بعد از عملیات خیبر و فتح جزیره مجنون،☝️ بر اثر شدت آتش دشمن⚡️🔥، پُل های متحرڪ خراب و ارتباط با خط قطع شده بود و تدارکات و ارسال نیروے ڪمڪے، ممڪن نبود.😣 زمانے کـــه ، اوضاع را آشفته و روحیه بچه‌هاے خط را پریشان دید، 🙁با هر زحمتی بود، خود را به خط رساند🤗. جوانان رزمنده با دیدن ، به طرف او دویدند😍 و با این استدلال ڪه به دلیل نداشتن مهمات، سنگینی آتش دشمن⚡️و نرسیدن نیروهاے پشتیبانے و تدارڪات، نتوانسته اند به خوبے ایستادگے ڪنند، اظهار شرمسارے ڪردند😞. با شنیدن این سخنانِ مأیوسانه بچه ها گفت😒: «هیهات... هیهات... من چے دارم مےشنوم. 🙄برادرها، این حرف ها را نزنید. ما در این جنگ، به سلاح و تجهیزات نظامے متڪے نبوده ایم و نیستیم. ما اتّکای به خدا داریم. 😌ما این جنگ را با خون پیش می بریم. خداوند در این جنگ، صدام را با ڪفرش مےآزماید و ما را با ایمانمان». با این هشدار ، بچه ها روحیه تازه‌اے یافتند و صداے تکبیرشان به هوا برخاست.✌️✊ @khademe_alzahra313