🌸 #داستانک / یک شب شام نخورم نمیمیرم.
.
از هیئت برگشتیم.
به خونه که رسیدیم زنی رو دیدم که داشت آشغال جمع میکرد.
با خودم گفتم ممکنه شام نخورده باشه.
سهم خودم رو برداشتم که ببرم بهش بدم.
#فاطمه_خانوم گفت: "من ببرم؟"
دادم.
رفت.
داد.
برگشت.
توی حیاط خونه به شوخی به #انسیه_خانوم گفتم: "غذای شما رو دادم به اون خانومو شما دیگه غذا نداری."
گفت: "اشکالی نداره."
.
رفتیم تو.
دوباره همون حرفا رو به #معصومه_خانوم گفتم.
معصومه گفت: "اشکالی نداره؛ یک شب غذا نخورم نمیمیرم"
.
#فاطمه_خانوم از توی اتاق صدا زد: "آقا جون! من سهم خودم رو دادم به اون خانوم."
.
#اربعینhttps://basalam.com/user/aGG/posts/764631?sh=copy-aGG-post-app