مرا مُردن بیاموز و بدین افسانه پایان ده که دیگر برنمی‌تابد دلم، نوبت‌شمردن را کجایی ای نسیم نابهنگام! ای جوان‌مرگی! که ناخوش دارم از باد زمستانی، فسردن را