■●معارف قرآن را به اعراب نسبت ندهید!●■ ■●معارف قرآن را به اعراب نسبت ندهید ؛ این گفتار باید تصحیح شود، چون قرآن به زبان عربی است ولی حال و هوای عربی بر آن حاکم نیست. قرآن بدون تردید و بدون شک به زبان عربی است چون حضرت ختمی مرتبت، عرب بوده است. ولی این لزوماً به این معنی نیست که حال و هوای قرآن عربی باشد. حال و هوای قرآن اصلاً عربی نیست. وقتی می‌توان این حرف را زد که قرآن نیز مثل شعرها و سروده های عرب باشد. ■●شما شعر امروءالقیس را در کنار قرآن بگذارید و مقایسه کنید! اصلاً همسان نیستند، در حالی که بر شعر امروءالقیس حال و هوای عربی مسلط است. ■●قرآن به زبان عربی است نه به حال و هوای عرب. قرآن به زبان عربی است. چون حضرت ختمی مرتبت در حال اتصال به وحی، خودش است که یک انسان است و یک عرب است. زبانم بریده باد، به فرض اگر من حال اتصال پیدا می‌کردم، با زبان فارسی به آن حال و مقام می‌رسیدم، چنانچه زبان حضرت موسی عبری بود و کتابش به زبان عبری نازل شد و چنانچه زبان عیسی آرامی بود، کتابش نیز به همان زبان بود. اینکه خداوند می‌فرماید : و کلّم الله موسی تکلیما؛ این تکلیم به زبان عبری بوده است. ■●پیامبر عین کلامی را که از ذات خداوند متعال شنیده است بیان داشته است. نه اینکه ترجمه کرده باشد. کلمات قرآن از خداست. با زبان پیامبر، ما چرا وحی را قبول می‌کنیم؟ چون پیامبر فرموده است این وحی است. اگر خود پیامبر نگفته بود که این وحی است، شما به وحی باور پیدا نمی‌کردید. همان پیامبری که می‌گوید : کلمات قرآن کلمات خداست و من هیچ تصرفی در آنها نمی‌کنم : إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى. «إن هی» یعنی هم کلمات قرآن و هم غیر کلمات قرآن. ■●در واقع پیامبر می‌گوید : آنچه من می‌گویم، وحی یوحی است. این گفتاری است که پیامبر می‌گوید و ما وحی را از اینجا قبول داریم. بنابراین، این را هم قبول می‌کنیم که کلمات قرآن، کلمات خداوند است که از زبان حضرت رسول صادر می‌شود. نمی‌توان گفت :من وحی را قبول می‌کنم ولی کلمات قرآن را ترجمه حضرت رسول می‌دانم یا مفاهیم و حال و هوای عرب و….(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei