#تجربه_من ۲۳۲
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
در سن بیست سالگی ازدواج کردم. همزمان هم درس می خوندم و هم شاغل بودم و مهم ترین چیز برام کارم بود. تا خدا به ما یه دوقلو عنایت کرد. و من همچنان با کمک های مادر و اطرافیان به فعالیت های خارج خانه ادامه میدادم تا اینکه با نقل مکان به جای دیگری، کمک مادرم قطع شد و خدا یه گل پسر دیگه به ما داد البته من مخالف شدید فرزند آوری بودم ولی طی این سالها نگاهم تغییر کرد الحمدلله.
هر کسی ما رو میدید می گفت چرا سه تا بچه!! خیلی سخته واقعا... ولی خدا رو شکر من و همسرم و صد البته همسرم از این موضوع خوشحال و راضی بودیم.
مجبور به رها کردن تحصیل و کار بودم زیرا در درجه اول رضایت همسر و آسایش بچه ها رو در بودنِ کنارشون حس می کردم. با کناره گیری از اشتغال، فرزند چهارم را باردار شدم و خدای مهربون یه پسر دیگه به ما عطا کرد.
در تمام بارداری ها کلی هزینه و وقت و انرژی می گذاشتم چون به راحتی باردار نمیشدم. البته بدون هیچ علتی و دکترها شرط بارداری را اذن خدا می دونستن. ولی خوشحالم و راضیم از مسیری که هستم. الان سه تا پسر اولم قاری قرآن، نماز خوان و با سن کمشون آگاه به احکام دین و شرایط اجتماع و ولایی هستند. امیدوارم چهارمی در همین مسیر قرار بگیره و راه اونها رو ادامه بده...
خیلی سخته و بعضی وقتها فشار کار و زندگی، تمام سعی اش رو میکنه تا امتحانم کنه، اصلا کار راحتی نیست ولی خیلی شیرینه، هیچ آسایش و راحتی رو با این روزهام عوض نمیکنم. و وقتی تو کانال شما خانمهایی رو تو شرایط خودم میبینم، دلگرم تر میشم.
برام مهم نیست که دیگران چه میگن. چرا که حرف زیاده ولی ای کاش خانوده ها به خاطر حفظ راحتی و آسایش خودشون، از فرزندآوری دوری نکنند.
در پایان برای همه اونهای که آرزوی فرزند دارند دعا می کنم که انشالله خدا بهشون عنایت کنه و برای همه شیعیان و دوستدارن ولایت دعا میکنم ان شالله خداوند فرزندان زیادی بهشون عطا کنه. الهی آمین.
🆔
@asanezdevag