🍃🌸🍃 دمی با " آقا ابراهیم هادی " ۲ اما بهترين خاطره واليبال "ابراهيم" برميگردد به دوران جنگ وشهر گيلانغرب،درآنجا يک زمين واليبال بودکه بچه هاي رزمنده درآن بازي ميکردند. يک روزچند دستگاه ميني بوس براي بازديد از مناطق جنگي به گيلانغرب آمدند که مسئول آنها آقاي داودي رئيس سازمان تربيت بدني بود.آقاي داودي دردبيرستان معلم ورزش "ابراهيم"بود و اورا کامل می شناخت.ايشان مقداري وسائل ورزشي به "ابراهيم" دادوگفت: هر طور صلاح ميدانيد مصرف کنيد.بعدگفت: دوستان مااز همه رشته هاي ورزشي هستند و براي بازديدآمده اند."ابراهيم" کمي براي ورزشکارهاصحبت کرد ومناطق مختلف شهر را به آنها نشان داد.تااينکه به زمين واليبال رسيديم. آقاي داودي گفت:چند تااز بجه هاي هيئت واليبال تهران باما هستند.نظرت برای برگزاري يك مسابقه چيه؟ساعت سه عصر مسابقه شروع شد.پنج نفر که سه نفرشان واليباليست حرفه اي بودند يک طرف بودند،"ابراهيم" به تنهائي درطرف مقابل. تعداد زيادي هم تماشاگر بودند."ابراهيم" طبق روال قبلي باپاي برهنه و پاچه هاي بالازده و زيرپيراهني مقابل آنها قرار گرفت.به قدري هم خوب بازي کردکه کمترکسي باورميکرد.بازي آنهايک نيمه بيشترنداشت و بااختلاف ده امتياز به نفع "ابراهيم" تمام شد. بعدهم بچه هاي ورزشکار با"ابراهيم" عکس گرفتند.آنهاباورشان نميشديک رزمنده ساده،مثل حرف هاي ترين ورزشکارها بازي كند.يكبارهم درپادگان دوكوهه براي رزمنده ها از واليبال "ابراهيم"تعريف كردم.يكي ازبچه ها رفت وتوپ واليبال آورد.بعد هم دوتا تيم تشكيل داد و"ابراهيم" راهم صدا كرد. @hekayate_deldadegi