#ابعاد اجتماعی اسلام
🔰قسمت هفتاد و ششم🔰
معارف اصولى دين، از قبيل معلوماتی است که با گذشت زمان تغییر نکرده؛
📌 مثل اينكه مى گوئيم عالَم خودش خود را درست نكرده، بلكه آفريدگارى داشته و آن آفريدگار واحد است و در نتيجه معبود عالم نيز يكى است.
📌يا مى گوئيم اين خداى واحد براى بشر، شرعى را تشريع فرموده كه جامع طرق سعادت است و آن شريعت را از طريق انبیاء به بشر رسانده.
📌 يا مى گوئيم پروردگار عالم بزودى تمامى اولين و آخرين را در يك روز زنده و جمع مى كند و به حساب اعمالشان مى رسد.
⬅️و همين اصول سه گانه كلمه واحده اى است كه اسلام جامعه خود را بر آن پى نهاده و در حفظ آن كوشيده(يعنى هر حكم ديگرى كه تشريع كرده طورى تشريع نموده كه اين كلمه واحده را تقويت كند).
🔺و معلوم است كه چنين معارفى، بحث بر سر" بود" و" نبودش" و نتيجه گرفتن رأيى ديگر در آن، ثمره اى جز انحطاط جامعه ندارد.( مثل اين مى ماند كه بحث كنيم از اينكه در جهان چيزى بنام خورشيد و داراى خاصيت نور افشانى وجود دارد يا نه)
🔻تمامى حقايق مربوط به ماوراى طبيعت از اين نوع معارف است كه بحث از درستى و نادرستی اش و يا انكارش به هر نحوى كه باشد به جز انحطاط و پستى، ارمغانى براى جامعه نمى آورد.
🌀 حاصل آنكه مجتمع بشرى در سير تكاملی اش جز به تحول هاى تدريجى، به تحول ديگرى نيازمند نيست.
و اين تحول هم با بحث هاى علمى و تطبيق عمل بر علم (يعنى تجربه دائمى) حاصل مى شود، و اسلام هم به هیچ وجه جلو آن را نگرفته.
📚 تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۱۸۷.
#علامه_طباطبایی
#تفسیر_المیزان
https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab