🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#حسین_خلعتبری
#شهیدی که در بین بعثیون عراقی به #حسین_ماوریک ( شکارچی ناوهای اوزای عراقی) معروف بود .
#قسمت_چهارم
روز عملیات فرا میرسد و #حسین این دلاور مازندرانی، سوار بر اسب آهنین خود میشود و به همراه شماری دیگر از خلبانان شجاع نیروی هوایی همچون #شهید_سرلشکر_خلبان_عباس_دوران و #شهید_سرلشکر_خلبان_یاسینی در دل آسمان جای میگیرند و اینجاست که #حسین کاری میکند که تا مدتها حتی پس از #شهادتش، افسران نیروی هوایی و دریایی عراق از شنیدن نام او لرزه به اندامشان میافتاد.
پرواز آغاز شده و #حسین با مانورهای دیدنی، خود را در بهترین موقعیتها قرار میدهد و یکی پس از دیگری ناوچههای عراقی را غرق میکند.
#شهید_خلتعبری در این عملیات توانست ناوهای اوزا، ناوهای مین جمع کن، ناو نیروبر و چندین اژدر افکن به ارزش کلی ۲۴۰ میلیون دلار را هدف قرار دهد و نیروی دریایی عراق را نابود کند و پس از این عملیات بود که به #شهید_خلعتبری، لقب «حسین ماوریک» (شکارچی ناوهای اوزا) را دادند.
#ادامه_دارد ...
🥀 🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#حسین_خلعتبری
#شهیدی که در بین بعثیون عراقی به #حسین_ماوریک ( شکارچی ناوهای اوزای عراقی) معروف بود .
#قسمت_ششم
حمله به اچ ۳ بینظیرترین حمله هوایی و حضور پررنگ حسین در اواخر سال ۱۳۵۹ بود و با توجه به این که عراق همه هواپیماهای ذخیره خود را به دلیل سالم ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش ایران، به مجموعه پایگاههای الولید در نزدیکی مرز اردن انتقال داده بود، نیروی هوایی تصمیم میگیرد این پایگاهها را هر طور شده، هدف قرار دهد.
طرح اولیه آماده و شماری از برجستهترین خلبانان نیروی هوایی برای این عملیات برگزیده میشوند؛ البته دلیل این کار، آن است که اگر فرمانده دسته پروازی مورد هدف قرار گرفت، خلبانان حاضر مهارت این را داشته باشند که خود هدف را پیدا و آن را نابود کند، سپس جمعی از بهترینها انتخاب شدند که در بین آنها، نام #حسین_خلعتبری نیز به چشم میخورد.
سرانجام در تاریخ ۱۳۶۰/۰۱/۱۵ هشت فروند هواپیمای فانتوم از پایگاه هوایی همدان به پرواز درآمدند و با چهار بار سوخت گیری هوایی و پشت سر گذاشتن مسافتی بالغ بر ۱۰۰۰ کیلومتر، پایگاههای الولید را بمباران کردند و همگی سالم برگشتند.
نقش #حسین در این عملیات هم خیره کننده بود و در هنگام رسیدن به یکی از پایگاهها، او ارتفاع را زیاد میکند و با شیرجهای زیبا و مانورهای پی در پی، همه بمبهای خود را روی اهداف فرو میریزد و افتخار دیگری برای خود و میهن عزیزمان میآفریند؛ این عملیات هنوز هم در بزرگترین مدرسههای هوایی آمریکا و ... تدریس و بررسی میشود.
#ادامه_دارد ...
🥀 🕊🌹
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴
#مادرانه
#مادر_شهید
#شهید_والامقام
#حسین_افشاری
فقط ۲ قطعه استخوان ساعد از #حسین برایم آوردند!
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🥀🌴
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#حسین_مقیمی
جوانترین خلبان #شهید دوران دفاع مقدس
#قسمت_اول
امیر سرلشکر خلبان #شهید_حسین_مقیمی یکی از خلبانان #شهید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی است که در نهمین روز از فروردین ماه سال ۱۳۲۲ در یکی از محلات تهران متولد شد.
پس از اخذ مدرک دیپلم متوسطه در سال ۱۳۵۳، در آزمون ورودی و معاینات دانشکده خلبانی نیروی هوایی پذیرفته شد.
او آموزشهای مقدماتی شامل دروس تئوری و پروازهای اولیه را در سال ۱۳۵۴ به اتمام رساند و سپس برای ادامه تحصیلات، به همراه سایر دانشجویان، به کشور آمریکا اعزام شد.
سال ۱۳۵۶ بود که #حسین با اتمام آموزشهای پیشرفته، موفق به دریافت گواهینامه پرواز و نشان خلبانی شد و به ایران بازگشت.
با توجه نمرات و نظر فرماندهان، برای تکمیل فن پروازی در پایگاه چهارم شکاری وحدتی (دزفول)، به یادگیری تخصصی فنون پرواز با جنگنده شکاری ۵-F مشغول شد.
#حسین در ادامه مسیر خدمت، مشغول گذراندن دورههای رهبری دسته پروازی (لیدری) شد که این زمان، مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر روند مسیر آموزشهای این دوره بود .
#ادامه_دارد ....
🥀 🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#حسین_مقیمی
جوانترین خلبان #شهید دوران دفاع مقدس
#قسمت_آخر
امیر عباس نژادی میگوید:
در جریان خروج از شیرجه، در حالی که به هدف نگاه میکردم، دیدم #شهید_مقیمی به سمت هدف شیرجه رفت و در همین حین، هواپیمایش مورد اصابت قرار گرفت و در کنار هدف به زمین اصابت کرد!
دود قارچ سفید رنگ ناشی از سقوط جنگنده، در کنار دود سیاه راکتها به چشم میخورد و متاسفانه هیچ نشانی از خروج اضطراری وی دریافت نکردم، چندین بار هم در رادیو صدایش زدم، اما جوابی نداد! لیدر دسته قبلی، جناب تقوی هم متوجه اوضاع شد و در رادیو گفت: شاید سقوط کرده! اما من نگران بودم؛ چون به نظر میآمد که عمل ایجکت انجام نداده است ؟
همسر #شهید_مقیمی با ذکر خاطرهای درباره #شهید_مقیمی میگوید: هواپیمای #شهید_مقیمی، در پروازی که به منطقه عین خوش داشتند، توسط پدافند دشمن، مورد هدف قرار گرفت و به #شهادت رسید.
منطقه عین خوش در آن زمان در اشغال دشمن بود.
البته پس از حادثهای که برای ایشان رخ داد، ما تا مدتها فکر میکردیم که وی اسیر نیروهای بعثی شده است.
سال ۷۰ که اسرا به کشور بازگشتند، نام #حسین در میان اسرا نبود؛ پس از آن بود که اسم همسرم، در لیست مفقودین قرار گرفت.
سال ۷۲ بود که به طور قطعی به ما اعلام کردند که خلبان #مقیمی، به #شهادت رسیده است. در عملیات فتح المبین که منطقه عین خوش به دست رزمندگان اسلام آزاد شد، لاشه هواپیمایی که مربوط به #شهید_مقیمی بود، در منطقهای از عین خوش پیدا شد.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀
حاج حسین یکتا: توکل به خدا، توسل به اهلبیت، توجه به دو لبِ سیّدعلی؛ والسلام. هیچ خبری دیگه تو عالَم نیست!
#حسین _یکتا
خبر دارید...
.
هنوز که هنوز است #حمید_باکری از #عملیات فاتحانه خیبر بر نگشته... .
..
خبر دارید که #غلامحسین_توسلی آن دلیرمرد
خطه #جنوب مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت...
.
..از #ابراهیم_هادی خبری دارید... .
..
بعد از اینکه یارانش را از #کانال_کمیل به عقب بازگرداند
دیگر کسی او را ندید...
.
از جوانانی که خوراک کوسه های #اروند شدند خبری دارید... .
.
.هنوز از #شلمچه صدای #اذان بچه ها می آید... .
.
.هنوز صدای مناجات #رزمندگان از #حسینیه
#حاج_همت به گوش می رسد... .
.
.هنوز وصیت نامه شهدا خشک نشده؛
#خواهرم #حجاب.... #برادرم #نگاه....
..
هنوز که هنوز است #شهدا می ترسند
از اینکه #رهبر رو تنها بگذاریم... .
..
و هنوز که هنوز است شهدا بند پوتینهایشان را باز نکرده اند
و منتظر منتقم #حسین علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند.....
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#عاشقانه_های_شهدا
#شهید_والامقام
#حسین_ولایتی_فر
کی فکرش رو می کرد؟!
چهار روز بعد از تشییع جنازه ی #شهید_گمنامی که رو دست خودت رفت تو حسینیه...
خودت #شهید بشی و بگیرنت روی دست و ببرنت تو همون حسینیه...
چی گفتی تو گوش #شهید_گمنام که انقدر زود واسطه ات شد پیش #امام_زمان_عج ؟!
چقدر دلت صاف بود #حسین جان...
چقدر ما رفیقات دیر شناختیمت...
ولی حیف شد #حسین...
اون دنیا یاد ما باش...
شفیع ما تو اون دنیا...
#دلگویه :
دوست #شهید
✨ اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْ
💐 🍀🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#حسین_صابری
#صرفه_جویی
در اولین ماموریتش چهار ماه در پاوه ماند و در درگیری با اشرار از ناحیه سر مجروح شد.
هر چه اصرار كردیم تا جهت مداوا به بیمارستان سپاه برود قبول نمیكرد.
آنقدر در استفاده از #بیت_المال دقت داشت كه میگفت: این كار برای سپاه خرج برمیدارد، درست نیست و حدود سه هفته جهت پانسمان به دكتر مراجعه میكرد و زحمت راه و هزینه آن را متقبل میشد تا در هزینهها صرفهجویی كرده و این مبالغ برای جبهه هزینه شود و پس از بهبودی از آنجا كه به برادرش حسن علاقه زیادی داشت دوباره عازم كردستان شد و یكماه همانجا ماند و هر بار كه حسن او را به ترمینال میآورد تا به تهران باز گردد، هنگام مراجعت به مقر، #حسین را زودتر از خود در آنجا میدید.
عشق #حسین به حضور در جبههها همه را مات و مبهوت ساخته بود.
راوی :
#خانواده_شهید
#شهید_حسین_صابری
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#حسین_صابری
آخرین بار كه به منطقه میرفت هر لحظه ضربان قلبش تندتر می شد .
با ورود به منطقه عملیاتی «والفجر1» همه به دنبال معبری به آسمان چشم دوخته بودند که یك مین والمری استتار شده در زیر خاكها راهی از زمین به آسمان گشود و پاهای #حسین قطع شدند,
صدای « یاحسین» ، یكبار دیگر زائر منطقه فكه را مَحرم راز #خون دیگری كرد و #حسین ، #حسینی شد.
راوی :
#خانواده_شهید
#شهید_حسین_صابری
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#شهیدانه
#شهید_والامقام
#حسین_صابری
ماجرای پای قطعشده در ساکِ آقای عکاس
شب بود.
تاریک بود.
با چند پرژکتور، حیاط #معراج_شهدا را روشن کرده بودند.
شلوغ بود.
همه میخواستند پیکر مطهر #شهید_حسین_صابری ( سومین #شهید خانوادهی #صابری ) را که تازه در تفحص، #شهید شده بود، ببینند.
میزی در حیاط گذاشته بودند تا او را غسل دهند.
حاج "بهزاد پروین قدس" که از راه رسید، مثل همیشه ساک بر دوش بود. ناگهان از داخل ساک، چیزی درآورد که همه از تعجب مات ماندند.
بستهای را گشود و پای قطع شدهی #حسین را که هنگام انفجار مین والمری به وسط میدان مین ارتفاع 112 فکه افتاده بود، پیدا کرده و با خود آورده بود.
خودش میگفت: در اهواز، وقتی ساکم رو گذاشتم زیر دستگاه اشعه تا وارد فرودگاه شوم، بچههای سپاه تعجب کردند. درِ ساک را که گشودم، همه کُپ کردند. پای قطع شده داخل ساک باعث شد تا همه بیایند بالای سرم. وقتی توضیح دادم که #حسین_صابری امروز در فکه به #شهادت رسیده و پیکرش رو بردن تهران و حالا من میخوام زود برم تهران تا این پای جامانده را به پیکرش ملحق کنم، مات و مبهوت اجازه دادند تا سوار هواپیما شوم.
و بهزاد پایی را که جا مانده بود، به صاحبش ملحق کرد.
#شهید_حسین_صابری
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#حسین_صابری
#عاشقانه_ها
نزدیك ایام عید نوروز بود كه از طرف مدرسه مرا دعوت كرده، خواستند تا به وضعیت لباسهای #حسین رسیدگی كنم همان روز پانصد تومان به مادرش دادم تا لباس تهیه كند.
فردا صبح #حسین همراه مادرش برای خرید بیرون رفتند ولی وقتی برگشتند خبری از لباسهای نو نبود، با تعجب جریان را پرسیدم .
آن روزها ایام جنگ بود و در مساجد و محلهها صندوقهایی میگذاشتند تا مردم كمكهای نقدی و غیر نقدی خود را برای رزمندگان در آنها بریزند.
#حسین هم با عبور از كنار مسجد و شنیدن صدای بلند گو به مادرش گفته بود:
شلوار من چه عیبی داره؟
من همین را میپوشم شما هم پول لباس من را به صندوق بیاندازید و همانجا منتظر مانده بود تا مادرش قبض رسید پول را دریافت كند و با هم به خانه برگردند.
آن سال لباس عیدی #حسین زیباتر از هر سال بود.
راوی :
#پدر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🥀
🌹🕊🥀🏴🥀🕊🌹
دست نوشته
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
به مناسبت فرارسیدن
#ماه_محرم
کشوری که در قلب ، اسمِ #حسین را دارد ، فرهنگِ #عاشورا را دارد ، باید در زیست و فرهنگ #الگوی جهان شود .
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#کرامات_شهدا
#شهیدی که اهل بیت مراقبش بودن
#شهید_والامقام
#حسین_گلریز
وقتی #حسین را وضع حمل می کردم، دائماً #قرآن می خواندم .
وقتی هم بدنیا آمده بود به جای لالایی برایش #روضه و #قرآن می خواندم .
یکبار #حسین لج کرده بود و هر کاری می کردم ساکت نمی شد .
کولش کردم و رفتم تو کوچه ، نوازشش می دادم تا ساكت بشود ولی اصلاً ساکت شدنی نبود .
یک لحظه به پشت سرم نگاه کردم ، دیدم یک آقایی قد بلند با لباسی شبیه به لباس چوپانی ، شال سبزی بر گردنش و گیوه به پایش پشت سرم ایستاده ، آمدم بگم پشت سرم چیکار می کنی که دیدم یکدفعه غیبش زد و هر چی به دور و برم نگاه کردم ندیدمش ، در همین لحظه #حسین آرام شده بود و دیگر گریه نمی کرد .
راوی :
#مادر_شهید
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 🕊🌹
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
#همسرانه
#همسر_شهید
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
#پله_های_جدایی
لحظه #شهادتش تلخ ترین لحظه زندگی ام بود.
نوزدهم مرداد سال 88 بود.
شام خورده بودیم و #حسین می خواست نوه مان محمد رضا را به بیرون ببرد.
حالش خوب بود و ظاهرا مشکلی نداشت. رفت و بعد از دقایقی به خانه بازگشت.
گفت می خواهم توی سالن کنار محمد رضا بخوابم.
من هم شب بخیر گفتم و از پله ها بالا رفتم. آخرین پله که رسیم دیدم صدای سرفه اش بلند شد.
بخاطر شکنجه هایی که شده بود حال بدی داشت و همیشه سرفه می کرد اما این دفعه صدایش متفاوت بود.
پایین را نگاه کردم دیدم به پشت افتاده. نمیدانم چطور خودم را به او رساندم.
حالت خفگی پیدا کرده بود.
به سختی نفس میکشید.
دستش در دستم بود و نگاهمان بهم گره خورده بود.
دنیا برایم تیره و تار شد.
چشمان #حسین دیگر نگاهم را نمیدید و لحظاتی بعد دستانم از آن وجود گرم، جسمی سرد را حس میکرد ...
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
🌹 🌹🕊
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹 #سرلشگر_خلبان #آزاده_سرافراز #جانباز_معزز #سیدالاسرای_ایران #شهید_والام
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطره_آخرین_پرواز
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
#قسمت_اول
در یکی از روزهای گرم شهریور سال ۱۳۵۹ و فصل برداشت انگور در دشت ضیاء آباد قزوین، #شهید_حسین_لشکری سرگرم کمک به پدرش بود که ناگهان از پایگاه هوایی دزفول تلگرام مهم و فوری به دست او رسید که با خواندن متن آن اطلاع یافت که نیروی هوایی او را احضار کرده است.
با این وصف با همسرش در تهران تماس گرفت. جریان تلگراف را به آگاهی او رساند. در این تلگراف تصریح شده بود که بر اثر شدت حملات عراق به مناطق مرزی جنوب و غرب کشور، پایگاه دزفول به حالت آماده باش کامل درآمده است.
حسین بلافاصله به تهران بازگشت و از همسرش خواست نظر به اینکه هوای دزفول بسیار گرم است و فرزندشان علی اکبر چهار ماه سن دارد، شایسته است برای مدتی در تهران در کنار خانواده اش بماند.
همسرش از او خواست هرگاه اوضاع مساعد شد، آن ها را به دزفول منتقل نماید.
#حسین گفت: به امید خدا ظرف ۱۵ روز آینده به تهران برمی گردم!
اما گویا به #حسین الهام شده بود که تا سالیان دراز آن ها را نبیند.
به ذهن او رسید به همسرش وصیت کند، به چهره همسر جوانش که فقط یک سال و چهارماه از زندگی مشترکشان گذشته بود خیره شد. اما پس از توکل به خداوند قادر متعال کمی مکث کرد و گفت: دوست دارم اگر هر زمان اتفاقی برای من افتاد، مسئله را شجاعانه تحمل کنید!
بی درنگ اشک از چشمانش همسرش جاری شد و #حسین یک بار دیگر به سراغ #علی_اکبر رفت و او را بوسید و سعی کرد چهره معصوم او را برای همیشه به خاطر بسپارد!
#ادامه_دارد ...
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 #خاطره_آخرین_پرواز #سرلشگر_خلبان #شهید_حسین_لشگری #قسمت_اول در یکی از روزهای گرم شهریور
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطره_آخرین_پرواز
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
#قسمت_دوم
هر اندازه گرمای شهریور فزونی می یافت، فضای ابرهای تیره که بر مرزهای ایران و عراق سایه افکنده بود، بیشتر رو به تیرگی می رفت.
تا اینکه صدام معدوم در روز ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ طی نطقی در مجلس عراق، قرارداد سال ۱۹۷۵ الجزایر بین دو کشور را به طور یک جانبه لغو کرد.
او متن قرارداد مزبور را در برابر دوربین تلویزیون پاره و هشدار داد که ایران حق کشتیرانی در اروند را ندارد و عراق حاکمیت نظامی خود را بر این آبراه اعمال خواهد کرد.
در پی سخنان صدام ، ارتش عراق در مناطق مهران و قصر شیرین و همچنین پاسگاه های برزگان، سوبله، صفریه، رشیدیه، طاووسیه، دو برج و فکه عملیات 'تجاوز کارانه انجام داد که با واکنش سریع و به موقع خلبانان جان برکف پایگاه هوایی دزفول مواجه شد. هواپیماهای جنگنده و بمب افکن ارتش جمهوری اسلامی ایران با حمله به مواضع نیروهای متجاوز بعثی تا اندازه ای مانع پیشروی آنها شدند.
#شهید_لشکری درهمان روز به فرماندهی پایگاه اعلام آمادگی کرد تا در عملیات هوایی علیه متجاوزان بعثی وارد عمل شود.
آنگاه #حسین صبح پنجشنبه برای آخرین بار از دزفول با هسمرش تماس گرفت تا حال علی را جویا شود و با او خداحافظی کند.
هنگام این گفت و گوی تلفنی، اشک سراسر وجود همسر جوان را فراگرفت، و دست علی اکبر چهار ماهه را در درست گرفت و او را نوازش داد. آشوب و دلهره نسبت به سرنوشت همسرش او را به شدت نگران کرده بود. هرچه از او خواهش کرد تا با آمدن او به دزفول موافقت کند، اما او نپذیرفت که همسر به دزفول برود.
آن شب کلافه بود و دلشوره داشت و به همین دلیل چشمان او به خواب نمی رفتند.
#ادامه_دارد ...
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عشق یعنی نام زیبای
#حسیــــــــــن
عشق یعنی نوکری پای
#حسیــــــــــن
عشق یعنی سرورت باشد
#حسیــــــــــن
عشق یعنی دم به دم گویی
#حسیــــــــــن
عشق یعنی روز و شب
با ذکر حق
زیرلب گویی حسینم یا حسینم
#یا_حسیــــــــــن
#صبحمان_بنامتان_متبرک🌤
#السلام_علےساڪن_ڪربلا✋❤️
🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلی اولاد الحسین و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅
#لبیک_یاحسین
اللهم عجل لولیک الفرج🤲💚🤲
👇🏻
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#در_محضر_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#حامد_جوانی
ای عاشقان اهل بیت #رسول_الله
من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم #مام_حسین_ع میجنگیدم تا #شهید شوم و حال ، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم #امام_خامنه_ای لبیک گفته و از اهل بیت #پیامبر_اکرم_ص دفاع کنم .
لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به #سوریه میشوم و آرزو دارم همچون #حضرت_عباس_ع در دفاع از خواهر بزرگوارشان #شهید بشوم .
یا #حسین تا آخرین قطرهی #خون نمیگذاریم دوباره #خواهرت به #اسارت برود ...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀
1_12983754768.mp3
3.91M
#تلـــــنگࢪانھ
بلدم گریہ ڪنم اگھ منو میخری👌💔
#حسین
شهدا عاشقند،
معشوقشان خداست
شاگردند،
معلمشان #حسین(ع)است
معلِّمند...
درسشان #شهادت است
مُسلَّحند سلاحشان #ایمان است
مسافرند،مقصدشان لقاءالله است
مستحکمند،تکیه گاهشان #خدا ست
#شهید_علی_پیرونظر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این دنیا چیزی ارزش دلبستن نداشت..
+ جز #حسین
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله💚
🥀🕊🌷🌹🌷🕊🥀
#شهیدانه
#مقاومت
#ایستادگی
این عکس ، ﺁﺩﻡ را #خجالت زده میکند ، یکی از #حزن انگیزترین و در عین حال حماسی ترین لحظات فکه ، ماجرای #گردان حنظله است .
300 تن از رزمندگان این #گردان درون یکی از #کانالها به محاصرهی نیروهای عراقی در میآیند ، آنها چند روز و صرفا با تکیه بر #ایمان سرشار خود به #مبارزه ادامه میدهند و به مرور #همگی توسط آتش دشمن و با #عطش مفرط به #شهادت میﺭﺳﻨﺪ .
ساعتهای آخر #مقاومت بچهها در کانال، بیسیمچی #گردان حنظله #حاج_همت را خواست ، #حاجی آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت.
صدای #ضعیف و پر از خش خش را از آن سوی #خط شنیدم که می گوید :
#احمد رفت ، #حسین هم رفت ، باطری بیسیم دارد #تمام میشود ، بعثیها عن قریب میآیند تا ما را #خلاص کنند ، من هم #خداحافظی می کنم .
#حاج_همت که قادر به محاصرهی تیپهای تازه نفس دشمن نبود ، همان طور که به #پهنای صورت #اشک می ریخت ، گفت :
بیسیم را قطع نکن... حرف بزن، هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای بیسیمچی را شنیدم که میگفت :
سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید:همانطور که فرموده بودید حسینوار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم .
#ولایت_مداری
📚 #کتاب_خاطرات_دردناک
🥀 🌹🕊