۱۸۳ نکته ی مهمی که بعد از زایمان هام خیلی روش تکیه داشتم، یکی استفاده از گرمیجات، دوم دوری از غذاهای سرد و سوم هم بستن کمر و سر بعد از زایمانه که مادرم با اینکه کمتر پیشم بودند، اما خیلی روش تاکید داشتند. درمورد غذا هم قبل زایمان چند کیلویی گوشت بره تهیه میکردم، تو بسته های یه نفری و روزی یک تا دوبسته اش رو می پختم😊 که واقعا تو بازیابی انرژی و بازسازی بخیه ها خیلی موثر بود. غذاهای سرد مثل برنج و... هم تا حداقل ۲۰ روز استفاده نمیکردم. یه سری غذاهای محلی مثل کاچی و... هم خیلی تو تجدید قوا موثر بودند. ارده شیره، بادام و عسل هم جزو برنامه غذاییم بود... البته این نکته رو هم بگم که نباید فکر کنیم ما از لحاظ مالی خیلی بالا هستیم که این مواد رو به راحتی تهیه می کردم، بلکه چون شرایطم خاص بود( ۵ بار سزارین ظرف ۹ سال) و میدونستم که اگه الان از لحاظ غذایی به خودم نرسم، بعدها باید خرج دوا دکتر کنیم، لذا این مواد رو نوعی دارو حساب میکردیم که حتما باید تهیه بشه و براش هزینه می کردیم. در مورد برنامه روزانه هم باید بگم، مادر ۵ تا بچه، بجز یه سری کارهای ضروری مثل پختن غذا و ساماندهی نسبی کارهای خونه، دیگه کاری بجز ۵ تا بچه اش نباید داشته باشه. اگه تصمیم گرفتیم چندتا بچه داشته باشیم، تو یه مقطع چند ساله باید واقعا با درس و کار خداحافظی کنیم. از طرف دیگه از فعالیت های غیرضروری هم باید بزنیم، مکالمه های تلفنی طولانی، رفتن به مهمونی های غیر ضروری، بازار گردی و... واقعا باید محدود بشن. البته منظورم این نیست که دیگه باید خودمون رو فراموش کنیم، بلکه من خیلی مقیدم تو هفته هر طور شده چند ساعتی رو برای خودم خالی کنم و کاری رو که دوست دارم مثل یه خرید کوتاه، رفتن به استخر، دیدن یکی از دوستام، خوندن کتاب انجام بدم. اما نکته مهم اینه که اولا من مادر باید زرنگ باشم تا از وقتم درست استفاده کنم، ثانیا این که بدونم درمقابل این بچه ها مسئولم و باید براشون وقت بذارم. خود بنده شاید تا ظهر مشغول آشپزی و تمیزکاری و... باشم که تو این فرصت یا بچه ها خوابند و یا وقتی بیدار میشن با هم مشغولند ولی دیگه بعد از ظهر، بعد از یه استراحت کوتاه، برنامه ام طبق نیاز بچه هاست و باید با اونا باشم مثلا یا نقاشی بکشیم، یا کاردستی درست کنیم، تو بهار و تابستون که تقریبا هر روز پارک بریم. و در مورد کارهای منزل و رفت و آمدها هم بگم، باید طوری برخورد کنیم که همه بدونند ما شرایطمون خاص تره و توقعات بیجا ازمون نداشته باشند. مثلا من قبلا که بچه هام کوچیکتر بودند، همسرم اصلا توقع نداشت وقتی میاد خونه، همه چی مرتب باشه، یا همیشه غذا حاضر باشه. ولی خب من خودم کلا رو بحث غذا حساسم😂 اونو آماده میکردم، میگفتم حالا خونه هم جمع نشد اشکالی نداره. اما الان خداروشکر بچه ها خودشون قبل از حضور پدر خونه رو خودجوش تمیز میکنند. اما با توجه به شرایطم نمیشد که هر مهمونی برم یا مهمون زیاد بیاد برای ناهار و شام بمونه. چون واقعا اذیت میشدم، هرچند مهمونای راه دوری زیاد داشتیم و داریم ولی بنده خداها خودشون تو خونه ما همه کاره بودند، چون وضعیت رو درک میکردند... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1