•°• امریه •°• یکی از رفقا گفت : روزی که برای آخرین بار به جبهه آمد ، به من گفت: " این بار دیگه تمومه، نمیخوام دیگه حرفی از من باشه." بعد با صدای آرامی ادامه داد: " انگار نه انگار کسی به نام بوده. نمیخوام کسی از من حرفی بزنه. هیچی ... یه وجب از خاک زمین رو نمیخوام اشغال کنم. نمیخوام برام مراسم بگیرند. از من حرف بزنند و ... " ۲ 🌺🌿