🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_196
نشسته بودم روی صندلی کنار اتاق اورژانس، و با سوئیچ ماشین در دستم بازی می کردم.
خسته و کلافه، سر بلند کردم و پشت سرم را تکیه به دیوار زدم.
30 دقیقه ای بود که رامش را به بیمارستان رسانده بودم و به زنعمو زنگ زده. اما نه هنوز خبری از دکتر رامش بود و نه خبری از زنعمو.
سوئیچ ماشين را در جیب شلوارم فرو بردم و طول راهرو را طی کردم.
بیمارستان خصوصی بود و بخش اورژانس خلوت.....
چند قدمی که از ورودی اورژانس دور شدم، صدای قدم هایی را شنیدم.
_شما همراه همون خانمی هستید که قرص خورده بود؟
فوری چرخیدم سمت صدا.
_بله.... بله... حالش چطوره؟
مردی میان سال با روپوش سفید مقابلم بود. دو دستش در جیب های بزرگ روپوشش بود که جواب داد:
_خب خدا خیلی بهش رحم کرده که معده اش خونریزی کرده و زهر دارو ها رو بالا آورده.... ما معده اش رو شستشو دادیم،.... امشب اما باید اینجا بستری بشه.... باید به خاطر کنترل اثر داروها روی بدنش، تحت نظر باشه.... زنگ بزنید لطفا به خانواده اش اطلاع بدید تا فرم پذیرش رو پر کنند.... با اجازتون.
دکتر از کنارم رد شد و من تنها با یک نفس آزاد شده از سینه ی تنگم، آهسته زمزمه کردم.
_ممنون.....
و نگاهم باز به در ورودی بیمارستان خیره شد.
باید زنعمو تا آن لحظه، حتما عمو را هم خبر کرده باشد.
دوباره نشستم روی صندلی پشت در اتاق اورژانس که گوشی ام زنگ خورد.
شماره ی زن عمو بود که فوری جواب دادم.
_الو..... آقا بهنام.... شما کجایی؟
_سلام.... من پشت در اورژانس هستم.... از در توی کوچه اومدم.
صدای نگران زن عمو در گوشم پیچید.
_حال رامش چطوره؟
_دکترش گفت خوبه..... ولی باید تحت نظر باشه.... شاید یکی دو روز.
_یه دقیقه بیایید من نمی دونم شما کجایی.... دارم میام... سمت کوچه.
_اومدم.
گفتم و همراه قطع کردن تماس، سمت در خروجی دویدم. با نزدیک شدن به در شیشه ای سالن، چشم الکترونیکی در، مرا گرفت و درها از هم باز شد.
روی پله ی اول ایستادم و اطراف را پاییدم.
زن عمو را دیدم از دور می دوید سمت در ورودی بیمارستان و عمو.... با همان اخم های جدی اش، همراهش.
و من هر بار عمو را می دیدم باز یادم می آمد که باید انتقام زجرهای مادرم را بگیرم.
❄️🌿
#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️
@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............