قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 #خاطره_آخرین_پرواز #سرلشگر_خلبان #شهید_حسین_لشگری #قسمت_چهارم در آن بامداد #لشکری و #سر
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطره_آخرین_پرواز
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
#قسمت_آخر
وقتی
#حسین
چشمانش را
#باز
کرد همه چیز
#تیره_و_تار
بود. به زحمت می دید که سربازان
#مسلح
عراقی به صورت
#نیم_دایره
او را
#محاصره
کرده اند. دست ها را بالابرد تا دشمن بفهمد که
#اسلحه
ندارد و
#تسلیم
است. ستوانی به او نزدیک شد و
#دستش
را گرفت و کمک کرد تا
#چتر
و جی سوت را از خودش
#جدا
کند. (جی سوت، لباس مخصوصی است که نوسانات فشار هوا را برای خلبان کنترل می کند). دود
#غلیظی
همراه
#شعله
از پشت تپه
#هوا
بلند بود و
#لاشه_هواپیما
دقیقاً روی
#هدف
افتاده بود و با
#بنزین
زیادی که داشت
#منطقه_وسیعی
را به
#آتش
کشیده بود. این
#تجهیزات
عراقی ها بود که در
#آتش_خاکستر
می شد.
#لشکری
با نگاه به این صحنه
#لبخند
رضایتی به
#لب
آورد و به
#آسمان
خیره شد. گویی از
#خدای
خود برای این
#پیروزی
تشکر می کرد.
#عراقی_ها
اولین
#اسیرشان
را گرفته بودند و با
#تیراندازی
هوایی و
#هلهله
ابراز شادی می کردند. سربازان
#عراقی
چشمان
#حسین
را بسته و سوار خودروی نظامی کردند. کم کم
#بدنش_سرد
می شد و درد ناشی از پریدن از
#هواپیما
آشکار می شد. بند چتر در حال
#بیهوشی
پوست گردن او را کنده بود. باز
#بیهوش
شد. وقتی
#چشم
باز کرد، یک دکتر
#عراقی
را در بیمارستان دید . به
#انگلیسی
به او می گوید: تو سالم هستی، ما با
#اشعه_ایکس
بدنت را آزمایش کردیم، فقط
#کوفتگی
دارید که آن هم خوب می شود. 🌹
#سالروز_شهادت
🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🕊🥀