😊 سلام و الاغ
#خاطره
در حال رانندگی، یه دفعه ماشینی با سرعت از کنارم رد شد و راننده با بوق ممتد داد زد:
هی الاغ حواست کجاست؟
پشت چراغ قرمر ایستاد.
منم رفتم کنارش ایستادم.
یواشکی با گوشه چشمش به من نگاه می کرد.
مستقیم بهش نگاه کردم و
گفتم: آقا می دونستی
الاغ ها ماده اند و خرها، نر ؟
تو باید به من می گفتی خر😳.
تازه ، اگه من الاغم، حتما تو هم حضرت سلیمانی چون الان داری زبان الاغ ها رو می فهمی که باهات حرف می زنم.
سوم این که اصلا حواسم به تو نبود تو عالم خودم بودم که بد رانندگی کردم.
لبخندی زد و سه بار گفت:
معذرت می خوام.
منم تو ماشین شکلات داشتم براش پرت کردم تو ماشینش.
با اشاره اون، هر دو تا کناری ایستادیم و الان که خیلی وقته با هم دوستیم یادمون نمیره که یک " الاغ" ما رو با هم آشنا کرد.
سوال : وقتی آخرش تو دادگاه با هم صلح می کنیم، خب چرا الان نه ؟
#جلال بی بی خانم
@Jalal_va_bibikhanom
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#به_ما_بپیوندید