🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞 💞❣💞 ❣💞 💞 #الهه(رمان انلاین بر اساس وا
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞 💞❣💞 ❣💞 💞 (رمان انلاین بر اساس واقعیت) بعد از اون ایلزاد هر کاری کرد که آروم بشم آروم نمیشدم فقط اشک می ریختم ناله می کردم که چرا عامل این حال بدش من باید باشم چرا روزهایی که اون به من عشق می ورزید من داشتم ازش دوری می‌کردم هرچند که کشته مرده مهدی نبودم و فقط علاقه داشتم از ایلزاد دور بشم، مردی که تمام تلاشش را می کرد که عاشق من باش و من رو عاشق خودش کنه چقدر سخت بود که بخوام خودم رو قانع کنم که ایلزاد خودش به این روز افتاده نه مقصر اصلی این ماجرا من بودم از پشت صفحه لپ تاپ هرکاری میکرد که من را آروم کنه موفق نمی شد یک آن از جا بلند شد و رو به روی صفحه لب تاب ایستاد و گفت _ نگاه کن الهه من هیچ مشکلی ندارم صحیح و سالمم سر و مر و گنده میون حرفاش خنده ای کرد و ادامه _ داری از چی میترسی چرا ناراحتی چرا خودتو باختی من اگه قرار بود خودمو ببازم از تو دست بکشم یا ناامید بشم الان باید هفت کفن پوسونده بودم من حالم خوبه دختر خوب حالم خوبه الهه ناز من حالم خوبه عزیز دلم اشکامو از چشمام پاک کردم و تمام هیکلش رو از نگاهم گذروندم مطمئن بودم صحیح و سالمه مطمئن بودم ایلزاد مردتر از اونیه که بخواد منو ناامید کنه یا بخواد از من دست بکشه حالم‌ با داشتنش خوب بود ولی حالا بین ما هیچ محرمیتی نبود که بخوام بی پرده با همدیگه صحبت کنیم، برای همین سرمو انداختم پایین و زیر لب گفتم _ ما محرم نیستیمو دلم خوب نیست که اینجوری با هم صحبت کنیم هرچند که من نیازمندم به اینکه پشتوانه ای داشته باشم نیازمندم به اینکه کسی بهم محبت کنه نیازمندم به اینکه کسی رو داشته باشم که تمام احوال من را بدونه نگاهم رو آوردم بالا و زل زدم به چشمای مشکیش و گفتم _ تنها کسی که میتونه همه ی من باشه تویی دوباره سرمو انداختم پایین تا خجالت مانع از زدن حرفام نشه ادامه دادم _تنهام نزار من بین اینهمه آدم آشنا بدون تو تنهام ، رفتنت به اون سر دنیا روحمو خورد کرد بهم امید بده که قرار برگردی سرمو آوردم بالا دوباره نگاهش کردم محو تماشای صورتم بود دستمو که جلوی چشماش تکون دادم، تکونی خورد و گفت _لباس منو پوشیدی؟ نگاهی به لباسم انداختم و با خجالت گفتم _ببخشید صدام زد _الهه خانم تا ابد شرمنده مهربونیتم میدونستم اگه بخوام ادامه بدم این مکالمه رو خدا و پغمبرش هم ناراحت میشه با خنده خداحافظی کردم و در دل دعا کردم هر چه زودتر برگرده 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️ ⛔️ 💞 ❣💞 💞❣💞 ❣💞❣💞 💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞❣💞 ❣💞❣💞❣💞❣💞 💞❣💞❣💞❣💞❣💞