۵۳ ۱ 📜این از نامه هاى امام(عليه السلام) براى مالک اشتر نخعى است هنگامى که او را فرماندار مصر و بخش هاى مختلف آن قرار داد و اين در زمانى بود که وضع زمامدار مصر، محمّدبن ابى بکر متزلزل شده بود. اين فرمان (فرمان معروف مالک اشتر) طولانى ترين و جامع ترين فرمانى است که امام(عليه السلام) مرقوم داشته است. 📨نامه در یک نگاه: براى پى بردن به اهمّيّت اين عهدنامه ـ پيش از آنکه محتواى آن در يک نگاه بررسى شود ـ توجّه به نکات زير لازم است: 🔰اين نامه طولانى ترين و پرمحتواترين نامه هاى نهج البلاغه است که آيين کشوردارى را از تمام جهات بررسى کرده و اصولى پايدار که هرگز کهنه نمى شود در آن ترسيم شده است. 1. قابل توجّه اينکه ابن ابى الحديد در ذيل خطبه کوتاه 68 (در شرح خود، خطبه 67) از ابراهيم ثقفى نويسنده الغارات نامه اى نسبتاً مفصل و طولانى نقل مى کند که على(عليه السلام) به عنوان برنامه اى اخلاقى جهت تهذيب نفوس و پرورش روح و تقوا براى محمد بن ابى بکر نوشته است و در ذيل آن از همان مورخ (صاحب الغارات) نقل مى کند که محمّدبن ابى بکر اين نامه را در مصر پيوسته با خود داشت و در آن نگاه مى کرد و به آداب آن متأدّب مى شد. هنگامى که عمرو عاص بر او مسلط شد و او را شهيد کرد تمام نامه هاى محمّد را گرفت و براى معاويه فرستاد. معاويه در اين نامه پيوسته نگاه مى کرد و شگفت زده مى شد. سپس مى گويد: وليد بن عقبه (برادر مادرى عثمان همان کسى که قرآن، در آيه «إن جاءکم فاسق...» او را فاسق ناميده است) در آنجا نزد معاويه حاضر بود. هنگامى که شگفتى او را از اين نامه ملاحظه کرد به معاويه گفت دستور ده تا اين احاديث را بسوزانند. معاويه گفت: چقدر اشتباه مى کنى. وليد گفت: آيا اين صحيح است که مردم بدانند احاديث ابو تراب (على بن ابى طالب) نزد توست و از آن درس مى آموزى؟ معاويه گفت: واى بر تو به من مى گويى علم و دانشى مثل اين را بسوزانم؟ به خدا سوگند مطالب علمى جامع تر و استوارتر از اين تا کنون نشنيده ام. 👈اين عهدنامه سرانجام در خزائن بنى اميّه باقى ماند ولى هيچ کس آن را افشا نمى کرد تا زمانى که عمربن عبدالعزيز به حکومت رسيد و آن را منتشر ساخت و جامعه اسلامى از آن بهره مند شدند.👌 گفتنى است که ابن ابى الحديد پس از ذکر اين سخن از نويسنده الغارات مى گويد: سزوارتر اين است که بگوييم نامه اى که معاويه پيوسته به آن نگاه مى کرد و تعجّب مى نمود و بر طبق آن حکم مى کرد همان عهدنامه اى است که على(عليه السلام) به مالک اشتر نوشته بود، زيرا مردم آداب و قضايا و احکام و سياست را از آن آموختند (ولى نامه محمد بن ابى بکر تنها متضمّن بحث هايى اخلاقى بود) و بايد گفت اين عهدنامه هنگامى که معاويه مالک اشتر را مسموم ساخت و پيش از رسيدن به مصر شهيد شد به وسيله ايادى او به معاويه منتقل گشت. وى پيوسته در آن مى نگريست و شگفت زده مى شد و مثل چنين عهدنامه اى است که بايد در خزائن سلاطين نگاه دارى شود. به اين ترتيب ابن ابى الحديد بر اين اعتقاد است که آن نامه تاريخى فوق العاده که معاويه پيوسته از آن بهره مى گرفت ولى افشا نمى کرد و سرانجام به وسيله عمربن عبدالعزيز کشف و افشا شد همين عهدنامه مالک بوده است. ما هم نظريه ابن ابى الحديد را کاملا تأييد مى کنيم، زيرا قراين و شواهد مختلف بر آن گواهى مى دهد.👌 2. نويسنده معروف مسيحى جورج جرداق در کتاب خود به نام الامام على صوت العدالة الانسانية مى نويسد: بسيار مشکل است که انسان اختلافى در ميان اين عهدنامه و اعلاميّه جهانى حقوق بشر بيابد، بلکه تمام نکات اساسى موجود در اين اعلاميه در عهدنامه امام(عليه السلام) ديده مى شود. ⚜ اضافه بر اين در عهدنامه امام چيزى است که در اعلاميه جهانى حقوق بشر نيست و آن عواطف عميق انسانى است که بر تمام اين نامه سايه افکنده است. بايد توجّه داشت که اعلاميه جهانى حقوق بشر بيش از هزار و سيصد سال بعد از اين عهدنامه، آن هم به کمک گروهى از متفکران از سراسر جهان تدوين شده ولى در عين حال هنوز نقايصى دارد و نقيصه مهم آن خالى بودن از مسائل معنوى و ارزش هاى والاى انسانى است.😏 3. براى پى بردن به اهمّيّت اين نامه لازم است اشاره اى به موقعيّت محل مأموريت مالک اشتر; يعنى سرزمين مصر داشته باشيم. مورخان تقريباً اتفاق دارند که خاستگاه تمدن بشرى، منطقه مشرق زمين و از جمله سرزمين مصر بوده است که در چندين هزار سال قبل، پيش از آنکه ديگر نقاط وارد تمدن شوند آنها پايه هاى تمدن بشرى را گذاردند تا آنجا که «ويل دورانت» اين منطقه را گهواره تمدن بشرى نام مى گذارد و در واقع چنين است و به همين دليل پيامبران بزرگ الهى که پايه گذاران تمدن مادى و معنوى بوده اند نيز همگى از اين منطقه برخاستند سپس پيام دعوت آنها به ديگر نقاط عالم منتقل شد. مورخ مزبور در جلد اوّل تاريخ تمدّن معروف خود ده ها صفحه درباره تمدن مصر باستان سخن مى گويد. آثار مهمى که از آن زمان