♡بسم ربّ الزهرا(س)♡
🍃قلم آماده، دفتر آماده اما نمی دانم چرا مغزم همراهی نمیکند؟! به راستی چگونه باید از آنهایی که جان را نه متعلق به خود بلکه برای
#معشوق میدانستند نوشت؟ چگونه باید از آنهایی که میان حرف و عملشان فاصلهای نبود، دم زد؟ آنها را تنها
#خدا شناخته و بس...اما بازهم برای آشناکردن آنها با شما، با قلم ناتوانم مینویسم...
🍃در مهد هنر و کاشیکاری، در خطهای که معروف به نصف جهان بود، پا به عرصه وجود گذاشت. در دامان پر مهر مادری
#عفیف و دلسوز و پدری باایمان و زحمتکش، درخت وجودش پرورش یافت.
🍃پس از مقطع دبستان، درس را کنار گذاشت و به
#قرآنآموزی روی آورد. دوسال بعد که خانواده را در مزیقه و وضعیت بد مالی دید، دست در دستان خسته پدر، مشغول کار شد.
🍃چندسالی از شروع
#جنگ میگذشت و داوود در روزهای پایانی سربازیاش نفس میکشید که به
#کردستان اعزام شد. چندی بعد نیز به شهرهای مختلف اعزام شد. آخرین محل اعزامش سنندج بود. گویی قرار بود قطار زندگی او در این شهر به ایستگاه پایانیاش برسد. به ایستگاه مرگ یا
#شهادت؟!
🍃مگر مرگ هم برای چون اویی سزاوار بود؟ اویی که معلمها و اهل روستا هم شیفته
#اخلاق و رفتارش بودند. اویی که عاشق بود، عاشق خدا...
آری! خون پاکش گواه اصالت این
#عشق شد...!
✍نویسنده :
#محدثه_کربلایی
🌺به مناسبت سالروز
#تولد
#شهید_داوود_جوادی
📅تاریخ تولد : ۱ آبان ۱۳۴۱
📅تاریخ شهادت : ۹ مهر ۱۳۶۲
📅تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : علی آباد کویر
🕊محل شهادت : سنندج
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی