◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۸۱ #فرزندآوری وقتی فرزند اولم بدنیا آمد، چون قبل از تولدش کتاب میخوندم و قرآن، خیلی آرام
۸۲ من وقتی ۱۴ سالم بود به لطف خدا عقدکردم💍💑، البته نه به اجبار، بلکه یه خواستگار خوب باشرایط مناسب برام اومد، که من دیدم همه اون خصوصیاتی که در نظرم هست دارن،که مهم ترینش ایمان واخلاق بود و به این نتیجه رسیدم که جواب مثبت بدم... 😊❤️ بعد از اون حرفای مردم شروع شد به خانواده م که چرا زود شوهرش دادین و از این حرفا😔، که اصلا برام مهم نبود، خیلیا هم میگفتن بچه هستی و چیزی نمیفهمی از زندگی😒 ولی برام مهم نبود چون یکی از ملاک هایی که باعث شد همسرم بیان خواستگاری، این بود که میگفتن شما نسبت به سنت فهمیده تری😌خلاصه برامون مهم نبود، یه جهیزیه درحد مایحتاج زندگی مادروپدرم تهیه کردن، و قرار شد یکسال بعد عروسی کنیم، اصلا برام مهم نبودکه جهزیه م تو چشم باشه و زیاااد باشه🙄، نه من نه همسرم، سعی کردم تا اونجایی که میشه همه وسایلو ایرانی بخریم😊اینم بگم که همسرم ۲۳ سالشون بود... خلاصه ما یکسال بعد عروسی کردیم و رفتیم سر زندگی، درسته اختلاف سنی مون کمی زیاد بود، ولی باهم ساختیم و خیلی هم الان زندگی خوبی داریم به لطف خدا☺️، بعد ۳ سال خدا بهمون یه گل پسر داد👶، الان آقامرتضی ۴ ماهه ست... الانم خیلی خوشحال هستم که خانواده مون ۳ نفره شده😊 ان شاءالله خدا دامن همه زنها رو به مادری سبزکنه😍 واینکه بچه اصلا محدودیت نداره، با وجود بچه هم تفریحات مونو داریم، هم بیرون میریم، هیئت👪... جاهایی که بقیه شاخ درمیارن وقتی ما رو میبینن😁 ولی به خودتون سخت نگیرید، با بچه همه کار میشه کرد فقط همت لازمه... 💪 جریان اسم آقامرتضی رو هم بگم شاید براتون جالب باشه... 😊 وقتی فهمیدم بچه م پسره، همسرم گفتن اسمش رو شما انتخاب کن، منم گفتم محمدحسن، از اول خیلی دوست داشتم😀 ولی پدرشوهرم دوست داشتن اسم پدرشون که فوت کردن رو بذارم ولی من دوست نداشتم🙄 خلاصه ماه آخر بود پدرم گفتن من یه خوابی دیدم اسم این بچه هرچی بشه من مرتضی صداش میکنم😐 منم گفتم، پس همون مرتضی میذاریم، البته با رضایت قلبی تصمیمم عوض شد 😉 بعد که مرتضی بدنیا اومد مادر بزرگ همسرم اومدن دیدن مرتضی، از شمال اومدن تهران و چقدر خوشحاااال که اسم همسرشو گذاشتیم😌اما یک هفته بعد از دیدن مرتضی ایشون فوت کردن😔 بعد از اون اتفاق گوشواره شون وصیت کرده بودن که بدن به من، چون اسم همسرشونو گذاشتم و همه بهم میگن دستت درد نکنه که آرزوی مادرمونو برآورده کردی و اسم پدرمون رو گذاشتی😊 و الان خوشحالم که تصمیم درست گرفتم و ایشون خوشحال از دنیا رفتن... 🆔 @asanezdevag