eitaa logo
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
302 دنبال‌کننده
779 عکس
310 ویدیو
59 فایل
#تبادل_نداریم↔🚫 #شرح_نامه_های_حضرت_علی_علیه_السلام سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات🔶️ کانالهای دیگر #سلامتکده_بانو_عضو_شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263 @namebepedar @bazybay
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۳ ۲۲ 🔸عیوب پنهان شدن زمامدار از دید مردم: امام(عليه السلام) در اين بخش از عهدنامه خود درباره لزوم رابطه نزديک ميان والى و توده هاى مردم سخن مى گويد . ✅ مى فرمايد: «و اما بعد (از اين دستور) هيچ گاه خود را در زمانى طولانى از رعايا پنهان مدار، زيرا پنهان ماندن زمامداران از چشم رعايا موجب نوعى کم اطلاعى نسبت به امور (مردم و کشور) مى شود»; (وَأَمَّا بَعْدُ فَلاَ تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَکَ عَنْ رَعِيَّتِکَ، فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلاَةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ، وَقِلَّةُ عِلْم بِالاُْمُورِ). 👈در طول تاريخ بسيار ديده شده که حواشى سلطان و اطرافيان زمامدار او را عملاً در محاصره خود قرار مى دهند و تنها اخبارى را به او مى رسانند که موجب خشنودى او يا به نفع حواشى و اطرافيان باشد 😳و به اين ترتيب او را از آنچه در کشور مى گذرد دور مى سازنند يکى از دستورات اسلامى اين بوده که زمامداران، امامت جماعت را بر عهده مى گرفتند; يعنى در ميان مردم همه روز حاضر مى شدند و اين کار مى توانست بسيارى از واقعيت ها را به آنها منتقل کند; خواه تلخ باشد يا شيرين.👌 ✅آن گاه در ادامه اين سخن مى فرمايد: «و آنها را از آنچه نسبت به آن پنهان مانده اند بى خبر مى سازد در نتيجه مسائل بزرگ نزد آنان کوچک و امور کوچک در نظر آنها بزرگ مى شود، کار خوب، زشت جلوه مى کند و کار زشت، خوب; و حق و باطل با يکديگر آميخته مى شود. (و به يقين تدبير لازم براى امور کشور در چنين شرايطى امکان پذير نيست)»; (وَالاِحْتِجَابُ مِنْهُمْ يَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ فَيَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْکَبِيرُ، وَيَعْظُمُ الصَّغِيرُ، وَيَقْبُحُ الْحَسَنُ، وَيَحْسُنُ الْقَبِيحُ وَيُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ). 👈اين يکى از دستورات مهم اسلام است و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و حاکم عادلى همچون على(عليه السلام) با دقت آن را رعايت مى کرده است; هنگامى که حاکمان جور بنى اميّه و امثال آنها بر سر کار آمدند وضع دگرگون شد و حاجبان درگاه از ارتباط آحاد مردم با آن خلفاى جور جلوگيرى مى کردند. حتى طبق بعضى از تواريخ گاه مى شد که ارباب حاجت ماه ها بر در کاخ حکومت و حتى گاهى به مدت يک سال رفت و آمد مى کردند; ولى آنها را به درون راه نمى دادند⛔️ به همين دليل مردم به کلى از آنها جدا شدند و ادامه حکومتشان جز با استبداد و کشتار بى گناهان امکان پذير نبود.❌ سپس امام(عليه السلام) به سه دليل ديگر براى نهى از پنهان ماندن زمامدار از مردم توسل مى جويد که هر يک به تنهايى مى تواند براى اثبات اين واقعيت کافى باشد. ✅نخست مى فرمايد: «زيرا والى فقط يک انسان است که امورى را که مردم از او پنهان مى دارند نمى داند و حق، هميشه علامتِ مشخصى ندارد و نمى توان هميشه «صدق» را در چهره هاى مختلف از «کذب» شناخت»; (وَإِنَّمَا الْوَالِي بَشَرٌ لاَ يَعْرِفُ مَا تَوَارَى عَنْهُ النَّاسُ بِهِ مِنَ الاُْمُورِ، وَلَيْسَتْ عَلَى الْحَقِّ سِمَاتٌ تُعْرَفُ بِهَا ضُرُوبُ الصِّدْقِ مِنَ الْکَذِبِ). ✅آن گاه امام به سراغ دليل دوم مى رود و مى فرمايد: «وانگهى تو از دو حال خارج نيستى: يا مردى هستى که آمادگى براى سخاوت و بذل و بخشش در راه حق دارى، بنابراين دليلى ندارد که خود را پنهان دارى و از عطا کردن حقِ واجب خوددارى کنى، و فعل کريمانه اى را که بايد انجام دهى ترک نمايى، يا مردى بخيل و تنگ نظر هستى در اين صورت (هنگامى که مردم تو را ببينند و اين صفت را در تو بشناسند) از بذل و بخشش تو مأيوس مى شوند و دست از تو برمى دارند»; (وَإِنَّمَا أَنْتَ أَحَدُ رَجُلَيْنِ: إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُکَ بِالْبَذْلِ فِي الْحَقِّ، فَفِيمَ احْتِجَابُکَ مِنْ وَاجِبِ حَقّ تُعْطِيهِ، أَوْ فِعْل کَرِيم تُسْدِيهِ! أَوْ مُبْتَلًى بِالْمَنْعِ، فَمَا أَسْرَعَ کَفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِکَ إِذَا أَيِسُوا مِنْ بَذْلِکَ!). ✅سپس امام(عليه السلام) دليل سوم را بيان مى کند و مى فرمايد: «افزون بر اينها، بسيارى از حوايج مردم نزد تو، هزينه اى براى تو ندارد; مانند شکايت از ستمى يا درخواست انصاف در داد و ستدى»; (مَعَ أَنَّ أَکْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَيْکَ مِمَّا لاَ مَئُونَةَ فِيهِ عَلَيْکَ، مِنْ شَکَاةِ مَظْلِمَة، أَوْ طَلَبِ إِنْصَاف فِي مُعَامَلَة).
برنامه مطالعه امروز: ترجمه نامه ۵۳ (بخش۲۳) رو مطالعه بفرمایید. یاعلی ۵۳ ۲۳ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 (اضافه بر اين گاه) براى زمامدار، خاصان و صاحبان اسرار (و نزديکان و اطرافيانى) است که خودخواه و برترى طلب اند و در داد و ستد با مردم عدالت و انصاف را رعايت نمى کنند. ريشه ستمشان را با قطع وسائل آن بر کن و هرگز به هيچ يک از اطرافيان و هواداران خود زمينى از اراضى مسلمانان را وا مگذار و نبايد آنها طمع کنند که قراردادى به سود آنها منعقد سازى که موجب ضرر بر همجواران آن زمين باشد; خواه در آبيارى يا عمل مشترک ديگر. به گونه اى که هزينه هاى آن را بر ديگران تحميل کنند و در نتيجه سودش فقط براى آنها باشد و عيب و ننگش در دنيا و آخرت نصيب تو گردد. حق را درباره آنها که صاحب حق اند رعايت کن; چه از نزديکان تو باشد يا غير آنها و در اين باره شکيبا باش و به حساب خدا بگذار (و پاداش آن را از او بخواه) هرچند اين کار موجب فشار بر خويشاوندان و ياران نزديک تو شود، سنگينى اين کار را بپذير، زيرا سرانجامش پسنديده است و هرگاه رعايا نسبت به تو گمان بى عدالتى ببرند عذر خويش را آشکارا با آنان در ميان بگذار و با بيانِ عذر خويش گمان آنها را نسبت به خود (درباره آنچه موجب بدبينى شده) اصلاح کن، زيرا اين امر از يک سو موجب تربيت اخلاقى تو مى شود و از سوى ديگر ارفاق و ملاطفتى است درباره رعيت و سبب مى شود که بيانِ عذر خود، تو را به مقصودت که وادار ساختن آنها به حق است برساند. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۵۳ ۲۳ 🔸از زیادخواهى اطرافیانت بپرهیز: امام(عليه السلام) در اين بخش از عهدنامه چند دستور مهم ديگر به مالک مى دهد که همه آنها سرنوشت ساز است. ✅نخست مى فرمايد: «(اضافه بر اين گاه) براى زمامدار، خاصان و صاحبان اسرار (و نزديکان و اطرافيانى) است که خودخواه و برترى طلبند و در داد و ستد با مردم عدالت و انصاف را رعايت نمى کنند»; (ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَبِطَانَةً، فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَتَطَاوُلٌ، وَقِلَّةُ إِنْصَاف فِي مُعَامَلَة). ✅سپس دستور قاطعى در اين زمينه صادر کرده در ادامه سخن مى فرمايد: «ريشه ستمشان را با قطع وسائل آن بر کن و هرگز به هيچ يک از اطرافيان و هواداران خود زمينى از اراضى مسلمانان را وا مگذار و نبايد آنها طمع کنند که قراردادى به سود آنها منعقد سازى که موجب ضرر بر همجواران آن زمين باشد; خواه در آبيارى يا عمل مشترک ديگر. به گونه اى که هزينه هاى آن را بر ديگران تحميل کنند و در نتيجه سودش فقط براى آنها باشد و عيب و ننگش در دنيا و آخرت نصيب تو گردد»; (فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِکَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْکَ الاَْحْوَالِ، وَلاَ تُقْطِعَنَّ لاَِحَد مِنْ حَاشِيَتِکَ وَحَامَّتِکَ قَطِيعَةً وَلاَ يَطْمَعَنَّ مِنْکَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَة، تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاسِ، فِي شِرْب أَوْ عَمَل مُشْتَرَک يَحْمِلُونَ مَؤُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ، فَيَکُونَ مَهْنَأُ ذَلِکَ لَهُمْ دُونَکَ، وَعَيْبُهُ عَلَيْکَ فِي الدُّنْيَا وَالآْخِرَةِ). 👈شايان توجّه است که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) به فرمان خدا زکات را بر بنى هاشم تحريم کرد، مبادا از خويشاوندى آن حضرت استفاده کنند و بخش هاى عظيمى از زکات را در اختيار خود بگيرند. 😢 🔰حتى در روايت آمده است: «هنگامى که جمعى از بنى هاشم خدمت آن حضرت رسيدند و عرض کردند: اجازه بده جمع آورى زکات حيوانات بر عهده ما باشد. (ما از زکات سهمى نمى خواهيم ولى) سهم «والعاملين عليها» (کسانى که جمع آورى زکات مى کنند) را به ما ده و گفتند ما از ديگران به اين کار سزاوارتريم. پيغمبر فرمود: زکات (حتى سهم جمع آورى کنندگان آن) بر من و شما حرام است; ولى به من وعده شفاعت داده شده ... آيا فکر مى کنيد ديگران را (در شفاعت کردن) بر شما مقدم مى دارم؟)»👌 👈دور نگه داشتن خويشاوندان و اطرافيان از حکومت و دسترسى به بيت المال، تا مدتى در ميان مسلمانان رواج داشت; ولى هنگامى که زمان عثمان فرا رسيد، اوضاع به کلّى دگرگون شد; بنى اميّه و بنى مروان اطراف او را گرفتند; هم پست ها و مقام ها را در ميان خود تقسيم کردند، هم بيت المال و اراضى مسلمانان را. نتيجه آن شورش عظيمى بود که به وجود آمد و خون خليفه در اين راه ريخته شد.📛 وقتى نوبت به امام اميرمؤمنان(عليه السلام) رسيد اوضاع به کلى تغيير يافت تا آنجا که حتى برادرش عقيل اجازه نيافت سهم مختصرى بيشتر از ديگران از بيت المال داشته باشد وچون حکومت به معاويه و بنى اميّه و پس از آنها به بنى عباس رسيد غوغايى برپا شد. اموال مسلمانان و بيت المال در ميان بستگان و اطرافيان و چاپلوسان تقسيم شد و در عوض، آنها با خشونت تمام از حکومت دفاع کردند و صداها را در سينه ها خاموش نمودند و غالب شورش هايى که پيدا شد بر اثر همين مظالم بود. 👈تنها از عمر بن عبدالعزيز نقل مى کنند که وقتى احساس کرد ممکن است اين امر سرچشمه شورش عظيمى شود، دستور اکيد داد تمام اين اموال به بيت المال مسترد گردد و جلوى اين امتيازات گرفته شود.👌 ✅امام(عليه السلام) در دومين دستور مى فرمايد: «حق را درباره آنها که صاحب حق اند رعايت کن; چه از نزديکان تو باشد يا غير آنها و در اين باره شکيبا باش و به حساب خدا بگذار (و پاداش آن را از او بخواه) هرچند اين کار موجب فشار بر خويشاوندان و ياران نزديک تو شود سنگينى اين کار را بپذير، زيرا سرانجامش پسنديده است»; (وَأَلْزِمِ الْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ الْقَرِيبِ وَالْبَعِيدِ، وَکُنْ فِي ذَلِکَ صَابِرا مُحْتَسِباً، وَاقِعاً ذَلِکَ مِنْ قَرَابَتِکَ وَخَاصَّتِکَ حَيْثُ وَقَعَ، وَابْتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا يَثْقُلُ عَلَيْکَ مِنْهُ، فَإِنَّ مَغَبَّةَ ذَلِکَ مَحْمُودَةٌ). 👈اين همان چيزى است که امروز از آن به عنوان مقدم داشتن ضابطه بر رابطه تعبير مى شود و همان چيزى که نمونه کاملش خود امام(عليه السلام) است و داستان او با برادرش عقيل معروف است. و همچنين نامه اى که براى عثمان بن حنيف نوشت و به علت انحراف کوچک او از مسير حق، شديدا وى را سرزنش فرمود.👌 ✨در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم که فرمود: اميرمؤمنان به عمر بن خطاب چنين فرمود: «سه چيز است اگر آنها را حفظ کنى و به آنها عمل نمايى تو را از غير آن بى نياز مى کند و اگر آنها را ترک گويى چيزى غير از آن تو را سودى نمى بخشد». عمر گفت: « اى ابو الحسن! آن سه چيز چيست؟». امام فرمود: « اجراى حد درباره نزديکان و
برنامه مطالعه امروز: ترجمه نامه۵۳ (بخش۲۴) رو مطالعه بفرمایید. یاعلی ۵۳ ۲۴ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 هرگز صلحى را که از جانب دشمن پيشنهاد مى شود و رضاى خدا در آن است رد مکن، چرا که در صلح براى سپاهت آرامش (و سبب تجديد قوا) و براى خودت مايه راحتى از همّ و غم ها و براى کشورت موجب امنيّت است; اما سخت از دشمنت پس از صلح با او برحذر باش، زيرا دشمن گاه نزديک مى شود که غافلگير سازد، بنابراين دورانديشى را به کار گير و در اين مورد خوش بينى را کنار بگذار. و اگر پيمانى ميان خود و دشمنت بستى يا لباس امان بر او پوشاندى (و او را پناه دادى) به عهدت وفا کن و قرارداد خود را محترم بشمار و جان خويش را در برابر تعهداتت سپر قرار ده، زيرا هيچ يک از فرايض الهى همچون بزرگداشت «وفاى به عهد و پيمان» نيست و مردم جهان با تمام اختلافات و تشتت آرايى که دارند نسبت به آن اتفاق نظر دارند. حتى مشرکان زمان جاهليت ـ علاوه بر مسلمين ـ آن را مراعات مى کردند، چرا که عواقب دردناک پيمان شکنى را آزموده بودند. بنابراين هرگز پيمان شکنى نکن و در عهد و پيمان خود خيانت روا مدار و دشمنت را فريب نده، زيرا هيچ کس جز شخص جاهل و شقى (چنين) گستاخى را در برابر خداوند روا نمى دارد. خداوند عهد و پيمانى را که با نام او منعقد مى شود به رحمت خود مايه آسايش بندگان و حريم امنى براى آنها قرار داده تا به آن پناه برند و براى انجام کارهاى خود در کنار آن بهره بگيرند، لذا نه فساد، نه تدليس و نه خدعه و نيرنگ در عهد و پيمان روا نيست. (اضافه بر اين) هرگز پيمانى را که در آن تعبيراتى است که جاى اشکال (و سوء استفاده دشمن) در آن وجود دارد منعقد مکن (و همان گونه که نبايد عبارتى در عهدنامه باشد که دشمن از آن سوء استفاده کند) تو نيز بعد از تأکيد و عبارات محکم عهدنامه، تکيه بر بعضى از تعبيرات سست و آسيب پذير براى شکستن پيمان منما و هيچ گاه نبايد قرار گرفتن در تنگناها به سبب الزام هاى پيمان الهى تو را وادار سازد که براى فسخ آن از طريق ناحق اقدام کنى، زيرا شکيبايى تو در تنگناى پيمان ها که (به لطف خداوند) اميد گشايش و پيروزى در پايان آن دارى بهتر از پيمان شکنى و خيانتى است که از مجازات آن مى ترسى. همان پيمان شکنى که سبب مسئوليت الهى مى گردد که نه در دنيا و نه در آخرت نمى توانى پاسخ گوى آن باشى. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۵۳ ۲۴ 🔸احترام به عهد و پیمان از مهم ترین واجبات است: امام(عليه السلام) در اين بخش، مسائل مهمى در ارتباط با دشمنان و طرز برخورد با آنها در صلح و جنگ بيان مى کند. ✅نخست مى فرمايد: «هرگز صلحى را که از جانب دشمن پيشنهاد مى شود و رضاى خدا در آن است رد مکن; چرا که در صلح براى سپاهت آرامش (و سبب تجديد قوا) و براى خودت مايه راحتى از همّ و غم ها و براى کشورت موجب امنيّت است»; (وَلاَ تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَيْهِ عَدُوُّکَ وَلِلَّهِ فِيهِ رِضًى فَإِنَّ فِي الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ، وَرَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ، وَأَمْناً لِبِلاَدِکَ). 👈تعبير به «وَلِلَّهِ فِيهِ رِضًى» اشاره به صلح عادلانه است; صلحى که سبب سرشکستگى ملت اسلام نشود و اجحافى بر دشمن در آن نباشد; صلحى عادلانه و پرفايده. ✅سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن به نکته مهم ديگرى اشاره کرده مى فرمايد: «اما سخت از دشمنت پس از صلح با او برحذر باش، زيرا دشمن گاه نزديک مى شود که غافلگير سازد، بنابراين دورانديشى را به کار گير و در اين مورد خوش بينى را کنار بگذار»; (وَلَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ، وَاتَّهِمْ فِي ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ). 👈اينکه امام(عليه السلام) مى فرمايد: «حسن ظن و خوش بينى را در اينجا کنار بگذار» با اينکه اصل در اسلام بر خوش بينى است به سبب آن است که طرف مقابل دشمن است نه دوست.⚠️ ✅آن گاه امام(عليه السلام) مى فرمايد: «اگر پيمانى ميان خود و دشمنت بستى يا لباس امان بر او پوشاندى (و او را پناه دادى) به عهدت وفا کن و قرارداد خود را محترم بشمار و جان خويش را در برابر تعهداتت سپر قرار ده»; (وَإِنْ عَقَدْتَ بَيْنَکَ وَبَيْنَ عَدُوِّکَ عُقْدَةً، أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْکَ ذِمَّةً، فَحُطْ عَهْدَکَ بِالْوَفَاءِ، وَارْعَ ذِمَّتَکَ بِالاَْمَانَةِ، وَاجْعَلْ نَفْسَکَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَيْتَ). 👈از آنجا که مسأله عهد و پيمان ها و پايبندى به آن نقش بسيار مهمى در مسأله صلح در جهان انسانيت دارد، امام با ذکر چند دليل بر آن تأکيد مى نهد. ✅مى فرمايد: «زيرا هيچ يک از فرايض الهى همچون بزرگداشت «وفاى به عهد و پيمان» نيست و مردم جهان با تمام اختلافات و تشتت آرايى که دارند نسبت به آن اتفاق نظر دارند»; (فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللهِ شَيْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً، مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ، وَتَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ). 👈اشاره به اينکه همه مردم جهان در طول تاريخ وفاى به عهد و پيمان ها را که در ميان کشورها و قبائل بسته مى شود لازم شمرده و مى شمرند و مخالفت با آن را ننگ مى دانند، هرچند نمونه هايى از پيمان شکنى در گذشته و حال داشته ايم; ولى پيمان شکنان هم اصرار داشته اند کار خود را به نوعى توجيه کنند که رنگ پيمان شکنى به خود نگيرد تا مورد نکوهش همگان واقع نشوند. آن گاه به سراغ دليل ديگرى رفته مى فرمايد: ✅«حتى مشرکان زمان جاهليت ـ علاوه بر مسلمين ـ آن را مراعات مى کردند، چرا که عواقب دردناک پيمان شکنى را آزموده بودند»; (وَقَدْ لَزِمَ ذَلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِينَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ). ⚜شخصى از محضر امام سجاد(عليه السلام) سؤال کرد و گفت: « تمام اصول اساسى دين را براى من بيان فرما». امام(عليه السلام) فرمود: «سخن حق و حکم به عدالت و وفاى به عهد شرايع دين است».👌 آن گاه امام(عليه السلام) در ادامه همين سخن، با دو بيان ديگر، شديداً از پيمان شکنى نهى مى کند. ✅نخست مى فرمايد: «بنابراين هرگز پيمان شکنى نکن و در عهد و پيمان خود خيانت روا مدار و دشمنت را فريب نده، زيرا هيچ کس جز شخص جاهل و شقى (چنين) گستاخى را در برابر خداوند روا نمى دارد»; (فَلاَ تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِکَ، وَلاَ تَخِيسَنَّ بِعَهْدِکَ، وَلاَ تَخْتِلَنَّ عَدُوَّکَ، فَإِنَّهُ لاَ يَجْتَرِئُ عَلَى اللهِ إِلاَّ جَاهِلٌ شَقِيٌّ). ✅در تعبير دوم مى فرمايد: «خداوند عهد و پيمانى را که با نام او منعقد مى شود به رحمت خود مايه آسايش بندگان و حريم امنى براى آنها قرار داده تا به آن پناه برند و براى انجام کارهاى خود در کنار آن بهره بگيرند، لذا نه فساد، نه تدليس و نه خدعه و نيرنگ در عهد و پيمان روا نيست»; (وَقَدْ جَعَلَ اللهُ عَهْدَهُ وَذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضَاهُ بَيْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ، وَحَرِيماً يَسْکُنُونَ إِلَى مَنَعَتِهِ، وَيَسْتَفِيضُونَ إِلَى جِوَارِهِ، فَلاَ إِدْغَالَ وَلاَ مُدَالَسَةَ وَلاَ خِدَاعَ فِيهِ). 👈تعبير به «بَيْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ» که همه بندگان، اعم از مؤمن و کافر و دوست و دشمنِ مسلمانان را شامل مى شود به خوبى نشان مى دهد که اين دستور از دستورات مربوط به حق
برنامه مطالعه امروز: ترجمه نامه۵۳ (بخش۲۵) رو مطالعه بفرمایید. یاعلی ۵۳ ۲۵ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 از ريختن خونِ ناحق شديداً بپرهيز، زيرا هيچ چيز در نزديک ساختن انتقام الهى و مجازاتِ شديدتر و سرعتِ زوال نعمت و پايان بخشيدن به حکومت ها، همچون ريختن خونِ به ناحق نيست. خداوند سبحان در دادگاه قيامت پيش از هر چيز در ميان بندگان خود در مورد خون هايى که ريخته شده دادرسى خواهد کرد، بنابراين حکومت و زمامدارى خود را هرگز با ريختن خون حرام تقويت مکن، زيرا اين عمل، پايه هاى حکومت را ضعيف و سست مى کند، بلکه بنياد آن را مى کَند يا به ديگران منتقل مى سازد و هيچ گونه عذرى نزد خداوند و نزد من در قتل عمد پذيرفته نيست، و کيفر آن قصاص است و اگر به قتل خطا مبتلا گشتى و تازيانه يا شمشير تو و يا (حتى) دستت به ناورا کسى را کيفر داد ـ چون ممکن است حتى با يک مشت زدن و يا بيشتر، قتل واقع گردد ـ مبادا غرور زمامدارى ات مانع از آن شود که حق اولياى مقتول را بپردازى (و رضايت آنها را جلب کنى). 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۵۳ ۲۵ 🔸از ریختن خون بیگناهان بپرهیز: امام(عليه السلام) در اين بخش از عهدنامه مسأله بسيار مهم ديگرى را عنوان مى کند و آن احترام به خون انسان هاست، حضرت با تعبيرات متعدد و مؤکد مالک اشتر را از اين امر به پرهيز وامى دارد.⛔️ به يقين مالک کسى نبود که خون بى گناهى را بريزد، بلکه منظور از اين سخن آن است که به هنگامى که فرمان قتل افراد مهدور الدم را صادر مى کند، نهايت دقت را به خرج دهد مبادا بى گناهى به اشتباه کشته شود.⚠️ ✅نخست مى فرمايد: «از ريختن خونِ ناحق شديداً بپرهيز»; (إِيَّاکَ وَالدِّمَاءَ وَ سَفْکَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا). 👈اين جمله در واقع از قبيل توضيح بعد از اجمال است; نخست مى فرمايد: از خون ها بپرهيز بعد آن را توضيح مى دهد که منظور ريختن خون ناحق است. ✅آن گاه در ادامه سخن پيامدهاى شوم و مرگبار اين عمل بسيار زشت را بيان مى کند و مى فرمايد: «زيرا هيچ چيز در نزديک ساختن انتقام الهى و مجازاتِ شديدتر و سرعتِ زوال نعمت و پايان بخشيدن به حکومت ها، همچون ريختن خونِ به ناحق نيست»; (فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْنَى لِنِقْمَة، وَلاَ أَعْظَمَ لِتَبِعَة، وَلاَ أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَة، وَانْقِطَاعِ مُدَّة، مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ بِغَيْرِ حَقِّهَا)❗️ ✅سپس پنجمين اثر شوم آن را بيان مى فرمايد: «خداوند سبحان در دادگاه قيامت پيش از هر چيز در ميان بندگان خود در مورد خون هايى که ريخته شده دادرسى خواهد کرد»; (وَاللهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُکْمِ بَيْنَ الْعِبَادِ، فِيمَا تَسَافَکُوا مِنَ الدِّمَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ). 👈درست است که حساب در قيامت بسيار سريع انجام مى گيرد; ولى اين مانع از آن نمى شود که اعمال بهتر زودتر حسابرسى شود و همچنين اعمال بدتر.😢 🔰در روايات آمده است نخستين چيزى که از اعمال نيک در قيامت به آن نگاه مى شود نماز است «أَوَّلُ مَا يُنْظَرُ فِي عَمَلِ الْعَبْدِ فِي يَوْمِ الْقِيَامَةِ فِي صَلاَتِهِ» در معاصى بزرگ نيز نخستين چيزى که خدا درباره آن حکم مى کند خون به ناحق است.💢 ✅حضرت در ادامه به چهار پيامد شوم ديگر اشاره مى کند و مى فرمايد: «بنابراين حکومت و زمامدارى خود را هرگز با ريختن خون حرام تقويت مکن، زيرا اين عمل، پايه هاى حکومت را ضعيف و سست مى کند، بلکه بنياد آن را مى کَند يا به ديگران منتقل مى سازد»; (فَلاَ تُقَوِّيَنَّ سُلْطَانَکَ بِسَفْکِ دَم حَرَام، فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا يُضْعِفُهُ وَيُوهِنُهُ، بَلْ يُزِيلُهُ وَيَنْقُلُهُ). 👈جمله (يُزيلُهُ) اشاره به نابودى مطلق يک حکومت است مانند کشورهايى که بر اثر شکست، مستعمره کشورى ديگر و يا ملحق به آن شده است و جمله (يَنْقُلُهُ) اشاره به اين است که حکومت باقى است اما گروهى جانشين گروه ديگرى مى شود. ✅آن گاه امام(عليه السلام) اشاره به پيامد شوم قتل عمد کرده مى فرمايد: «هيچ گونه عذرى نزد خداوند و نزد من در قتل عمد پذيرفته نيست»; (وَلاَ عُذْرَ لَکَ عِنْدَ اللهِ وَلاَ عِنْدِي فِي قَتْلِ الْعَمْدِ). 👈اشاره به اينکه آنچه در بحث هاى سابق گذشت ناظر به قتل هايى است که از بى توجهى صورت مى گيرد نه قتل عمد، و اما قتل عمد مجازاتش بسيار سنگين است «و کيفر آن قصاص است»; (لاَِنَّ فِيهِ قَوَدَ الْبَدَنِ). ✅سپس در ادامه مى افزايد: «اگر به قتل خطا مبتلا گشتى و تازيانه يا شمشير تو و يا (حتى) دستت به ناورا کسى را کيفر داد ـ چون ممکن است حتى با يک مشت زدن👊 و يا بيشتر، قتل واقع گردد ـ مبادا غرور زمامدارى ات مانع از آن شود که حق اولياى مقتول را بپردازى (و رضايت آنها را جلب کنى)»; (وَإِنِ ابْتُلِيتَ بِخَطَإ وَأَفْرَطَ عَلَيْکَ سَوْطُکَ أَوْ سَيْفُکَ أَوْ يَدُکَ بِالْعُقُوبَةِ; فَإِنَّ فِي الْوَکْزَةِ فَمَا فَوْقَهَا مَقْتَلَةً، فَلاَ تَطْمَحَنَّ بِکَ نَخْوَةُ سُلْطَانِکَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى أَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ حَقَّهُمْ). ✴️مى دانيم مطابق آنچه فقها از آيات قرآن و روايات اسلامى استفاده کرده اند، قتل بر سه نوع است: 1⃣قتل عمد و آن در جايى است که قصدِ جانى، کشتن طرف مقابل باشد و يا اينکه به سراغ کارى برود که غالباً منجر به قتل مى شود، هرچند قصد او قتل نباشد مانند ضربه سنگينى بر مغز وارد کردن که غالباً سبب قتل مى شود و اگر جانى قصد قتل هم نداشته باشد محکوم به قصاص است. مگر اينکه صاحبان خون و جانى بر ديه توافق کنند. 2⃣ قتل شبه عمد است و آن در جايى است که انسان کارى انجام مى دهد که غالباً سبب قتل نيست و قصد او هم قتل نيست; ولى اتفاقاً منجر به مرگ مى شود; مانند اينکه کسى سوزنى به بدن ديگرى وارد مى کند و بر اثر آن، به طرف شوک وارد مى شود و مى ميرد اين را شبه عمد مى گويند. بسيارى از تصادف هاى وسايل نقليه در جاده ها از همين قبيل است و حکم آن تعلق ديه در مال جانى است. 3⃣ قتل خطاى محض است و آن اينکه انسان، دست به کارى مى زند که هيچ ارتباطى به شخص مقتول نداشته;
برنامه مطالعه امروز: ترجمه نامه ۵۳ (بخش۲۶) رو مطالعه بفرمایید. یاعلی ۵۳ ۲۶ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 از خودپسندى و تکيه بر نقاط قوت خويش و علاقه به مبالغه در ستايش (ستايش گويان) شديداً بپرهيز، زيرا اين صفات از مطمئن ترين فرصت هاى شيطان است تا کارهاى نيک نيکوکاران را محو و نابود کند. از منّت بر رعيت به هنگام احسان، شديداً دورى کن و (همچنين) از افزون شمردن کارهايى که انجام داده اى خوددارى نما و نيز از اينکه به آنها وعده دهى سپس تخلف کنى برحذر باش، زيرا منّت گذاردن، احسان را باطل مى سازد و بزرگ شمردن نعمت نور حق را مى برد و خلف وعده موجب خشم خدا و خلق است; خداوند متعال مى فرمايد: «نزد خدا بسيار خشم آور است که چيزى را بگوييد که انجام نمى دهيد» از عجله در کارهايى که وقتش نرسيده است جداً بپرهيز و از کوتاهى در آن کارها که امکانات عمل آن فراهم شده خوددارى کن، از لجاجت در امورى که مبهم و مجهول است بپرهيز و (نيز) از سستى در انجام آن به هنگامى که روشن شود برحذر باش. (آرى) هر امرى را در جاى خويش و هر کارى را به موقع خود انجام ده. از امتياز خواهى براى خود در آنچه مردم در آن مساوى اند جدّاً بپرهيز و از غفلت در انجام آنچه مربوط به توست و در برابر چشمان مردم واضح و روشن است برحذر باش، چرا که به هر حال در برابر مردم نسبت به آن مسئولى و به زودى پرده از کارهايت کنار مى رود و انتقام مظلوم از تو گرفته مى شود. به هنگام خشم، خويشتن دار باش و از تندى و تيزى خود، و قدرت دست، و خشونت زبانت بکاه و براى پرهيز از اين امور از انجام کارهاى شتاب زده و سخنان ناسنجيده و اقدام به مجازات، برحذر باش تا خشم تو فرو نشيند و مالک خويشتن گردى و هرگز در اين زمينه حاکم بر خود نخواهى شد مگر اينکه بسيار به ياد قيامت و بازگشت به سوى پرودگارت باشى. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۵۳ ۲۶ 🔸از این صفات زشت بپرهیز: امام(عليه السلام) در اين بخش از عهدنامه به چندين مطلب مهم اشاره کرده و مالک را به آن توصيه مى کند. ✅نخست مى فرمايد: «از خودپسندى و تکيه بر نقاط قوت خويش و علاقه به مبالغه در ستايش (ستايش گويان) شديداً بپرهيز»; (وَإِيَّاکَ وَالاِْعْجَابَ بِنَفْسِکَ، وَالثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُکَ مِنْهَا، وَحُبَّ الاِْطْرَاءِ). 👈امام(عليه السلام) انگشت روى سه نقطه ضعف از نقاط ضعف آدمى به خصوص زمامداران گذارده است: اوّل خودپسندى، دوم اعتماد بر نقاط قوت خويش و سوم علاقه به مدح و ثناى ثناگويان. ✅در ادامه سخن به بيان دليل اين نهى شديد پرداخته مى فرمايد: «زيرا اين صفات از مطمئن ترين فرصت هاى شيطان است تا کارهاى نيک نيکوکاران را محو و نابود کند»; (فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ لِيَمْحَقَ مَا يَکُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ). 👈تعبير به «فى نَفْسِهِ» در واقع اشاره به شيطان است يعنى شيطان در نظر خود بهترين فرصت را براى نفوذ در انسان و نابود کردن اعمال او همين صفات سه گانه مى داند. 🔅در روايات اسلامى نيز از اين صفات به شدت نهى شده است; در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «ابليس به لشکريان خود چنين مى گويد: اگر من در سه چيز بر انسان ها پيروز شوم، کار به اعمال آنها ندارم، زيرا اعمال آنها پذيرفته نيست. (نخست اينکه) عملش را بزرگ بشمرد و (ديگر اينکه) گناهش را فراموش کند و (سوم اينکه) عجب و خودپسندى در او نافذ شود. 🔅 در حديثى از امام صادق(عليه السلام)مى خوانيم که فرمود: « هرکس خود را بزرگ ببيند هلاک (و گمراه) مى شود و آن کس که فکر و رأى خود را بزرگ ببيند هلاک و (گمراه) مى شود. 🔅در ذيل اين حديث آمده است که عيسى بن مريم مى گويد: بيماران را مداوا کردم و آنها را به اذن خدا شفا بخشيدم; کور مادرزاد و کسى را که گرفتار برص بود به اذن خدا سالم کردم و حتى مردگان را زنده نمودم; ولى هرچه در معالجه احمق کوشيدم قادر بر اصلاح او نبودم. عرض کردند: اى روح الله، احمق کيست؟ فرمود: آن کسى که خويشتن و رأى خود را بزرگ مى شمرد و تمام فضيلت را براى خود مى داند و تمام حق را براى خود مى خواهد و خود را مديون هيچ حقى نمى شمرد. و او احمقى است که درمان پذير نيست»❗️ ✅امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن از سه صفت نکوهيده به شدت نهى مى کند و مى فرمايد: «از منّت بر رعيت به هنگام احسان، شديداً دورى کن و (همچنين) از افزون شمردن کارهايى که انجام داده اى خوددارى نما و نيز از اينکه به آنها وعده دهى سپس تخلف کنى برحذر باش»; (وَإِيَّاکَ وَالْمَنَّ عَلَى رَعِيَّتِکَ بِإِحْسَانِکَ، أَوِ التَّزَيُّدَ فِيمَا کَانَ مِنْ فِعْلِکَ، أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَکَ بِخُلْفِکَ). 👈از چيزهايى که ـ طبق صريح قرآن مجيد ـ کمک هاى به مردم را باطل مى کند منّت است مى فرمايد: (لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالاَْذَى). 👈بزرگ شمردن و بيش از اندازه نمايش دادن فعل خود نيز از امورى است که ارزش کارهاى نيک را در پيشگاه خدا بر باد مى دهد، چرا که يکى از مصداق هاى واضح دروغ است و دروغ از بزرگترين گناهان محسوب مى شود. ✅آن گاه امام(عليه السلام) به ذکر دليل براى آنچه بيان کرد پرداخته مى فرمايد: «زيرا منّت گذاردن، احسان را باطل مى سازد و بزرگ شمردن نعمت نور حق را مى برد و خلف وعده موجب خشم خدا و خلق است; خداوند متعال مى فرمايد: نزد خدا بسيار خشم آور است که چيزى را بگوييد که انجام نمى دهيد»; (فَإِنَّ الْمَنَّ يُبْطِلُ الاِْحْسَانَ، وَالتَّزَيُّدَ يَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ، وَالْخُلْفَ يُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللهِ وَالنَّاسِ، قَالَ اللهُ تَعَالَى: (کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا ما لاَ تَفْعَلُونَ)). 👈 «تَزيُّد» يعنى واقعيت را بيش از آنچه هست و بر خلاف آنچه هست ارائه کردن، نور حق را مى برد، زيرا مصداق روشن کذب است و مى دانيم کذب نور حق را ضايع مى کند. 🔅در حديث نيز آمده است: « کسى که زياد دروغ بگويد نورانيّت و زيبايى او از بين مى رود». سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن از افراط و تفريط در کارها شديداً برحذر مى دارد و روى دو موضوع مخصوصاً انگشت مى گذارد، ✅نخست مى فرمايد: «از عجله در کارهايى که وقتش نرسيده است جداً بپرهيز و از کوتاهى در آن کارها که امکانات عمل آن فراهم شده خوددارى کن»; (وَإِيَّاکَ وَالْعَجَلَةَ بِالاُْمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا أَوِ التَّسَقُّطَ فِيهَا عِنْدَ إِمْکَانِهَا). ✅در مورد موضوع دوم مى فرمايد: «از لجاجت در امورى که مبهم و مجهول است بپرهيز و (نيز) از سستى در انجام آن به هنگامى که روشن شود برحذر باش»; (أَوِ اللَّجَاجَةَ فِيهَا إِذَا تَنَکَّرَتْ، أَوِ الْوَهْنَ عَنْهَا إِذَا اسْتَوْضَحَتْ).
برنامه مطالعه امروز: ترجمه نامه ۵۳ (بخش آخر) رو مطالعه بفرمایید. یاعلی ۵۳ ۲۷ 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 بر تو واجب است که همواره به ياد حکومت هاى عادلانه پيش از خود باشى و همچنين به سنّت هاى خوب يا آثارى که از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) رسيده يا فريضه اى که در کتاب الله آمده است توجّه کنى و به آنچه از اعمال ما در حکومت ديده اى اقتدا نمايى و نيز بر تو واجب است که نهايت تلاش خويشتن را در پيروى از آنچه در اين عهدنامه به تو توصيه کرده ام به کار گيرى و من حجت خود را بر تو تمام کرده ام تا اگر نفس سرکش، بر تو چيره شود عذرى نزد من نداشته باشى. من از خداوند با آن رحمت وسيع و قدرت عظيمى که بر اعطاى هر خواسته اى دارد مسئلت دارم که من و تو را موفق بدارد تا رضاى او را جلب کنيم از طريق انجام کارهايى که ما را نزد او و خلقش معذور مى دارد، توأم با مدح و نام نيک در ميان بندگان و آثار خوب در تمام شهرها و (نيز تقاضا مى کنم که) نعمتش را (بر من و تو) تماميت بخشد و کرامتش را مضاعف سازد. و از (خداوند بزرگ مسئلت دارم) که زندگانى من و تو را با سعادت و شهادت پايان بخشد که ما همه به سوى او باز مى گرديم و سلام و درود (پروردگار) بر رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) و دودمان طيب و پاکش باد; سلامى فراوان و بسيار. والسلام 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۳(بخش۷) آخر 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 آگاه باشيد! به خدايى که دانه را شکافته و انسان را آفريده، سوگند! اگر به خاطر حضور حاضران و توده هاى مشتاق بيعت کننده و اتمام حجّت بر من به خاطر وجود يار و ياور، نبود و نيز به خاطر عهد و پيمانى که خداوند از دانشمندان و علماى (هر امّت) گرفته که: «در برابر پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمديده و مظلوم سکوت نکنند!»، مهار شتر خلافت را بر پشتش مى افکندم (و رهايش مى نمودم) و آخرينش را به همان جام اوّلينش سيراب مى کردم و در آن هنگام در مى يافتيد که ارزش اين دنياى شما (با همه زرق و برقش که براى آن سر و دست مى شکنيد) در نظر من از آب بينى يک بز کمتر است! بعضى گفته اند هنگامى که کلام اميرمؤمنان(عليه السلام) به اين جا رسيد مردى از «اهل عراق» برخاست و نامه اى به دست آن حضرت داد (گفته شده که در آن نامه سؤالاتى بود که تقاضاى جواب آنها را داشت). على(عليه السلام) مشغول مطالعه آن نامه شد و هنگامى که از خواندن آن فراغت يافت «ابن عباس» عرض کرد: «اى اميرمؤمنان چه خوب بود خطبه را از آن جا که رها فرموديد ادامه مى داديد»! امام(عليه السلام) در پاسخ او فرمود: هيهات اى ابن عباس! اين سوز درونى بود که زبانه کشيد و سپس آرام گرفت و فرو نشست (و ديگر مايل به ادامه آن نيستم). «ابن عباس» مى گويد: به خدا سوگند من هيچ گاه بر سخنى همچون اين سخن (خطبه ناتمام شقشقيّه) تأسف نخوردم که على(عليه السلام) آن را تا به آن جا که مى خواست برسد ادامه نداد. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۷۹ ۱ 🔸خطبه در يك نگاه: مورّخان درباره شأن ورود اين سخن، چنين نقل كرده اند: هنگامى كه اميرمؤمنان على عليه السلام تصميم گرفت از كوفه براى خاموش كردن آتش فتنه خوارج، بيرون رود «ستاره شناسى» كه در ميان ياران او بود، نزد حضرت آمد و عرض كرد: «اى اميرمؤمنان! در اين ساعت حركت نكن! بلكه هنگامى كه سه ساعت از روز گذشته باشد، حركت كن؛ زيرا اگر الآن حركت كنى هم به خودت و هم به يارانت ضرر شديدى خواهد رسيد و اگر در آن ساعت كه من مى گويم حركت كنى، پيروز خواهى شد و به تمام مقصود خود خواهى رسيد.»😳 امام عليه السلام فرمود: «آيا مى دانى در شكم اسب من چيست؟ آيا نر است يا ماده؟» منجّم گفت: «اگر حساب كنم مى دانم»😮 على عليه السلام فرمود: «كسى كه تو را در اين ادّعا تصديق كند، قرآن را تكذيب كرده، خداوند مى فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ؛ آگاهى از زمانِ قيام قيامت، مخصوص خداست و اوست كه باران را نازل مى كند و آنچه را در رَحِم هاست مى داند». سپس فرمود: «محمّد صلى الله عليه و آله چنين علمى را كه تو ادّعا مى كنى ادّعا نمى كرد». آنگاه فرمود: «آيا تو گمان مى كنى، ساعتى را كه هر كس در آن ساعت حركت كند، پيروز مى شود، به مردم نشان مى دهى و از ساعتى كه اگر كسى در آن حركت كند، گرفتار زيان مى شود، بازمى دارى؟ كسى كه به اين سخن تو ايمان داشته باشد، ايمن نيستم از اينكه مانند مشركان باشد. خداوندا! پيروزى و شكست به دست توست و معبودى جز تو نيست.» سپس فرمود: «ما آنچه را تو گفته اى مخالفت خواهيم كرد (و خواهى ديد كه سخن تو درست نبوده است)». سپس روى سخن را به مردم كرد و مردم را از اين گونه افكار بر حذر داشت و به شخص منجّم فرمود: «اگر به من خبر رسد كه بعد از اين، تو به اين گونه مسايلِ نجومى، عمل مى كنى تو را به زندان ابد خواهم فرستاد و مادام كه قدرت در دست من است، از بيت المال محرومت مى كنم».📛 سپس امام عليه السلام در همان ساعتى كه منجّم او را نهى كرده بود، حركت كرد و پيروز شد و به مقصود خود رسيد. ☺️ بعد فرمود: «اگر ما در همان ساعت كه منجّم سفارش كرده بود حركت مى كرديم، مردم مى گفتند: به خاطر حركت در آن ساعت كه منجّم گفته بود پيروز شد، بدانيد محمّد صلى الله عليه و آله منجِّم (و پيشگويى) نداشت و ما هم بعد از آن نداشتيم، با اين حال خداوند سرزمين هاى كسرا و قيصر را براى ما گشوده. اى مردم! توكّل بر خدا كنيد و بر او اعتماد نماييد، او شما را از غير خود بى نياز مى كند.»👌 از آنچه در بالا گفته شد روشن مى شود كه محتواى اين خطبه به طور اجمال نفى صحّت پيشگويى هاى منجّمان است و آن را در تضادّ با توحيد پروردگار مى شمرد و يا به تعبير ديگر: ادّعاهايى را كه منجّمان در پيشگويى هاى خود دارند در زمره مسايل خرافى شمرده و آن را در تضادّ با قرآن مى داند و مردم را از گرايش به چنين افكارى باز مى دارد و اساسِ پيروزى را توكّل بر خداوند و تكيه بر ذات پاك او ذكر مى كند. 👈 اين خطبه در واقع از دو بخش تشكيل شده، كه بخش اوّل خطاب به آن منجّم است و بخش دوم خطاب به مردم.