■●عرفان حضرت زینب سلام الله علیها●■ ■●یکی از ابعادی كه الهام بخش ارادتمندان و دوستان اين بانوی بزرگوار است، عرفان ايشان است. دو، سه نمونه از جنبه‌های عرفانی این شخصیت بزرگوار را خدمتان عرض کنم. ■●موردی را تاريخ نقل می‌كند، حضرت زينب سلام الله علیها در سنين طفوليّت بودند که اميرالمؤمنين علیه السلام دختر دُردانه‌ی خود را روی زانو نشانده‌اند و با دختری كه شايد حدود دو، سه سال سن دارد سخن می‌گويند. حضرت به دختر بزرگوارشان فرمودند: بگو يك، واحد. زينب سلام الله علیها واحد را به زبان آوردند. بعد فرمودند: بگو دو. ببینید حضرت زينب سلام الله علیها اين دختر سه ساله در بُعد معرفتِ توحيدی و عرفان الهی چقدر بلند پرواز است و تا كدام قلّه‌ها در این سن دو، سه سالگی راه پيدا كرده، حساب آنها غير حساب ماست. ●كار نيكان را قياس از خود مگير ●گرچه ماند در نوشتن شير و شير ■●به پدر عرضه داشتند: «لا بَعدَ الواحِدِ لا اِثنانِ» بعد از يكی ديگر دوتا نمی‌شود گفت؛ با زبانی كه يكی گفتم ديگر دو نخواهم گفت؛ كه محبّت اميرالمؤمنين علیه السلام به دخترشان صد چندان شد، بين دو ديده‌ی دختر را از شدّت محبّت و علاقه‌ بوسيدند. همین‌ معرفت بلند که كسی كه نگاه توحيدی پيدا كرد ديگر عنايتی به كثرات ندارد؛ كسی كه نسبت به حقيقت الوهيت معرفت پيدا كرد، دیگر مخلوق در نظر او نمود و جلوه‌ای ندارد؛ كسی كه ديده‌ی يكي بين پيدا كرد، از ديده‌ی اَحَول و دوبين نجات و شفا پيدا می‌کند؛ این آموزه‌‌ی بزرگی است که ما از سنّ دو، سه سالگی زینب‌کبری سلام الله علیها می‌بینیم. این یک جلوه از عرفان این بانوی بزرگوار. ■●آموزه‌ی دیگری که مربوط به سنین طفولیت زینب‌کبری سلام الله علیها است. این طور که متون روایی نقل کرده‌اند روزی حضرت زينب سلام الله علیها به پدر عرضه داشتند: «يا اَبَتاهْ اَ تُحِبُّنا» پدر جان! يا اميرالمؤمنين! آيا ما فرزندانت را دوست می‌داری؟ اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند: «نَعَمْ اَوْلادُنَا اَكْبادُنا» بله دوست می‌دارم، فرزندان ما پاره‌ی جگر ما هستند. معلوم است كه شماها را دوست می‌دارم. عرفان این دختر را نگاه کنید! به پدر عرضه داشتند: «يا اَبَتاهْ حُبّانِ لا يَجْتَمِعانِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ».پدر جان دو محبّت در قلب مؤمن با هم جمع نمی‌شود و مؤمن يك دل و يك قلب بيشتر ندارد، همان طور كه قرآن فرمود: «ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِی جَوْفِهِ» خدا در جوف و سينه‌ی هيچ شخصی دو قلب قرار نداده است و هر كس فقط يك دل دارد و هر دل جای يك دلبر بيشتر نيست؛ لذا عرض كرد؛ «حُبّانِ لا يَجْتَمِعانِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ اللهِ وَ حُبُّ الْاَوْلادِ» پدر جان دو محبّت يعنی محبّت فرزندان و محبّت خدا در قلب مؤمن قابل جمع نيست. یک محبّت بیشتر در دل نمی‌گنجد. این عرفان بلند را می‌رساند! «وَ اِنْ كانَ لا بُدَّ لَنا فَالشَّفَقَةُ لَنا وَ الْحُبُّ لِلَّهِ خالِصاً» و اگر گريز و چاره‌ای از تمايل و رغبت و دوست داشتن فرزندان وجود ندارد كه اين گونه است، «فَالشَّفَقَةُ لَنا» نوعی عطوفت و رحمت و لطف نسبت‌به فرزندان داشته باش «وَ الْحُبُّ لِلَّهِ خالِصاً» امّا محبّت و خالص از آنِ خدای‌-متعال است. ■●اينها جلوه‌های بلندترين آموزه‌های عرفانی در بيانات دختر علیه السلام است كه به حق، زِينِ اَب است. اگر اميرالمؤمنين علیه السلام زينتِ دستگاه خداست، زينب سلام الله علیها، زينت اميرالمؤمنين علیه السلام است. پس یکی از جنبه‌های الهام‌بخش شخصیت زینب‌کبری عرفان عمیق و بلند این بانوی گرامی است؛ که امیدواریم الهام‌بخش دلدادگان ایشان باشد. ■●استاد مهدی طيب، ۱۰ اردیبهشت ۸۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei