یادت نیست؟ عجب! یعنی تو چیزی از منِ سرگشته یادت نیست؟ زمستان‌های گرمِ چای و آش رشته یادت نیست؟ به نامِ مهربانی رشته‌ای بر گردنِ ما بود رفیقِ من! گمانم چیزی از این رشته یادت نیست کدامین حیله ما را اینچنین بیگانه می‌خواهد؟ از این نیرنگ چیزی در خبر ننوشته یادت نیست «خبر»! یادش بخیر این واژه معنا داشت یک روزی! تو می‌دانی، ولی حالا ورق برگشته یادت نیست غروبی پانزده‌تا دسته‌گل بر خاک افتادند چرا چیزی به جز عکسی به خون آغشته یادت نیست؟ چرا مهسا و نیکا نامشان در ذهن ما مانده‌ست ولی نامِ یکی از پانزده‌ تا کشته یادت نیست؟ چه دستی دستکاری می‌کند اندیشهٔ ما را؟ که می‌خواهد بخشکاند تمامِ ریشهٔ ما را؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab