💢برای عایده و عایده‌ها! 🔹عصر چند هفته پیش، جمع شده بودیم توی تالار اندیشه حوزه. قهوه عربی خوردیم و نشستیم روی صندلی‌های کرم رنگ تالار و جلسه رونمایی کتاب عایده. عایده نام مادر شهید بود. شهید علی الکرار. شهید مقاومت لبنان. به بچه‌های کارگروه از اهمیت این کتاب گفته بودم. از سوژه و مصاحبه و چینش متن و بدون مرز بودن جریان آن. جلسه با صحبت‌های عایده رونق گرفت. حضورش پر از حس و زندگی و حرکت بود. بعدتر که کتاب را خواندم، این تصویر کامل‌تر شد. با اساتیدی که در ارتباط با عایده و کتابش بودند هم صحبت کردم. 🔹حالا عایده برای من، فقط یک کتاب نبود، یک جریان بود. و هست. حتی همان شبی که خبر شهادت محمدعلی، پسر اول او را هم در لبنان تایید کردند و من آن تصویر خانواده محمدعلی را روی استیج رونمایی در کنار عایده، هی تماشا کردم. حالا که می‌دانم او، که دیگر پسری در این کره خاکی ندارد، شاید تا چند روز دیگر ایران نباشد. شاید حالا حالاها دیگر نبینمش. شاید... اما می‌دانم عایده و عایده‌هایی که شاید هیچ‌وقت کتاب نشوند و مستوره بمانند، پرچم‌داران اصلی جریان مقاومت‌اند. 🔹چند هفته پیش، به بچه‌های کارگروه چالش داده بودم تا بنویسند. اسم چالش را گذاشته بودم میرزا کوچک خانم! می‌خواستم فکر کنند مثلا اگر نهضت جنگل زنانه بود، رهبرش چگونه آدمی می‌شد یا اینکه مثلا این نهضت چه مدلی می‌شد. چالش را دادم چون مقاومت در برابر بیگانه، زن و مرد نمی‌شناسد. چون و چون و چون... 🔹حالا اما، در پس این روزهای کلاس درسیِ فشرده، بیش از هر وقت دیگری می‌فهمم که سالهاست، تاکتیکی‌ترین و و نظامی‌ترین تعاریف و معادلات روز دنیا، به دست لطیف‌ترین مخلوقاتش، بهم ریخته‌اند. حالا دیگر فرقی میان میرزا کوچک‌خان و یحیی سنوار و همت و فرنگیس و عصمت احمدیان و هنادی و عایده نیست. حتی دیگر میان فرمانده و پیاده‌نظام و لجستیک و تدارکات هم در عمل فرقی نیست. حتی‌تر، دیگر لازم نیست فرمانده بود تا فرمانده بود. عایده، مثل اسمش، مولود عید و مولّد عید است. مثل تمام مستوره‌های خردورز تاریخ. عایده، عایده هست و خواهد ماند. چه در ایران، چه لبنان، چه هر کجای دیگر زیر این گنبد نیلوفری. همین. 🟢پ.ن: متن بالا برشی‌ست از یادداشت فاطمه شایان پویا بر کتاب «عایده» 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz