📚 جامه‌های وصله‌دار. وصله‌های دریده‌شده. کمان‌های کج. اشباحا بلا ارواح. ارواحا بلا اشباح. حاضرانِ غایب. سخن‌گویانِ لال. شنوندگانِ کر. بینندگانِ نابینا... 🍃🍃🍃 دوست دارم بروم در میان کوفه بگردم. مردمانش را روی باسکول وزن کنم. دَه "من" از "کوفی" را علی ع، با یک "من" از "شامی" عوض می‌کرد... دوست دارم بروم بایستم مالک بر سرم فریاد بکشد، عمار نصیحتم کند و تمّار از عاقبتم بگوید... دوست دارم خواصِ تاریخِ کوفه را دور میزی جمع کنم تا باهم مناظره کنند. ابوموسی اشعری را. عمار یاسر را. شریح قاضی را. سلیمان‌بن‌صرد. اشعث‌بن‌قیس. حبیب‌بن‌مظاهر... 🍃🍃 می‌خواهم از محرابِ مسجدِ کوفه، سجده‌ای بردارم؛ تنها قسمتی از کوفه که مزه‌ی رستگاری را چشیده است... کوفه که می‌شنوم یادِ عواطف بی‌مغز می‌افتم. 🍃 باری با خود می‌گویم: آن کس را که به کربلا رو آورده با کوفه چه کار؟ عطای لقای کوفه و کوفی را به شیخ‌های خانه‌نشینِ آرد در دهان می‌بخشم و برمی‌خیزم. ♡♡♡ [ @asraneh313 ]