◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۳۰◾️
☑️جلسه یازدهم شرح رساله لقاءالله قسمت پنجم
▪️خداوند آیت الله رفیعی قزوینی رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند.
علامه حسن زاده "حفظه الله تعالی" میفرمودند:
در سر درس دیدم هر موقع اسم آقای رفیعی قزوینی را میآورم یک طلبه ای گریه میکند. یکی از دوستان هم مباحثه ی او ، از ایشان پرسید، چرا سر کلاس جناب علامه ، گریه میکنی؟
▪️او گفت هر زمان ایشان اسم آقای رفیعی را میآورد من گریه ام میگیرد. چون وقتی کودک بودم در قزوین، آقای رفیعی قزوینی یک مقطعی آنجا بودند، آخوند نماها ، پدر و مادرهای ما را علیه آقای قزوینی تحریک میکردند و آنها هم ما را تحریک میکردند که هر زمان آقای رفیعی میخواستند به مسجد جامع بروند و نماز جماعت اقامه کنند، ما کودکان جمع میشدیم و به ایشان بد و بیراه و ناسزا میگفتیم.
▪️الان که در کلاس درس علامه اسم ایشان را میآورند ،من به یاد آن صحنه ها میافتم و اینکه ما در محضر چه کسی بودیم و خبر نداشتیم!!
▪️حضرت استاد فرمودند: وقتی که به قزوین تشریف بردند، آنجا این ماجرا را به ایشان گفتند.
▪️باز در تاریخ دارد که در قزوین، عده ای مردم را تحریک کردند و آنها با سنگ رفتند به خانه یکی از علمای قزوین "یک عارف قزوینی" و در را شکستند و به حیاط منزل او رسیدند که وارد خانه اش بشوند تا همان بلایی را که سرِ عین القضات همدانی آوردند، سر ایشان هم بیاورند.
▪️اما وقتی مردم وارد حیاط منزل شدند، آن آقا در ایوان منزل نشسته بود و جمعیت ،خانه را سنگ باران میکردند.. خطاب به جمعیت گفت بالای آن درخت نگاه کنید، گنجشکی بالای درخت نشسته بود، ایشان کاری کرد که سر پرنده از بدن جدا شد و بر زمین افتاد!
بعد به جمعیت گفت اگر جلوتر بیایید، برای همه شما همین اتفاق میفتد!! مردم هم برگشتند.
▪️حضرت علامه حسن زاده حفظه الله فرمودند: خیلی دلم برای آن گنجشک سوخت! چرا سر آن گنجشک را بریدی تا به مردم بگویی من یک چنین قدرتی دارم؟ فرض میخواستی سر مردم را ببری، به گنجشک بیچاره چه کار داشتی؟
نظام هستی این قدر حساس است
#رمضان_۱۴۰۰
#جلسه_یازدهم_شب_۳۰_۱_۱۴۰۰
#شرح_رساله_لقاءالله
@mohamad_hosein_tabatabaei