هر دم خیالی نو رسد از سوی جان اندر جسد چون کودکان قلعه بزم گوید ز قسام القسم خامش کنم بندم دهان تا برنشورد این جهان چون می نگنجی در بیان دیگر نگویم بیش و کم @TAMASHAGAH