مثنوی تبرّایی از شیخ محمدحسین آیتی بیرجندی بنازم من آن ضربت دست را که بشکست پیمانه‌ی مست را نه پیمانه‌ی عمرِ مستی شکست که بشکست آیین هر بت‌پرست به فیروزی آزاد و فیروز کرد جهان را ز ضحّاک و نوروز کرد به یک خنجر آبی آبدار برآورد ز آن "مار بی دین"، دمار ز یزدان باغ و «هَزار آفرین» بر آن دست و ضربت، هزار آفرین! چو پیمانه‌ی کفر، لبریز کرد علاجش یکی خنجر تیز کرد بنازم من آن سطوت و ضرب دست! که هم بت شکستیّ و هم بت‌پرست 🟢🟠🔵🟣🟢🟠🔵🟣 @javadhashemi_torbat http://www.instagram.com/javadhashemi69