✍ بداهت اصل توحید و نظری بودن تفسیر آن 🔹مفهوم توحید و اصل آن به مثابه مهمترین آموزه دین اسلام یک امر واحد و ثابت است که از فرط وضوح و بداهت - برای هر کسی که به اسلام اعتقاد داشته باشد - قابل نفي و قرائت پذیری نیست؛ یعنی هیچ عالم و هیچ مذهب و فرقه ای را نمی توان در طول تاریخ اسلام یافت که بگوید از نظر قرآن، خدا واحد نیست و مثلا از دیدگاه اسلام چند خدا وجود دارد! اصل این گزاره که «خدا واحد است» را هم متکلمین قبول دارند، هم فقها، هم مفسرین، هم محدثین، هم فلاسفه و هم عرفا؛ یعنی حتی یک متکلم یا فیلسوف یا عارف را نمی توان یافت که بگوید من معتقدم از دیدگاه اسلام خدا وجود ندارد یا خدا واحد نیست و شرک، حق است! 🔸اما با این وجود که همه علمای اسلام در اصل توحید و مفهوم کلی آن اشتراک و اتفاق نظر دارند، ولی در تفسير همین مفهوم واحد، با یکدیگر اختلاف نظرهای فراوان و حتى حل نشدنی دارند. 🔻متکلم و فیلسوف مشائی به «وحدت تباینی» بین حق و خلق قائل است، فیلسوف صدرایی به «وحدت تشکیکی» باور دارد و عارف هم به «وحدت شخصی» وجود حق معتقد است؛ و همین طور در تفسير معنای واحد و أحد بودن خداوند، نه تنها بين عالمان رشته های مختلف بلکه حتی بین علمای یک رشته خاص هم اختلافات متعدد وجود دارد، مثلا متکلمین اهل حدیث، معتزلی، اشعری، وهابی، ماتریدیه، شیعه امامیه، شیعه زیدیه، شيعه اسماعیلیه و غیره، هر کدام برای خود تفسیر و توضیح متفاوت و بلکه متقابل دارند. ▪️بنابراین آنچه که واضح و بدیهی است و کسی - بعنوان یک مسلمان - نمی تواند در آن اجتهاد کند، اصل توحید و مفهوم کلی آن است؛ و گرنه تفسير همان مفهوم بدیهی و روشن، کاملا نظری، غیر بدیهی و اجتهاد پذیر است؛ مگر اینکه کسی بگوید برداشت و تفسیر من از توحيد عين حق است و فهم دیگران باطل و لذا همه باید نگرش خود را با میزان فهم من تطبيق دهند! البته در این تردیدی نیست که هر کسی برای ارائه برداشت نظری خود از نصوص دینی اولا باید دلیل داشته باشد، و ثانيا باید دلیلش محکم و قطع آور باشد. 👇👇 @Taammolate_talabegi