امشب دوباره عشق را تحکیم کردند با دست حق نقشی دگر ترسیم کردند یک دسته گل دادند بر زهرا و حیدر از فاطمه وز مرتضی تکریم کردند دُردانه‌های آفرینش شوق خود را با فرشیان و عرشیان تقسیم کردند این است آن انسان که در عرش الهی خیل ملائک پیش او تعظیم کردند می‌خواستم پرسم که میلاد چه نوری‌ست کامشب به آل مصطفی تقدیم کردند دیدم جهان پُر از فروغ و زیب و زین است هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است آن شب ملائک زآسمان‌ها نور دیدند از آسمان‌ها تا مدینه پر کشیدند سجّاده‌ی شکر و دعا را پهن کردند وقتی طنین بال فطرس را شنیدند با عرض تبریک و درود حق تعالی در محضر پیغمبر اکرم رسیدند اذن ورود خانه‌ی حیدر گرفتند در دست زهرا گوشوار عرش دیدند وارستگان عشق در میلاد آن گل وقتی که از جام وصالش می‌چشیدند دیدم جهان پُر از فروغ و زیب وزین است هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است تنها نه مه محو نگاه روشنش بود خورشید هم یک خوشه‌چین از خرمنش بود آفاق پُر شد از شمیم لاله آنگاه هستی بهشت عشق از عطر تنش بود این باغبان عشق و ایثار و شهادت یک بوستان لاله به روی دامنش بود بر صد‌هزاران تاج گل هم برتری داشت دستی که همچون طوق گل بر گردنش بود دیدم جهان پُر از فروغ و زیب و زین است هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است امشب خدا در عرش او را میهمان کرد از او پذیرایی میان آسمان کرد او را نشان شب‌نشینان فلک داد خاصان درگه را دوباره شادمان کرد در مصحف نورانی خود تا به محشر نام همیشه سبز او را جاودان کرد گل‌های دیگر گَر بِه رنگ یاس بودند در لاله‌زار عشق او را ارغوان کرد با خلقت نور حسین آل طاها امشب که عشق و معرفت را ترجمان کرد دیدم جهان پُر از فروغ و زیب و زین است هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است امشب شب اعجاز صورت آفرین است فصل شکوفایی ایمان و یقین است ای دل شب نور است وین نور هدایت بر رهروان حق امام راستین است با این همه قدر و جلال او عجب نیست گهواره جنبانش اگر روح الأمین است منزلگه و قدر و مقامش آسمانی‌ست یک چند روزی گرچه مهمان زمین است امشب که از نور ولایت روشنم من امشب که با یادش دلم خلوت‌نشین است دیدم جهان پُر از فروغ و زیب و زین است هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است ای تشنگان عشق! او آب حیات است سرمنشأ خیر تمام کائنات است گر درمسیر نهی از منکر قدم زد احیاگر امربه‌معروف و زکات است تسنیم و زمزم تشنه‌ی لعل لب اوست کِی تشنه‌ی یک جرعه از آب فرات است؟! می‌گفت پیغمبر «وفایی» کاین حسینش نورهدایت، کشتی اهل نجات است گرچه شب میلاد او گفتم زمدحش گرچه زقدر و جاه او ادراک مات است دیدم جهان پُر از فروغ و زیب و زین است هستی پُر از عطر دل انگیز حسین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e