. 🌿ماجرای دعوای دو برادر ایام نوجوانی توی یه مدرسه درس می خوندند.. یه روز با هم دعواشون شد و محمدرضا به علیرضا گفت: به بابا بگم؟ به بابا بگم توی مدرسه چیکار می‌کنی؟! علیرضا هم گفت: اگه بگی میزنمت!! نگران شدم، ترسیدم پسرم به راه بدی‌ کشیده شده باشه؛ اما به‌روی خودم نیاوردم.. چند روز بعد محمدرضا رو کشیدم کنار و ازش پرسیدم: بابا! علیرضا مگه توی مدرسه چیکار میکنه؟ گفت: با پول توجیبی‌هایی که بهش میدی، برای بچه‌های فقیر دفتر و مداد میخره.. تا اینو شنیدم، خوشحال شدم و پول توجیبیِ علیرضا رو بیشتر کردم.. علیرضا و محمدرضا، هر دو شهید شدند.. [راوی:پدر شهید] منبع: کتاب موحد ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1