🗓 ۱۵ دی ۱۳۵۹ _ سالگرد شهادت مظلومانه
#حسین_علم_الهدی و یارانش
🔺
#عملیات_نصر در
#هویزه
این عملیات با شرکت تعدادی از نیروهای
#شهید_چمران؛ عشایر عرب منطقه؛ بچههای مساجد اهواز و دانشجویان پیرو خط امام به فرماندهی شهید علمالهدی انجام شد. ابتدا نیروها پیشروی خوبی داشته و توانستند تعدادی از تانک ها و نفربرهای دشمن را منهدم ساخته و تلفاتی از آن ها بگیرند. اما در ادامه قرار شد نیروی کمکی به آن ها برسد که این کار عملی نشد و جناح راست آنان خالی ماند. از طرفی؛ دشمن؛ نیروی تازهنفس وارد میدان نمود. دستور عقبنشینی صادر شد ولی به علت عدم برقراری تماس بیسیم؛ نیروها مطلع نشدند. دشمن نیز افراد باقیمانده در منطقه را محاصره نمود که اغلب آن ها به شهادت رسیدند. از جمله شهید علمالهدی و تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام که همراه او بودند. در این قتل عام؛ ابدان شهدا در زیر چرخ تانکهای دشمن سفاک پارهپاره شد تا این که ۲ سال بعد؛ بقایای پیکرهای مطهر کشف شد و در همان جا دفن گردید.
🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷
🟢 روایت شاهد عینی از آخرین لحظات عمر شهید حسین علمالهدی:
صدای تانکهای دشمن آن طرف جاده به گوش میرسید. تیراندازی لحظهای قطع نمیشد. راه افتادیم؛ با اینکه میدانستیم امید برگشت نیست؛ ولی رساندن آرپیجی به علمالهدی؛ ما را مصمم به این کار کرد. به جاده که رسیدیم؛ توانستیم تانکهایی را ببینیم. به جز چند تایی که در حال سوختن بودند؛ بقیه غرشکنان به پیش میتاختند. چشمم به حسین که افتاد؛ خستگی از تنم درآمد. آرپیجی دوشش بود و پشت خاکریز دراز کشیده بود. در امتداد خاکریز غیر از او حدود ۱۰ نفر دیگر هنوز زنده بودند. حتی یک جسد از شهدا بر زمین نمانده بود. پیدا بود که بچهها با گلوله مستقیم تانک از پا در آمده و پودر شده بودند!
تانکهای سالم از کنار تانکهای سوخته عبور میکردند و به طرف خاکریز علمالهدی پیش میآمدند. او و افرادش هیچ عکسالعملی نشان نمیدادند. "روزعلی" که حسابی نگران شده بود؛ آرپیجی را از من گرفت و به تانکها نشانه رفت. دست او را گرفته و گفتم: کمی صبر کن شاید بچهها برنامهای داشته باشند. تانکها به حدود ۵۰ متری خاکریز رسیده بودند که یکباره حسین از جا بلند شد و نزدیکترین تانک را نشانه گرفت. گلوله درست به وسط تانک خورد و آن را به آتش کشید. غیر از حسین؛ ۲ نفر دیگر که آرپیجی داشتند؛ به طرف تانکها شلیک کرده و ۲ تای آن ها را از کار انداختند. بقیه تانکها سر جایشان ایستادند و ناگهان خاکریز را به گلوله بستند. "روزعلی" دوباره بلند شد و یکی دیگر را نشانه رفت و آن را به آتش کشید. علمالهدی نیز از میان دود و گرد وغبار پشت خاکریز پیدا شد و او هم یک تانک دشمن را از کار انداخت.
پیدا بود که از همه افراد گروه؛ فقط "روزعلی" و حسین زنده ماندهاند. آن ها به پشت چسبیده بودند و تانکها نیز به طرفشان در حرکت بود. در فاصلهی چند متری به خاکریز؛ حسین بار دیگر قامت کشید و آن ها را هدف گرفت که در نتیجه یک تانک دیگر به آتش کشیده شد. این بار ۴ تانک دشمن به سمت او آمدند و حسین نیز آخرین گلوله را رها کرد. یکی از آن ها منهدم شد و ۳ تای دیگر همزمان به سمت خاکریز شلیک کرده به طوری که دیگری چیزی از آن باقی نماند. پس از اندکی که گرد و غبار فرو نشست؛ توانستم پیکر مطهر و پارهپارهی حسین و چفیهی خونآلود او را بر روی زمین ببینم!
#دفاع_مقدس
#قهرمانان_وطن
#رزمندگــان_اسلام
کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇
🆔
@ShohadaMasjidHazratFatimaZahra