کاروان رفته ولی ای دوست! در خوابی هنوز
میدمد خورشید و تو در فکر مهتابی هنوز
خواب میبینم که دارم غرق میگردم ولی
تا بگیری دست من، بالای گردابی هنوز
از ازل عشقت خدا جا داد در جان و دلم
همچنان بر لوح قلبم ماه من! قابی هنوز
از همان روزی که عطرت، بر مشام جان رسید
همچنان ای گل! برایم خوب و جذّابی هنوز
آسمان، حتی ندارد دلبر ماهی چو تو
ای که در دریای عشقم! گوهر نابی هنوز
ابر رحمت! از سر لطف و کرَم بر من ببار
من کویر تشنهام، ای آن که تو آبی هنوز
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی_ادیبانه
۱۴۰۳/۰۳/۲۲