بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع: «امام صادق (ع) و تشکیل حکومت اسلامی» روز شنبه، ١۴٠١/٠٣/٠٧ ✍️ مناسبت روز: در دو روز گذشته به مناسبت ایام شهادت امام صادق (ع) عرض کردیم که در دوران امامت حضرت، به دلیل افول بنی‌امیه، فرصتی ویژه فراهم شد و امام با درک دقیق اوضاع و بصیرت کامل، نسبت به ایجاد «نهضت بزرگ علمی» اقدام و با تبیین اسلام ناب، و مبارزه‌ی با تحریف دین، درحقیقت شاهرگ دستگاه خلافت ظلم را بریدند؛ دستگاهی که با تکیه بر دین انحرافی و جهل مردم، تشکیل و استوار شده بود؛ ❓حال پرسش این است که چرا امام صادق(ع) پس از نهضت علمی و روشنگری اجتماعی و فرهنگی، از این فرصت ویژه برای قیام و پس گرفتن خلافت الهی استفاده نکردند؟ ✅ در جواب به این پرسش باید گفت که بی‌شک همه‌ی امامان معصوم به عنوان پیشوایان راستین جامعه‌ی اسلامی در پی این بودند که اگر شرایط و مقدمات فراهم شود، جامعه را از حاکمیت‌های جائر و فاسق و فاسد نجات دهند و ضمن هدایت و رهبری جامعه، سعادت دنیا و آخرت امت اسلامی را تأمین نمایند؛ اما با بررسی تاریخ، متوجه می‌شویم که هیچ‌گاه زمینه قیام و مبارزه مستقیم برای امام صادق (ع) مهیا نشده است؛ چراکه مهمترین عامل قیام و تشکیل حکومت، آمادگی مردم و وجود یاران شجاع و جان‌برکف است که حضرت از وجود چنین اصحابی محروم بوده‌اند، چنانچه در روایات متعدد، امام به این موضوع اشاره فرموده‌اند که در این مجال کوتاه، به دو نمونه از این روایات اشاره می‌نمائیم: ⬅️ سُدَیر صَیرَفی می‌گوید: نزد امام صادق(ع) رفتم و عرض کردم که به خدا سوگند، خانه نشینی برای شما روا نیست؛ حضرت فرمودند: چرا ای سدیر؟ گفتم: چون شاگردان، شیعیان و یاران شما فراوانند؛ به خدا اگر امیرالمؤمنین (ع) به اندازه شما شیعه و یاور داشتند، خلفاء در بردن حق ایشان طمع نمی‌کردند؛ امام فرمودند: فکر می‌کنی شیعیان ما چند نفر باشند؟ عرض کردم: یکصد هزار و شاید هم دویست هزار نفر، و شاید نیمی از مردم جهان؛ پس حضرت در حالی که به گله‌ی کوچکی از بزها نگاه می‌کردند، فرمودند: ای سدیر! اگر شیعیان ما به تعداد این بزها رسیده بودند بر جای خود نمی‌نشستیم و قیام می‌کردیم» و ادامه روایت، سدیر می‌گوید: من تعداد بزها را شمردم، دیدم تعداد آنها تنها ١٧ رأس هستند؛ ( کافی، ج ٢، ص ١٩٠) ⬅️ در روایت دیگری نیز آمده که «سهل بن حسن خراسانی» خدمت امام شرفیاب شد و عرضه داشت: ای پسر رسول خدا، مهربانی و رحمت از آن شماست و شما اهل‌بیت امامت و رهبری هستید؛ پس چرا از حق مسلّم خودتان سرباز می‌زنید، و با این‌که (فقط در خراسان) صدها هزار فرمانبر مسلح و شمشیر به دست دارید، قیام نمی‌نمایید؟ امام صادق (ع) فرمودند: «ای خراسانی، بنشین که حقت نزد خدا محفوظ است؛ و سپس به خادم خود اشاره کردند تا تنور خانه را روشن کند؛ وقتی تنور یکپارچه آتش شد و اطراف آن از شدت گرما سفید شد؛ امام رو به سهل کرده و فرمودند: ای خراسانی برخیز و در تنور برو؛ سهل که بسیار ترسیده بود، عرض کرد: آقای من! ای پسر رسول خدا، مرا ببخشید و به آتش نسوزانید! در آن هنگام یکی از یاران حضرت به نام «هارون مکی» وارد شد و به امام سلام داد؛ حضرت پس از جواب سلام، بدون مقدمه به او فرمودند: کفشت را بگذار و به درون آتش تنور وارد شو؛ او نیز بلافاصله و بدون چون و چرا، در تنور پر از آتش رفت؛ آن‌گاه امام(ع) به خراسانی روی کرده و درباره اوضاع و جریانات خراسان با او به گفت‌وگو نشستند؛ پس از مدتی به سهل فرمودند: ای خراسانی، برخیز و احوال هارون را در آتش تنور بنگر؛ سهل می‌گوید: برخاستم و دیدم، او آرام در بین تنور نشسته و آتش هیچ آسیبی به او نرسانده است؛ پس با اشاره امام، بیرون آمد و بر ما سلام کرد؛ آنگاه حضرت فرمودند: ما در خراسان مانند هارون، چند نفر یاور داریم؟ عرض کرد: به خدا سوگند یک نفر هم وجود ندارد؛ امام نیز تصدیق نموده و فرمودند: ما وقتِ قیام را بهتر می‌دانیم و در زمانی که حتی ۵ نفر یاور (واقعی) نداریم، قیام نمی‌کنیم» (بحارالانوار، ج۴۷، ص۱۲۳) ✍️ شاهد دیگر بر صادق نبودن یاران امام صادق (ع)، وجود «بنی‌العباس» از عموزادگان حضرت است که خودشان را معتقد به امامت اهل‌بیت، و از یاران و طرفداران امام معرفی کرده، و امویان را غاصب، و خلافت آنها را باطل و ناحق می‌دانستند و با بهره‌گیری از مظلومیت اهل‌بیت (ع) و به‌خصوص واقعه‌ی کربلا، جَوّی را پدید آوردند که پس از افول بنی‌امیه، مردم به سوی آنها رغبت نمودند؛ اما متأسفانه آنها نیز حق اهل‌بیت (ع) را غصب کرده و حکومتی به مراتب ظالمانه‌تر از بنی‌امیه به پا نمودند که حاصل آن به شهادت رساندن شش امام معصوم از جمله امام صادق (ع) بود؛ لذا می‌توان اذعان نمود که حضرت در طول عمر شریفشان هیچ گاه فرصت قیام و تشکیل حکومت را نیافتند. https://eitaa.com/ROOZBARG