1️⃣ اهمیت تبیین مرز علم و فناوری در سياست گذاري های نهاد علم ▫️ یادداشت تخصصی 🛰 دیم کاتلین لونزدیل، علم را چنین تعریف کرده است: «دانشی که از طریق مشاهده، آزمایش و استنتاج بعدی به دست می‌آید... هدف دانشمند تعیین قوانین کلی و استنتاج اصول از تأثیراتی است که مشاهده می‌شود». از سوی دیگر، فناوری در فرهنگ لغت به عنوان "علم هنرهای صنعتی" تعریف شده است که نتیجه آن این است که یک فناور اصول علمی و تخیل را برای ایجاد محصولات مفید مورد نیاز جامعه به کار می گیرد. مهندسی را می توان مترادف فناوری در نظر گرفت. 🔹 در کتاب «کارکرد اجتماعی علم» J.D. Bernal سازماندهی ایده‌آل علم و مهندسی را در جامعه این گونه توصیف می‌کند: هر مسئله ای که جامعه با آن مواجه می‌شود یا می‌تواند با به کارگیری اصول بنیادی شناخته شده حل شود یا به شکلی به چند سؤال اساسی تقلیل یابد تا بعدا مورد بررسی قرار گیرند. این توصیف بخش زیادی از فعالیت های انسانی را که معمولاً "تحقیق" نامیده می شود، پوشش می دهد. 🔦 معمولا در علوم پایه، پژوهش ها بدون هیچ انگیزه کاربردی و صرفا از روی کنجکاوی آغاز می‌شوند (فرانسیس بیکن همین تعریف را معادل علم می‌داند) هر چند که ممکن است در انتهای پژوهش، نتایج کاربردی حاصل شوند. علم مأموریت مستقل خود را برای کشف حقایق پنهان در مورد طبیعت دارد و دانشمندان با شهود خود در پژوهش ها پیش می روند و معمولا زیاد تحت تأثیر نیازهای کاربردی انسان نیستند. 📖 با وجود این، امروزه با استناد به محدودیت های منابع مالی و انسانی مبحث جهت دهی به پژوهش های بنیادین زیاد مطرح می شود. از سوی دیگر، مهندسان در صورت مواجهه با مشکلاتی که علم موجود برای آنها کافی نیست، منتظر دانشمندان نخواهند ماند، بلکه با استفاده از روش‌های اکتشافی در قلمروی ناشناخته ها به پیش خواهند رفت و به علم مورد نظر خود برای تکمیل زنجیره علم تا فناوری/ محصول دست می‌یابند (نکته: تولید علم توسط مهندسان در صورت عدم تامین علم توسط علوم، مجاز است و صرفا به منظور تکمیل زنجیره علم تا فناوری قابل توجیه است لیکن مهندسان مجاز نیستند از روی کنجکاوی یا برای افزایش تعداد مقالات خود و کسب وجهه به تولید علم روی بیاورند و این عمل مصداق فعالیت غیر تخصصی است). بدیهی است که مهندسان زمانی که علم مورد نیاز آنها تامین نشده باشد، مجازند تا در صورت لزوم مرزهای دانش را گسترش دهند و از این نظر مأموریت بسیار گسترده‌تری نسبت به دانشمندان دارند و باید بر زمینه های زیادی از علوم مسلط باشند. ⚙️ از سوی دیگر، یک مهندس، تغییراتی را در محیط اعمال می کند که موجب بهبود شرایط زندگی می شود. فیلیپ اسپورن (یک مهندس برق) با افتخار می گوید که یک مهندس، یک محصول یا سیستم اصلی، حیاتی یا ضروری در جامعه بشری را به شیوه ای اقتصادی تر و کارآمدتر از قبل به وجود می آورد. اسپورن به عنوان یک مهندس، عناصر فلسفه مهندسی را شامل موارد زیر می داند: (1) احساس مسئولیت اجتماعی. (2) توانایی گردآوری منابع (از جمله جلب حمایت عمومی برای پروژه های مهندسی) (3) رعایت کامل اصل صرفه جویی در منابع و (4) توانایی تلفیق دانش علمی (یعنی تجربه گرایی مهندسی). ✅ بنابراین، فعالیت های مهندسی دارای شرایطی خاص هستند و باید سیاست گذاران علم و فناوری تصمیم بگیرند که فعالیت های مهندسی را بنا بر اولویت ها جهت دهی نمایند. البته علم چنین مشکلی را ندارد زیرا، علوم هر آنچه که در طبیعت هست را شناسایی می کنند و گزارش می دهند و دغدغه مشترک علوم، صداقت کامل در ارائه گزارش ها است که فیزیکدان ریچارد فاینمن آن را این گونه خلاصه کرده است: "ارائه جزئیات کامل داده ها برای کمک به دیگران به منظور داوری بدون سو گیری در مورد ارزش فعالیت علمی دانشمند". 🔁 بنابراین، اگر در علوم، دانشمندان نظریات جدیدی را ارائه نمایند، باید به پیوست، تمام نظرات و مستنداتی که آنها را نقض یا تایید می کنند نیز ارائه دهند. البته، مهندسان نمی توانند به این شکل فعالیت کنند زیرا در مهندسی کاربرد، صرفه اقتصادی و سودآوری، مبانی محوری فعالیت ها هستند؛ بنابراین امکان ارائه بسیاری از مستندات و یا استدلال های نقض کننده یک فعالیت مهندسی وجود ندارد و از این نظر شاید بتوان گفت اشتراکات مهندس و دانشمند بسیار ناچیز است؛ زیرا در مهندسی چند و چون نتایج مهم است و نتایج باید کاربردی و سودآور باشند؛ ولی در علوم نتایج صرفا گزارش می شوند و چند و چون آنها تغییرپذیر نیستند. لینک ادامه مقاله 🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه در ایتا @hokmrani_masoulaneh