زیر چتر شهدا 🌹 🌱
مرگ تدریجی یک رویا پارت34 برگرفته از زندگی واقعی 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 صدای زنگ گوشیم بلند شد، فهمیدم که مرتضی ا
اصلا حواسم به استاد نبود، همه‌ش خیره میشدم به یه نقطه، صدای زنگ گوشی من رو از فکر بیرون آورد، گوشیم رو از توی کیفم در آوردم نگاه کردم از خوابگاست ترس وجودم رو برداشت سریع از کلاس اومدم بیرون، جواب دادم الو بفرمایید! صدای نرگس اومد _سلام الی _چی شده؟؟ الهام، عباد با دوستاش اون پسره رو سوار کردند بردند توی بیابونی حسابی کتکش زدن فیلم گرفتن، فرستادن برای سهیلا، سهلا هم نگاه میکنه و از خوشحال داره اشک میریزه _نرگس گوش کن ببین چی دارم بهت میگم، تو عقد کرده ای، اصلا دخالت نه بابا من کاری ندارم، ترس من از این که اونشب دعوا من تو ماشین مرتضی بودم اگه نامزدم بفهمه چیکار کنم؟ نه نترس، از کجا میخواد بفهمه، هیچکی اسم تو رو نمیاره، ولی برام سوالِ تو که نامزد داری چرا اُتو میزنی؟ دوست داری نامزد تو هم بره دختر سوار کنه ببرش خوش گذرونی صدای گریه نرگس بلند شد، هم زمان گریه میگفت علی خیلی بد دله، اگه بفهمه بیچاره میشم؟، و اگر بدونه تو اون دعوا بودم ، دیگه کارم تموم، وااای الهام پلیس بفهمه به خانواده‌هامون بگه چی؟ خیلی خب حالا اروم بگیر میام خوابگاه حرف میزنیم بعد از خداحافظی تماس رو قطع کردم کردم از سرکلاسم اومدم بیرون . تلفن و قطع کردم ... همه چی داشت بدتر میشه، چرا اینجوری شد دلم به شور افتاد، کلاس بعدی هر چی استاد درس دادهیچی نفهمیدم، استاد اسمم رو صدا زد، سرمدرو‌کرفتم بالا _بله استاد _اگه حالتون خوب نیست من غیبت نمیزنم بفرمایید برید بی تعارف کیفمو برداشتم گفتم ممنون اومدم تو راه پله زنگ زدم به مرتضی جواب داد بگو الهام دارم میرم خوابگاه از دانشگاه بیرون نیا، هنوز کلاست تموم نشده که من میدون جهادم وایسا بیام ببرمت قطع کردم پشت در خروجی دانشگاه ایستادم پنج دقیقه نکشید دیدم جلو دره، رفتم سوار ماشین شدم... ____________________________ صبح بلند شدم به جمع و جور کردن خونه دیدم شوهرم لباسهاش رو به همراه کُتِش گذاشته توی سبد رخت کثیف، طبق عادتم که همیشه جیبهاش رو میگشتم که یه وقت پول و یا یه سند و مدرکی توش نباشه، جیب کتش رو گشتم دیدم توی جیب بغلش دو تا عکس یکی عکس یه دختر بی حجاب و یکی هم عکس خودشِ که با همون دختر بی حجاب صورتهاشون رو چسبوندن بهم و عکس گرفتن... https://eitaa.com/joinchat/2967208113Cc7564cb966 کاربر محترم با سلام برای دریافت لینک کانال پرونده واقعی سرنوشت (مرگ تدریجی یک رویا) ارسال فیش واریزی مبلغ ۵۰۰۰۰ تومان (پنجاه هزار تومان) به شماره کارت 👇 5022291306342609 به نام الهه علی‌کرم و سپس دریافت لینک کانال فیش رو بعد از واریز همون روز ارسال کنید به این ایدی👇👇🌹 @Mahdis1234 ❌❌