کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 34-33 آل عمران، قسمت دوم بخش اول ● معناى كلمه ((آل )) و بيان مراد از ((آل ابراهيم و آل عمران )
آیات 34--33 آل عمران، قسمت دوم بخش دوم ● مراد از آل ابراهيم معصومين از ذريه ايشان است پس معلوم شد كه مراد از كلمه ((آل ابراهيم )) طاهرين و معصومين از ذريه آن جناب است ، البته خصوص ذريه اى كه از ناحيه اسماعيل (عليه السلام ) پديد آمده اند، و چون آيه شريفه مورد بحث در مقام حصر نيست ، منافاتى با اصطفاى خود ابراهيم و موسى و ساير انبيا كه طاهرين از ذريه ابراهيمند ندارد. در آيه مى فرمايد آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را اصطفا كرده ، و نفرموده كه ديگران را اصطفا نكرده ، پس ممكن است بحكم آيات بسيارى از قرآن ، خود ابراهيم و ساير انبيا هم كه از مسير اسحاق پديد آمده اند و قرآن در آياتى بسيار كه حاجت به نقل آنها نيست ناطق به منقبت و علوشان و مقام ايشان است اصطفا شده باشند، چون اثبات شى ء نفى ماعدا نمى كند. و نيز منافات ندارد كه در مثل آيه زير بنى اسرائيل را ستوده و فرموده باشد: ((و لقد آتينا بنى اسرائيل الكتاب و الحكم و النبوه ، و رزقناهم من الطيبات ، و فضلناهم على العالمين )) كه همه اين مطالب روشن است . همچنان كه برترى دادن بنى اسرائيل بر عالميان منافات ندارد با برترى دادن طايفه اى ديگر بر عالميان و يا برترى دادن ديگران بر بنى اسرائيل ، براى اينكه برترى دادن قوم يا اقوامى مختلف بر اقوامى ديگر تنها مستلزم آنست كه در يك فضيلت دنيوى يا اخروى مقدم بر ساير مردم باشند، و اگر برترى يافتن آنان بر مردم ، منافات داشته باشد با برترى يافتن ديگران ، و نيز اگر برترى يافتن آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران بر عالميان منافات داشته باشد، با برترى يافتن ديگران ، بايد برترى يافتن خود نامبردگان نيز نسبت بيكديگر منافات داشته باشد، و اين خود روشن است . و نيز برترى يافتن نامبردگان منافات ندارد كه در بين خودشان هم تفاوت رتبه و برترى يكى بر ديگرى بوده باشد، همچنان كه در آيه : ((و كلا فضلنا على العالمين ))، انبيا را بر همه عالميان برترى داده ، و در آيه : ((و لقد فضلنا بعض النبيين على بعض )) بعضى از انبيا را بر بعضى ديگر برترى داده است . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 262 و اما آل عمران ظاهرا مراد از آن دودمان عمران پدر مريم باشد، و كلمه ((مريم ابنة عمران )) در قرآن كريم مكرر آمده ، و اما عمران پدر موسى حتى در يك مورد هم ذكر نشده و اگر شده بطورى ذكر نشده كه متعين در پدر موسى باشد، و اين خود مويد همين احتمال است كه مراد از وى عمران پدر مريم (عليها السلام ) باشد، و بنابراين مراد از آل عمران عبارت مى شود از مريم و عيسى (عليهما السلام ) يا آن دو با همسر عمران . و اما اينكه نصارا قبول ندارند كه پدر مريم نامش عمران بوده ، قبول نداشته باشند، چون قرآن تابع هواهاى ايشان نيست . ذريه بعضها من بعض كلمه (ذريه ) بطورى كه گفته اند در اصل به معناى فرزندان صغير بوده ، و سپس در مطلق اولاد چه صغير و چه كبير استعمال شده ، و همين معنا در آيه منظور است ، و اين كلمه در آيه شريفه ، منصوب است ، چون عطف بيان مى باشد. و اينكه فرموده : ((بعضها من بعض )) دلالت دارد بر اينكه هر بعضى از ايشان را فرض كنيم ، از بعضى ديگر پيدا شده ، و به بعضى ديگر منتهى مى شود، و لازمه اين سخن آن است كه مجموع آنان متشابه الاجزا باشند، و در صفات و حالات از يكديگر جدا نباشند و چون گفتگو از اصطفاى ايشان بود پس مى فهميم كه آنان ذريه اى هستند كه در صفات فضيلت جداى از هم نيستند، همه در آن صفاتى كه باعث اصطفاى بر عالميان مى شود مشتركند، چون در كارهاى خدا گزاف و بيهودگى وجود ندارد، يكى از كارهاى او اصطفائى است كه منشأ تمامى خيرات در عالم است . وَ اللَّهُ سمِيعٌ عَلِيمٌ يعنى خدا شنواى سخنان ايشان است ، سخنانى كه از معنويات و باطن ضميرشان خبر مى دهد، و داناى به نيات ايشان است ، بنابر اين جمله مورد بحث به منزله تعليل اصطفاى ايشان است ، و علت اصطفاى آنان را بيان مى كند، همچنان كه جمله ((ذريه بعضها من بعض )) به منزله تعليل است ، براى اينكه بيان كند چرا موهبت اصطفا شامل حال اين جماعت شد. در نتيجه از آيه شريفه اين معنا بدست مى آيد: كه خدا آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر عالميان برگزيد، و اين گزينش بدين سبب شامل حال همه آنان شد كه همه آنان ذريه اى هستند كه افراد آن شبيه بيكديگرند، و در تسليم بودن دلها و ثبات قدمشان در قول به حق ، مثل هم و از جنس همند، و اگر خداى عز و جل با موهبت اصطفا به ايشان انعام كرد، براى اين بود كه او هم اقوال آنان را مى شنيد و هم داناى به ضمائر ايشان بود. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 263 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei