کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت اول بخش ششم2⃣ ●بررسی معنای (( تاویل )) در آیات قرآنی و اقوالی که در این ب
آیاا 7-9 آل عمران ، قسمت اول بخش ششم3⃣ در جاى ديگر درباره روياى پادشاه مصر و تعبير يوسف (عليه السلام ) مى فرمايد: ((و قال الملك انى ارى سبع بقرات سمان ياكلهن سبع عجاف و سبع سنبلات خضر و اخر يابسات يا ايها الملا افتونى فى روياى ان كنتم للرويا تعبرون ، قالوا اضغاث احلام و ما نحن بتأويل الاحلام بعالمين ، و قال الذى نجا منهما و ادكر بعد امه انا انبئكم بتأويله ، فارسلون ، يوسف ايها الصديق افتنا فى سبع بقرات سمان ياكلهن سبع عجاف ، و سبع سنبلات خضر و اخر يابسات لعلى ارجع الى الناس لعلهم يعلمون ، قال تزرعون سبع سنين دابا فما حصدتم فذروه فى سنبله الا قليلا مما تاكلون ...)). و در جاى ديگر همين داستان را در نقل روياى آن دو زندانى مى فرمايد: ((و دخل معه السجن فتيان ، قال احدهما انى ارينى اعصر خمرا، و قال الاخر انى ارينى احمل فوق راسى خبزا، تاكل الطير منه ، نبئنا بتأويله انا نريك من المحسنين ... يا صاحبى السجن اما احدكما فيسقى ربه خمرا، و اما الاخر فيصلب فتاكل الطير من راسه ، قضى الامر الذى فيه تستفتيان )). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 40 و در جاى ديگر خطاب به يوسف مى فرمايد: ((و يعلمك من تأويل الاحاديث )). و نيز مى فرمايد: ((و لنعلمه من تأويل الاحاديث )). باز در جاى ديگر از يوسف نقل فرموده كه در مناجاتش با خداى تعالى گفت : ((و علمتنى من تأويل الاحاديث )). پس ملاحظه كرديد كه در تمامى اين موارد از داستان يوسف كلمه ((تأويل )) در حوادثى استعمال شده كه سرانجام رويا به آن حوادث منجر مى شود، و آنچه صاحب رويا در خواب مى بيند صورت و مثالى از آن حوادث است ، پس نسبتى كه ميان آن حوادث و ميان روياها هست همان نسبتى است كه ميان صورت و معنا است ، صورتى كه ، معنا به آن صورت جلوه مى كند. و به عبارت ديگر نسبتى است كه ميان حقيقت مجسم شده با مثال آن حقيقت است همچنان كه در آياتى كه از داستان موسى و خضر (عليه السلام ) نقل كرديم جريان از اين قرار بود و در آيه شريفه : ((و اوفوا الكيل اذا كلتم ... و احسن تاويلا)) نيز از همين باب است . از دقت در آيات قيامت به دست مى آيد كه در آن آيات نيز جريان بدين منوال است ، و لفظ تأويل در آن آيات هم همين معنارا مى دهد، مثلا در آيه : ((بل كذبوا بما لم يحيطوابعلمه و لما ياتهم تأويله ...)) ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 41 و نيز در آيه : ((هل ينظرون الا تأويله يوم ياتى تأويله ...)) منظور از آمدن تأويل مجسم شدن حقايق است ، چون امثال آيه : ((لقد كنت فى غفله من هذا فكشفنا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد)) كاملا دلالت مى كند بر اينكه مشاهده وقوع آنچه انبيا و كتب آسمانى از وقوعش در قيامت خبر مى دادند از سنخ مشاهده با چشم سر و خلاصه مشاهده حسى و دنيايى نيست ، همچنان كه اصل وقوع قيامت و جزئيات نظام آن عالم از سنخ وقوع حوادث دنيايى و نظامى كه ما در دنيا با آن آشنا هستيم نيست ، هم وقوعش طورى ديگر است ، و هم نظام حاكم در آن نظامى ديگر، و ان شاء اللّه بزودى بيان بيشترى در اين باره خواهد آمد. پس رجوع و برگشت خبرهاى كتاب به حوادثى كه در قيامت ظهور مى كند از قبيل رجوع خبرهاى معمولى به حوادث آينده دنيائى نيست ، رجوع در آنجا هم غير رجوع در اينجاست . پس از آنچه گذشت سه نكته روشن گرديد: 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei