملیه خود نوشته‌اند که مسلمان باید به «اصول دین» خود، یقین داشته باشد و نمی تواند براساس تبعیت و تقلید از پدر و مادر و حتی از علماء و بزرگان، دینِ خود را انتخاب نماید، لذا بر اساس شرع مقدس هر فرد وظیفه دارد شخصاً درباره «اصول دین»، تحقیق نماید؛ 3️⃣ امامان معصوم ما و علمای بزرگ شیعه در طول تاریخ برای اثبات مسائل اعتقادی، مناظره‌های متعدد علمی برگزار کرده و برهان‌ها و استدلال‌های محکم و متقنی ارائه نموده‌اند؛ لذا مکتب اهل‌بیت (ع) بر خلاف بسیاری از مکاتب رایج دنیا، بر استدلال و احتجاج و برهان استوار است و اسلام ناب، نه تنها مانع پرسش و تحقیق نیست، بلکه به تمام بشریت، دستور بررسی و کشف حقایق برای رسیدن به دین کامل را داده است. ✍️ بنابراین همه ما، باید به این نکته مهم توجه نمائیم که اگر هویت دینی و مذهبی امروز خود را به جای تحقیق، از طريق ثبت در شناسنامه و تقلید از پدر و مادر و محیط پیرامونی خود به دست آورده‌ایم، می‌بایست تا فرصت عُمر باقیست، از راه تحقیق و پژوهش، به دین و هویت واقعی خود دست یابیم و اسلامِ شناسنامه‌ای خود را به اسلامِ حقیقی تبديل نماییم تا انشاالله در قیامت در قامت یک انسان مسلمان محشور شویم. https://eitaa.com/ROOZBARG