* جریان انقلاب اسلامی، لوکوموتیو پیشرفتِ عدالت محور در ایران است *
عزیز نجف پور
جناب
#بیژن_عبدالکریمی در گفتگویی تلوزیونی، گزارشی از
#شکاف_طبقاتی فزاینده در ایران و توسعه بی عدالتی میدهد و متعاقبا جریان
#انقلاب_اسلامی را خطاب میدهد که چرا در برابر این روند ساکتند و البته دلیل این سکوت را ناشی از
#فساد بخشی از جریان انقلاب می داند... ولی این مدعیات صغری و کبرای درستی ندارد:
1- اواخر دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد، سالهای
#عدالتخواهی جریان انقلاب است. نقد برنامه های
#توسعه سرمایه دارانه مرحوم
#هاشمی_رفسنجانی، یکی از مهمترین نمودهای سیاسی و اجتماعی جریان انقلاب است. البته جریان چپ سنتی هم تا حدودی با جریان انقلاب (موسوم به
#حزب الله)همراه است.
2- نیمه دوم دهه هفتاد و در دوران
#اصلاحات که غالب جریان چپ سنتی
#لیبرال شده و دست از عدالتخواهی کشیده اند، باز جریان انقلاب در کنار نقد فرهنگی و سیاسی جریان اصلاحات، مدعی اصلی عدالتخواهی و منتقد تداوم سیاستهای سرمایه دارانه اینبار توسط جریان اصلاحات در کشور است. شعارهای رقابتهای سیاسی جریان انقلاب هم در همین کانتکس عدالت خواهی است و در همین بستر است که کاندیدای جریان اصولگرا-انقلابی رای می آورد.
3- فارغ از رفتارهای خاص رییس دولت نهم و دهم که همان هم مبتنی بر عدالتخواهی است، بدنه مدیریتی این دولت که متشکل از نیروهای انقلاب است و بعد از بروز انحراف در رییس جمهوری وقت باز هم در بدنه میانی دولت نقش اصلی را بازی میکند، لوکوموتیو عدالتخواهی است.
4- جریان
#اعتدال که فرزند دو جریان
#کارگزاران و اصلاحات است، فاز دیگری از توسعه سرمایه دارانه در ایران را رقم میزند و علاوه بر بحران اقتصادی، شکاف طبقاتی را توسعه میبخشد و اینبار هم یکی مهمترین انقادات جریان انقلاب بدیشان باز مساله عدالت است.
5- رهبری هم به عنوان تئوریسین و استراتژیست اصلی جریان انقلاب، در تمام این فرآیند بزرگترین علمدار عدالتخواهی در مقام نظر و عمل در کشور بوده و هست. عدالت و معنویت روح
#بیاینه_گام_دوم است.
6- جالب اینکه غالب عناصری از جریان انقلاب که درگیر
#فساد_اقتصادی شده اند، به مرور از جریان انقلاب خارج و به جریان اعتدال پیوسته اند. پس انقلابیون فاسد، عملا در جرگه اعتدالیون قرار گرفته اند و دیگر نمیتوان اسم جریان انقلاب بدیشان گذاشت. چرا که انقلابی گری با مبارزه، محرومیت، سختی و ... همراه است و اگر کسی طعم فساد را چشیده باشد دلیلی ندارد به انقلاب پایبند باشد مگر برای نفاق که آنهم در شیب سیاست در ایران دوامی ندارد.
7- البته امروز عدالتخواهی جریان انقلاب رفته رفته پخته تر و انضمامی تر شده و مثلا بدین جمعبندی رسیده که فقط شعار عدالت دادن و نقد عملکرد دیگران کفایت نمیکند بلکه باید سیاستها و اقدامات پیشرفت عدالت محور هم تدوین و اجرایی شود و از سوی دیگر توان مدیریتی و اجرایی و کارآمدی لازم هم باید تامین شود(این مهم خصوصا بعد از نارسایی های دولت نهم و دهم بیش از پیش نمایان شد) چرا که
#سوسیالیزم_تخیلی نسبتی با قاموس انقلاب ندارد. فلذا کاهش شعار و افزایش
#کارآمدی مغایرتی با عدالتخواهی که ندارد، بلکه تنها مسیر عاقلانه تحقق
#عدالتخواهی_واقعی است.
8- با این اوصاف مشخص است عبدالکریمی در سخنانش دچار آشفتگی و تعارض است... به نظر میرسد عبدالکریمی به درستی دریافته که لوکومتیو تحول در ایران، جریان انقلاب اسلامی است و البته بزرگترین منادی
#توسعه_عدالت_محور هم همین جریان است ولی چون بین خود و رویکردهای سیاسی و فرهنگی جریان انقلاب نسبتی نمی یابد فلذا ناخودآگاه زبان به نقد و اتهام جریان انقلاب می گشاید. نقد و اتهامی که به طرز بارزی رسوا و ناوارد است.
9- در نهایت اینکه، این نقدها بیش از اینکه مایه نگرانی و اضطراب جریان انقلاب باشد، مایه اطمینان خاطر بیشتر جریان انقلاب در بلوغ و جدی تر شدن در تحقق
#پیشرفت_عدالت_محور است.
@a_najafpour