.....در یک جمع بسیار خصوصی، حسن مقدّم جزییاتی از پروژه را خدمت آقا ارائه کرد و ناگهان چیزی گفت که آقا یک لحظه مکث کرد و خیره شد به حسن آقا.
ـ آقا! ما در ادامۀ این کاری که داریم میکنیم از شما اجازهای میخواهیم.
ـ چه اجازهای؟
ـ اجازۀ شهادت چهل تا پنجاه نفر در این پروژه!!
آقا مکث کرد. حسن آقا را نگاه کرد و دوباره پرسید: «این که میگید یعنی چی آقای مقدّم؟»
ـ آقا! ما داریم کار پیچیدهای را با روش غیرمتعارف انجام میدهیم. اگر از راه متعارف انجام بدیم خون از دماغ کسی هم نباید بیاد. اما کاری که میکنیم خطراتی داره و از شما اجازه میخواهیم که در صورت شهادتِ تعدادی از ما و نیروها، بازخواستی صورت نگیره.
جوِ جلسه سنگین شده بود. همۀ فرماندهان ارشد سپاه میدانستند آقا در هر عملیات یا پروژهای، چقدر به جوانب موضوع اهمیت میدهند. هر عملیات مهمی زمانی به تایید ایشان میرسید که تمام جوانب کار سنجیده شده باشد. ایشان هیچگاه اجازۀ عملیات انتحاری نداده بودند و در هر زمان و شرایط، حفظ نیرو برایشان اهمیت داشت ...........
#کتاب_مرد_ابدی_در_انتظار_چاپ
#کتاب_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#معصومه_سپهری
#اجازه_شهادت
https://eitaa.com/lashkarekhoban