#آیلاماهبانو🍀
#داستانواقعی💜
#قسمتصدپنجاهششم🌺
دیروز وقتی رسیدیم همه چیز خیلی عادی به نظر میرسید،خدارو شکر هیچ کس متوجه رفتن لیلا نشده بود، تنها تفاوتی که توی شرایط عمارت به وجود اومده بود،رفتار آرات با من بود،انگار که آدم دیگه ای شده باشه بیشتر از قبل هوامو داشت و حالا دیگه این من بودم که به خاطر حرفای دیروزم ازش رو میگرفتم هنوزم خودم رو به خاطر جمله ی احمقانه ای که گفته بودم سرزنش میکردم و
سعی میکردم بیشتر از قبل خوددار باشم و به خاطر همین از دیروز تا الان به جز همون چندباری که بهش سلام کردم باهاش هم کلام نشده بودم!
با صدای گاری که برای آوردن دیگ بعدی راه افتاد،از آرات و بقیه چشم برداشتم امسال اولین سالی بود که آنام توی مراسم شرکت نمیکرد اونم به زور آقام که به خاطر شلوغی اومدنش رو توی جمعیت ممنوع کرده بود،به جز ملک و آنام و بی بی و البته لیلا بقیه اهل عمارت برای کمک کردن اومده بودن...
-بجنب دختر لیوانا رو حاضر کن الانه که جمعیت سر برسن!
سری تکون دادمو در جواب ننه اشرف چشمی گفتمو مشغول چیدن لیوانا توی سینی شدم،ننه حوریکه با ملاقه توی دستش داشت محتویات دیگ رو بهم زد با صدای کارگری که نزدیک شدن جمعیت رو خبر میداد شروع کرد به پر کردن یکی یکی لیوانا و با رسیدنشون آرات و بقیه مردها مشغول پذیرایی شدن،بعد از مردها نوبت جمعیت زن ها بود که درست پشت سرشون بودن و قرار بود منو عصمت و کلفتای ده بینشون شیر پخش کنیم!
با صدای جمعیت سریع تر مشغول چیدن لیوانها شدم و عصمت هم اون طرف مشغول آب زدن لیوان های کثیف شد همیشه از کمک کردن به بقیه لذت میبردم،توی دل از خدا میخواستم بلاخره جواب دعاهای آنامو بده و آیهان هر کجا که هست سلامت باشه،کارگرا یکی یکی سینی هارو خالی میکردن و برمیگردوندن...
هنوز هیچی نشده خسته شده بودم،اما با امید به شب و دیدن مراسم شمع گردونی امسال انرژیم دو چندان میشد قرار بود تا شب که همین جمعیت شمع به دست تموم این مسیر رو نورانی میکنن همونجا منتظر بمونیم،نمیدونم چرا اما از بچگی دیدن این صحنه بهم آرامش عجیبی میداد!
با تموم شدن جمعیت مردها سینی برداشتم و رفتم سمت خانومایی که دست به پهلو داشتن به سمت امامزده میرفتم و هر کدوم لیوانی برداشتن و بعد از نوشیدنش دعایی کردن و رد شدن لبخند به لب خواستم برم طرف دیگه که ...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻