🔰رهبری جامعه اسلامی در نگاه قرآن ✍ اصغر آقائی _______________________ ... ادامه بخش قبل. ✔️ ۷. : در مجموع شاید بتوان رفتار رهبری را بر اساس «وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» رفتار رهبری از آن جهت که «خود یکی از مؤمنان است»، در دو مورد: ۱) قاطعیت و برخورد غلیظ با کافران است و ۲) برخورد همراه با رحمت با مؤمنان است، خلاصه می‌شود که برخی مصادیق آنها را بیان می‌کنیم: 🔻۱. رهبری جامعه در برخورد با دشمنان و مستکبران، با قاطعیت است «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ» (توبه/۷۳). و این قاطعیت گاه به بایکوت‌کردن برخی نیز می‌انجامد: «وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا» (مزمل/۱۰) 🔻۲. امّا رفتار رهبری در جامعه اسلامی، هرچند گاه با حذف برخی عناصر همراه است؛ اما در برخی موارد باید آنان را با نصیحت و موعظه به راه آورد «أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا» (نساء/۶۳). به همین دلیل او باید راه بازگشتی برای متخلفان باز بگذارد. «قُل لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِن تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُم مِّن قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا» (فتح/۱۶). این نرم‌خوئی تا جایی است که در برخی موارد رهبری امر به گذشت از برخی خائنان شده است: «وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلًا مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (مائده/۱۳). ✔️ : در مجموع می‌توان وظیفه ذاتی رهبری را اصلاح امت اسلامی دانست و هر امری که با آن مخالفت داشته باشد، باید در برابر آن بایستد «وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ» (اعراف/۱۴۲). از مهمترین مواردی که رهبری باید در برابر آن بایستد، ایجاد تفرقه است، که گاه برای مبارزه با آن، تساهل نیز لازم خواهد بود: «قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا*أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي» (طه/۹۲-۹۳) 🔘 نتیجه‌گیری: ▫️ ۱. رفتار رهبری بر اساس مصالح کلی جامعه اسلامی است، و هرچند، در رهبری جامعه اسلامی در وجود دارد؛ اما ۱) به حکم عقل و ۲) به حکم متون اسلامی، پذیرش حکم رهبری و تبعیت از آن، الزامی است؛ ▫️ ۲. بنابر آنچه گفته شد هرچند نظراتِ رهبری، از آن جهت که است، ممکن است و پسندیده؛ اما وقتی نظری از سوی رهبر جامعه، پیوستِ پیدا می‌کند، تبعیت از این گونه نظرات وی برای تمام مخاطبان آن نظر، حتی برای مخالفان آن نیز لازم است. ▫️ ۳. از طرف دیگر هرچند نقد افراد منصوب از طرف ایشان، مانند اعضای تشخیص مصلحت نظام، یا مشاوران وی، در جای خود صحیح است، اما این نقدها نباید به جایگاه رهبری بیانجامد که ، حاکم بر تمام مسائل جاری در جامعه است؛ و مهمترین متغیّر در مسئله وحدت، رهبری، به عنوان محور جامعه، است. ‌‌┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul