eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب پنجم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق / برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۲۸◾️ ☑️جلسه هفتم شرح رساله لقاءالله قسمت ششم ▪️معلوم می‌‌‌شود که آن غاری را که حضرت ابراهیم در آن غار بودند به طرف مشرق و مغرب بود که ایشان از طرف مشرق طلوع ستاره و ماه و آفتاب ، و در طرف مغرب نیز غروب ستاره و ماه و آفتاب را می‌‌‌دید. ▪️جناب علامه طباطبائی در رساله شریف "ولایت" از این عمل حضرت ابراهیم به توحید فطری ابراهیمی تعبیر می‌‌کند. ▪️بهتر است خانه ها را طوری بسازید که پنجره و درِ ورودی آن به سمت مشرق باشد و همینطور مغرب را هم داشته باشد که وقتی روز شد طلوع آفتاب و در شب طلوع ستاره ها را ببینید. ▪️آسمان اینطور است، وقتی انسان به آسمان چشم بدوزد آسمان او را جذب می‌‌کند. چه اینکه اولین بار هم که حضرت آدم بر اساس "خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون" (آل عمران - ۵۹) چنین شد. ▪️آدم(علیه السلام) هم خلقت تدریجی داشته "خلقه من تراب" و هم خلقت دفعی داشت "ثم قال له کن فیکونی" بعد از خلقت تدریجی و دفعی ،حضرت آدم با نگاهش به نظام هستی مدهوش شد تا به هوش آمد حواء را در کنارش مشاهده کرد. ▪️(بزرگان) وقتی نگاه آنها به سوی آسمان می‌‌افتاد از آن به بعد به سمت ربطِ وجودی آسمان و زمین رفتند، بعد متوجه مواردی که مربوط به حروف و اعداد است، شدند. این را هم حتماً در محضر انبیائی مثل حضرت ادریس یا حضرت آدم که کتاب و صحف داشتند، مشرّف بودند که این توجهات به آنها دست داد. ▪️حال قرآن چقدر راجع به نظام تکوین؛ آسمانها و زمین ، ماه و ستاره ها، حیوانات و بخصوص انسانها حرف می‌‌‌زند. تمام آن کتابها همه برای شرح تکوینی نظام هستی و برای شرح اَنفُسی انسان هستند. منتهی در بین اینها قرآن کتاب صَمد اَنفُسی حق متعال است. ▪️وقتی به فکر ربط آسمان و زمین افتادند کم کم دنبال واقعیات عوالم حروف و اعداد رفتند و در بین حروف بیست و هشت حرف را شاخص دیدند ؛با اینکه همزه هم داریم اما نوعاً همزه را جزء حرف به حساب نیاوردند و تبدیل به "یا" می‌کنند. ▪️بعد به دنبال اَعداد رفته ، در آن غرق شدند. دیدند ،اعداد و حروف همه رموز هستند، مطلقاً رمز اند. یکی از دلایلی که در قرآن کریم، حروف مقطعه آمده ، این است که بگوید حروف همه رمز اند اما وقتی آنها را با هم ترکیب می‌کنیم به آیه و سوره تبدیل می‌‌شوند. ▪️پس حروف و اعداد همه رمز هستند‌. تطابق بین زمین و آسمان به این رموز مربوط است .باید به محضر مبارک رموز تشرُّف یافت ،تا به آنچه که در آسمان است؛ حال یا آن اندازه ای که ما می‌‌بینیم و یا آن آسمانی که نهایت ندارد و نیز زمین؛ خواه سطح خشکی و یا سطح آبی آن ، دست یافت. ۱۴۰۰ ۲۸_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شبِ ششم ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ، برابر با ۱۴۰۰/۱/۲۹◾️ ☑️جلسه نهم شرح رساله لقاءالله ▪️حضرت امیر المومنین(علیه السلام) خطاب به فرزندشان محمد حنفیه می فرمایند: بر تو باد به تلاوت قرآن و عمل به آن و ملتزم شدن به فرائض قرآن، و به شرایع آن و همچنین به حلال و حرام قرآن و امر و نهی آن و تَهَجُّد به تلاوت قرآن. با این امور ملتزم باشید. ▪️(فی لیلکَ و نهارک) که تَهَجُّد شب زنده داری است، سعی کنید با قرآن شب زنده داری کنید. و قرآن را در شب و روز قرائت بفرمایید ؛ یعنی یک بخشی از شب و روز را به تلاوت قرآن اختصاص بدهید. ▪️منَ الّیلِ فَتَهَجَّدَ بِهِ نافِلة لَکَ عَسی اَنّ یَبعَثَک َرَبَّکَ مَقامًا مَّحمُودًا (اسراء-٧٩) در سوره اسراء ، تَهَجّد به معنای نماز شب که همان نافله شب است ، معروف شده است. ▪️در روایت آمده (النُّومُ اَخَ الموت )خواب برادر مرگ است کسی که می خواهد شب را زنده کند بیدار باشد . ▪️یا ایُّها المُزَّمِّلُ قُمِ اللّیلَ الاّ قَلیلاّ (مزمل-۱و۲) در سوره مزمل آمده یا کل شب را ،یا بخشی از شب را بیدار باشید قائم باشید یعنی خواب را کنار بگذارید. ▪️در سوره اسراء آمده با نافله شب، تَهَجّد داشته باشید در سوره مزمل می فرمایند (ورَتَلِ القرآن تَرتیلاً) قرآن را در شب به صورت ترتیلی بخوانید. ▪️ترتیل را در عرب به صوت حَسَن معنا می‌‌‌کنند به معنای ظاهری، موسیقی می‌‌‌شود. ▪️مغز هر کسی نیاز به موسیقیِ خود آن فرد دارد ،موسیقی یعنی آن صوت نیکویی که وقتی می‌‌‌خواند، خودش متحول شود و لذت ببرد. ▪️البته شاید صوت این شخص را کسی بشنود برای او خوشایند نباشد ولی برای خود او زیباست. ▪️انَّ اَنکر الا صوات لَصُوت الحَمیر (لقمان -۱٩) امّا صدای حمار(دراز گوش) برای همه لذت بخش نیست ولی خودش خوشش می آید. حال اینکه بلبل وقتی بخواند همه لذت می‌‌برند. ▪️لفظ موسیقی یک واژه یونانی است که در لسان عرب به آن موسیقا گفته می‌‌‌شود اما معنای آن صوت حَسَن و نیکو است. ▪️خوب است که انسان نماز را دریک جای خلوت ، که کسی صدایش را نشود و مزاحم دیگران نباشد با یک صوت حزین بخواند این کار قلب را شخم می‌زند و اشک را از چشم سرازیر می‌‌‌کند یعنی قلب مُنكسر می‌‌شود (قبول شکستن می‌‌کند) ▪️در نمط دوم اشارات جناب شیخ الرئیس به نقل از محقق طوسی( رضوان اللّه تعالی علیه )در باب مزاج آمده است می فرماید(کُلُ ما کان الانکسارُ اَتَم ،فالمزاج اعْدل) ▪️هر چه انکسار اتمّ ( تمام تر ) باشد ، مزاج معتدل تر می‌‌‌شود ،انکسار یعنی قبول شکستن کردن، "کسی چیزی را بشکند و آن چیز شکستن را قبول کند. این را انکسار گویند" هر چه آن قبول شکستن تام باشد نتیجه آن بهتر می‌‌شود. ▪️مقبولیت صوت افراد از جانب عموم مردم چه در بخش نشاط مانند خوانندگان و چه در بخش غم و اندوه و مصیبت مانند مداحانِ معروف، بسیار کم، مطبوعِ طبعِ اکثری قرار می‌‌‌گیرد. ▪️بعضی از خواننده های موسیقی، در بین عموم مردم خیلی جلوه دارند مثل صوت رَبَنّای آقای شجریان یک تَحولی در همه مردم ایجاد کرد. اینها تک تک افرادی هستند که صوت زیبا و حَسَن آنها مطبوعِ طبعِ اکثرِ طِباعِ افراد است. ▪️روایت داریم اگر چشمی اشک ندارد معلوم است که دل تحوّل ندارد. زیرا چشم، در ریزش اشک استقلال ندارد، چشم تابع قلب است و اشک یک مادّه ظاهری است. در ریختن اشک حتی نیاز به دیدن با قوه باصره هم نیست! ▪️قلب؛ مهم ترین عامل در اشک ریختن است. اگر چشمی اشک نمی‌‌‌ریزد معلوم است مریض است. قلبی بیمار دارد یعنی قلب ، قَسی شده، سخت شده است و در قلب ، قبول شکستن نیست. ▪️یکی از راههای شکستن قلب این است که در جایی خلوت که نه او کسی را ببیند و نه کسی او را ببیند آنگاه با یک صوت حزین قرآن تلاوت کند. ولی اگر کسی او را زیر نظر بگیرد موسیقی باطنیِ شخص ، خود را ظاهر نمی‌‌‌کند. ۱۴۰۰ ۲۹_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شبِ ششم ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ، برابر با ۱۴۰۰/۱/۲۹◾️ ☑️جلس
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۳۰◾️ ☑️جلسه یازدهم شرح رساله لقاءالله قسمت دوم ▪️کسی که به مقام امامت و ولایت که عهدُالله است، رسیده باشد می‌تواند در عالَم عنصری و نشئه طبیعت تصرف کند و صُوَر اشیاء را تبدّل بدهد و همچنین می‌تواند صوَر موجودات را در متن خارج انشاء کند بدون این که از مواد عالم طبیعت استفاده کند. ▪️هر صاحب شغلی مانند یک بنّا از مواد عنصری همین نشئه طبیعت مانند چوب و سنگ و گِل و آهن و دیگر مواد مختلف استفاده می‌‌کند و این همه مصنوعات را می‌‌سازد، ▪️امّا اگر انسان بر اساس تحقّقی که نسبت به اسماء الله پیدا کرده ، می‌‌تواند در عالَم ، صوَر اشیاء را انشاء کند، ستاره ها ، حیوانات ، معدنی ها ، گیاهان ... را انشاء کند بدون این که در مُنشآت خود از مواد عالم طبیعت استفاده نماید. البته مُنشآت ایشان بر اساس اراده ذاتی اوست که به اِذن الله محقق می‌‌شود. ▪️حتی چیزهایی که الان در عالم طبیعت تحقق دارند و صورتگری آنها در این عالم نیازمند به زمان و مکان است تا از قوّه به فعلیّت برسد ، اما امام می‌‌تواند به صورت دفعی آن را انشاء کند . مانند زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی (علیه السلام) یا اگر درختی که برای رشد کردن نیاز به دهها سال فرصت دارد، نفس ناطقه انسانی می تواند بدون احتیاج به مکان و زمان تدریجی همین جوانه را به صورت یک درخت تنومند انشاء کند. ▪️در این صورت، این سوال مطرح می‌‌شود که آیا امام که صاحب ولایت الهیّه است از این قدرت ِ تصرف استفاده می‌‌کند؟ ▪️در مقام امامت آنچه مهم است توانمندیِ تصرف در عالم است. یعنی آن قوّه ای که بتواند قدرت انشائات در عالم داشته باشد، به تعبیر قرآن ، هر گاه اراده کند امر خود را ، به شئ تعلق بدهد. ▪️انّما اَمرهُ اِذا اَرادَ شیئاً اَن یَقول لَهُ کُن فَیَکون (یس-٨٢) ▪️بیَده مَلَکوتَ کُل شئ (یس-٨٣) ☑️مقام امامت ،مقام امر الهی است یعنی امام قدرت تصرف در عالم دارد . ▪️یکی از دلایلی که در زمان ادعای انبیاء در نبوت، مردم از آنها معجزه می‌خواستند همین امر است یعنی به نظر می رسد در اذهان عمومی این مسئله مُرتَکَز (ثابت، مستقر) بود ، هر کس مقام نبوت الهیه را پیدا می‌‌کند یا امامت را دارا می‌‌شود باید حتماً قدرت تصرف در نظام هستی را داشته باشد. ▪️در بین عموم مردم عدّه ای قابلیت داشتند با این معجزه ها هدایت می شدند و نفوسی هم بودند که بهانه می گرفتند ،اگر معحزه ای از نبی زمان خود می دیدند آن را به سِحر و جادو تعبیر می کردند. ▪️انسانهای کج فهمی که خطاب به جناب رسول الله(صلی الله علیه وآله) جسارت می کردند ودر وصف ایشان از الفاظ ناشایست مانند کذّاب (بسیار دروغگو ) مفتری (افتراء زننده) استفاده می‌‌کردند . ▪️مکاشِفات به علم تعلق نمی‌گیرد، بلکه به ملکات و صفاتِ شخص تعلق می‌گیرد ، در تمثّلی که جناب ابن عربی داشتند شیعیان را به صورت سگ مشاهده کردند این همان صفاتی هست که انسان کج فهمِ شیعه می‌‌تواند داشته باشد و به صورت حیوان دیده شود. ۱۴۰۰ ۳۰_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شبِ هفتم ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۰◾️ ☑️جلسه
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۰◾️ ☑️جلسه یازدهم شرح رساله لقاءالله قسمت چهارم ▪️امام حسین علیه السلام در لحظه ای که به گلوی حضرت علی اصغر، کودک شیرخوار، توسط حرمله ملعون تیر خورد "وَ دَبَحَهُ مِنَ الاُذُنِ اِلَیَ الاُذُن" و کودک ذبح شد، امام کودک را روی دست گرفت و بسوی آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا تو می‌بینی. ▪️ملائکه خدمت آقا آمدند عرض کردند که ما جدّ شما را در جنگها کمک کردیم و دشمن را مُنهَزِم (منکوب، مغلوب) کردیم اجازه بدهید یاریتان کنیم. ▪️ملایکه مؤدّب هستند و اجازه می‌گیرند چون میدانند ایشان صاحب عهدُالله و ولایت الهیه است. ملائکه این ولایت الهیه را ندارند و باید از امام اجازه بگیرند. امام فرمود نخیر، مگر شما آیاتی از قرآن را ندیدید؟ ☑️"اشاره به آیه ۷۸ مبارکه سوره نساء : أَينَما تَكونوا يُدرِككُمُ المَوتُ وَلَو كُنتُم في بُروجٍ مُشَيَّدَةٍ ▪️افواجی از جن به محضر آقا آمدند؛ "اَتَتهُ اَفواجي مِنَ الجّن" و گفتند: ما طائفه ی جن، از شیعیان پدر شما امیرالمومنین هستیم. اجازه بفرمایید ما دشمنان شما را دنبال می‌کنیم. "وَاَنتَ بِمَکانِک" شما در همین مکان (مکه یا مدینه) بمانید ما کار را تمام می‌کنیم. ▪️آقا فرمودند: منطور شما این است که می‌‌خواهید تصّرف کنید؟ اگر بنا بر تصرف باشد، "نَحنُ اَقدَر مِنکُم" ما از شما قدرتمندتر هستیم. اما نمی‌‌خواهیم تصرف کنیم. خداوند ما را برای تصرفات نفرستاد، ما دلسوز مردم هستیم و می‌خواهیم آنان را هدایت کنیم ولو اینکه خطر پیش بیاید. ▪️این ادب، ادب قرآنی و ادبِ هابیلی است. در قران آمد که حضرت هابیل به برادرش قابیل می‌‌گوید: ... لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقتُلَني ما أَنا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيكَ لِأَقتُلَكَ(مائده - ۲۸) اگر تو "لِتَقتُلني ما انا بِباسِطَ کَفّیه" هرگز به سوی تو دست درازی نمی‌‌‌کنم و او( قابیل) هم برادرش (هابیل ) را کشت. ▪️اگر تو دست دراز می‌کنی که مرا بکشی، من هرگز دستم را به سوی تو دراز نمی‌‌کنم! (چون) من در پیشگاه الهی هستم و هرچه خدا بخواهد(می‌پذیرم) ▪️البته نمی‌‌گوید که من خودم را تحویل تو می‌‌دهم و در اختیار تو می‌‌گذارم که مرا بکشی، بلکه وقتی تو دست دراز می‌کنی که مرا بکشی، من بسوی تو دست دراز نمی‌‌کنم. این ادب هابیل است. ۱۴۰۰ ۳۰_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۰◾️ ☑️جلسه یا
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۳۰◾️ ☑️جلسه یازدهم شرح رساله لقاءالله قسمت پنجم ▪️خداوند آیت الله رفیعی قزوینی رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند. علامه حسن زاده "حفظه الله تعالی" می‌‌فرمودند: در سر درس دیدم هر موقع اسم آقای رفیعی قزوینی را می‌‌آورم یک طلبه ای گریه می‌‌کند. یکی از دوستان هم مباحثه ی او ، از ایشان پرسید، چرا سر کلاس جناب علامه ، گریه می‌کنی؟ ▪️او گفت هر زمان ایشان اسم آقای رفیعی را می‌آورد من گریه ام می‌‌گیرد. چون وقتی کودک بودم در قزوین، آقای رفیعی قزوینی یک مقطعی آنجا بودند، آخوند نماها ، پدر و مادرهای ما را علیه آقای قزوینی تحریک می‌کردند و آنها هم ما را تحریک می‌‌کردند که هر زمان آقای رفیعی می‌‌‌خواستند به مسجد جامع بروند و نماز جماعت اقامه کنند، ما کودکان جمع می‌‌شدیم و به ایشان بد و بیراه و ناسزا می‌‌گفتیم. ▪️الان که در کلاس درس علامه اسم ایشان را می‌آورند ،من به یاد آن صحنه ها می‌‌افتم و اینکه ما در محضر چه کسی بودیم و خبر نداشتیم!! ▪️حضرت استاد فرمودند: وقتی که به قزوین تشریف بردند، آنجا این ماجرا را به ایشان گفتند.‌ ▪️باز در تاریخ دارد که در قزوین، عده ای مردم را تحریک کردند و آنها با سنگ رفتند به خانه یکی از علمای قزوین "یک عارف قزوینی" و در را شکستند و به حیاط منزل او رسیدند که وارد خانه اش بشوند تا همان بلایی را که سرِ عین القضات همدانی آوردند، سر ایشان هم بیاورند. ▪️اما وقتی مردم وارد حیاط منزل شدند، آن آقا در ایوان منزل نشسته بود و جمعیت ،خانه را سنگ باران می‌‌کردند.. خطاب به جمعیت گفت بالای آن درخت نگاه کنید، گنجشکی بالای درخت نشسته بود، ایشان کاری کرد که سر پرنده از بدن جدا شد و بر زمین افتاد! بعد به جمعیت گفت اگر جلوتر بیایید، برای همه شما همین اتفاق میفتد!! مردم هم برگشتند. ▪️حضرت علامه حسن زاده حفظه الله فرمودند: خیلی دلم برای آن گنجشک سوخت! چرا سر آن گنجشک را بریدی تا به مردم بگویی من یک چنین قدرتی دارم؟ فرض می‌‌خواستی سر مردم را ببری، به گنجشک بیچاره چه کار داشتی؟ نظام هستی این قدر حساس است ۱۴۰۰ ۳۰_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۳۰◾️
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در روز ِ هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ١٤٠٠/٠١/٣١◾️ ☑️شرح « رساله لقاء الله » جلسه دوازدهم ▪️حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده بودند: قرآن عهدُالّلهی است که بر هر مسلمانی واجب است هر روز بر این عهدِ اِلهی نظر کند. ▪️نگاه کردن با دقت عمیق را "نظر" گویند حکما اهل نظرند. حکما دائما در نظام هستی، نگاه دقیق و عمیق می‌کنند. ✔️معجزه ی قولیِ پیامبر قرآن است ✔️معجزه ی فعلیِ پیامبر قبله است ▪️دیوار مسجد جناب رسول الله (صلی الله علیه واله) به صورتِ شاخص صفیحی است، نه شاخصِ عمودی. از همین‌جا علمای ما شاخص صفیحی را (شاخص قبله) از مسجد جناب رسول الله (صلی الله علیه واله) گرفتند و طرحش کردند. ▪️ما شیعیان به شهادت خمسه معتقدیم، اما اهل سنت اعتقاد به شهادت اثنینی (دو تایی) دارند. آنها توفیق گفتن شهاداتِ بعدی را ندارند. ▪️پرچمی که داعش درست کرده، اقلِّ اعتقاد یک مسلمان است که در توحید قائل به "لا اِلهَ الّا الله" و در نبوت هم قائل به "محمد رسول الله" (صلی الله علیه واله) است. معلوم می‌شود یک اتاق فکری در پشتِ این آقایان هست. ▪️لذا اینها آمدند این دو جمله را روی پرچم‌شان گذاشتند تا بگویند که هر چه غیر این دو اصل هست بگذارید کنار و همه گردِ این دو جمله جمع شویم. ▪️در بحث های حی علاة و شهادات: ▪️"حیّ عَلَی الصَّلاة" مرتبط به "لا اله الّا الله" است ▪️"حَیِّ عَلَی الفَلاح" مرتبط به جناب "رسول الله" است و ▪️ "حَیِّ عَلی خَیرِالعَمل" در مَنظرِ ما مرتبط به "ولایت" است. ▪️عمَر، در زمان خودش، "حَیِّ عَلَی خَیرِالعَمل" را از اذان برداشت. هنگامِ نزولِ اذان از جبرئیل، این جمله در اذان بود چون این جمله (خَیرِالعَمل) مالِ ولایت است و او ترسیده بود که اگر این جمله در اذان باشد بالأخره نام امیرالمؤمنین زنده می‌شود. ▪️در روایتی در زمان جناب رسول الله (صلی الله علیه واله) آمده است که بعضی ها نزد حضرت می‌رفتند و از سلمان و ابوذر شکایت می‌کردند که شما در اذان‌تان "اَشهَد انَّ عَلیّاً ولیُ الله" نمی‌گویید اما این دو نفر در اذان این جمله را بیان می‌کنند، یعنی چیز اضافه ای را بیان می‌کنند. جناب رسول الله (صلی الله علیه واله) آنها را تخطئه نکردند و فرمودند مگر در غدیر جمله "مَن کُنتُ مَولاهُ فَعلیٌ مَولاهُ" را نشنیده بودید؟! ۱۴۰۰ ۳۱_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در روز ِ هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ١٤٠٠/٠١/٣١◾️
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در روز ِ هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۳۱◾️ ☑️شرح « رساله لقاء الله » جلسه دوازدهم ▪️یکی از معجزات الهی، زبان عربی است بر محور ابجد، که بر زبان حضرت اسماعیل ذبیح الله (علیه السلام) محقق شد. ایشان متکلم به زبان عربی فصیح شد که اولین بار ایشان به این زبان حرف زده اند . ▪️معلوم می‌شود که این زبان یک زبان القائی است، نه اکتسابی و نه زبان مادری. ▪️خلوت (در سرزمین حجاز) برای حضرت اسماعیل(علیه السلام) کار رسید و یک زبان، برایش آورد به نام زبان عربی که این زبان، مبدأ شد تا قرآن کریم در خانه خدا و توسط جناب رسول‌الله (صلی الله علیه واله) به عربی نازل شود. ▪️حضرت ابراهیم (علیه السلام) دعا فرمود: بارالها این خانه را محل امن قرار بده و پیامبری برای اینجا مبعوث کن که اهلِ همینجا باشد (در سوره بقره) که در روایت هم داریم مراد از پیامبر، همین جناب رسول الله(صلی الله علیه واله) است . ▪️همه اینها معلوم می‌شود که مهم ترین چیزی که بر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه واله) وارد شده، قرآن کریم است و آن هم در مکه. و نیز می‌دانیم که در مکه، کعبه محوریت دارد و در کعبه هم دو نقطه ی مهم هست در مجاورِ کعبه، یکی حِجر اسماعیل (علیه السلام) و یکی هم مقام ابراهیم (علیه السلام) که مقام ابراهیم (علیه السلام)، آخرالمطاف است. از آن زمان تاکنون، کعبه، مقام ابراهیم (علیه السلام)، و حجر اسماعیل (علیه السلام) مورد توجه بوده است. ۱۴۰۰ ۳۱_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هشتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق، برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۱◾️
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هشتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق، برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۱◾️ ☑️جلسه سیزدهم شرح رساله لقاءالله ▪️یکی از لطایف قرآن در معرض قرار گرفتن است. طوری در معرض قرآن قرار بگیریم که نه توجهی به جِرم و ظاهر قرآن و نه به تجوید قرآن و نه حتی توجه به لفظ و مفهوم آن داشته باشیم. یعنی از آن سوی عالَم قرآن را تلاوت می‌‌کنند و ایشان هم در معرض قرار گرفته و به تبَعِ آنها تلاوت می‌‌کند. ای دعا ازتو، اجابت هم ز تو ▪️یکی دیگر از لطایف قرآن کریم، فرائض قرآن است. یکی از فرائض قرآن این است که خداوند را ذکر کنیم و به یاد خدا باشیم. ذکر الله ▪️یکی دیگر از فرائض قرآن که خداوند اِلقاء کرد این است که می‌‌گوید: "رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ( آیه ۹ سوره مزمل ) من را وکیلِ خود بگیرید. اصلاً این یک قاعده و یک دستور قرآنی است. ▪️خدای متعال فومود: در تمام امورتان، مرا وکیل بگیرید و "این یک قائده است". و این از الطاف الهیه است. ▪️در اینجا می‌‌‌گوییم: بارالها من می آمدم قرآن بخوانم ولی بلد نیستم . ▪️می‌‌خواهم آنطور که تو و پیغمبر تو می‌‌خواهید، قرآن را تلاوت کنم. ▪️خدایا! می‌‌خواهیم قرآن تلاوت کنیم تا ببینیم تجلیّات تو در قرآن چیست .که امام صادق فرمود: "وَ لَقَد تَجَلّل الله لِخَلقِه في کَلامِهِ وَ لکِّنَهُم لا یُبصِروُن" خدای متعال در کلامش یعنی در قرآن تجلی کرده است لکن مردم نمی‌‌بینند. ▪️آن قرآنی که تو در آن تجلی کردی، آن هم همین قرآن هست و تو در همین قرآن تجلی کردی ولی من نمیبینم!! ▪️حالا وقتی آمدیم قرآن بخوانیم لب را باز میکنم و لب قرآن می‌‌خواند، زبان قرآن می‌خواند و فعلِ قرائت به همین تکلم ظاهری هست و لب و زبان و حتی گوش وقتی الفاظ قرآن را می‌‌شنود، بهره خود را می‌‌برند ▪️اما قلب می‌‌گوید: تو که گفتی "نزل به الروح الامین علی قلبک " (شعراء - ۱۹۳ ، ۱۹۴) این قرآن را بر قلب پیغمبر نازل کردی. بعد هم امام صادق به ما فرمود که تو در این کتاب تجلی کرده ای "فَهُم لا یُبصِرون" و مردم نمی‌‌‌دانند. مراد ما این نحوه قرائت قرآن است ۱۴۰۰ ۳۱_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هشتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق، برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۱◾️
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی روز هشتم ،ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️ ☑️جلسه چهاردهم «شرح رساله لقاءالله » از دقیقه ۱ الی ۱۳ ▪️متن رساله : « فهو واجبٌ علی کل مسلم ان ینظر َ فی کل یوم فی عهده ولو خمسین آیة » ▪️بعرض رسید که یکی از روشهای قرائت قرآن.....این است که آدم حق متعال را و پیغمبر و اهل بیت را وکیل بگیرد نایب بگیرد در قرائت قرآن. اگر قرار باشد آدم وکیل بگیرد بهترین وکیل خودِ خداست ▪️همانطوریکه "وکیل" از اسماءالله است " نعم الوکیل" هم اسم دیگری از اسمای فعلیهء حق است ✔️ " نعم المولی" است، بهترین آقاست . اینها باید در مرحله ی عمل پیاده شود. ▪️وقتی کسی به ما بگوید که یک بهترین وکیل می خواهم، حالا آدم پولداری هم هست و بهترین وکیل هم که بگیرد و خیلی پُر قیمت و هر چه باشد برایش مسئله ای نیست، حالا اگر بگوید یک بهترین وکیل را به من نشان بده ما اینقدر بی خبر از توحید و بی خبر از قرآنیم که نمیتوانیم راهنمائیش کنیم.....وگرنه باید به او بگوییم که بهترین وکیل « خداست» برو خدا را وکیل بگیر ▪️هم در آن آیه داریم که (( فاتخذونی وکیلا)) و هم این آیه دارد که خداوند (( نعم الوکیل)) است؛ حالا که این است یکی از جاهایی که میتوانیم حق متعال را وکیل بگیریم در [[ قرائت قرآن]] است ▪️حالا با اینکه ...قرآن را خودش بر پیغمبر نازل کرد اما از باب؛ لطف و بزرگواری و رافت و دلسوزی و شفقت اش نسبت به ما به ما میگوید مرا وکیل کنید . ▪️مرحوم صدرالدین قونوی در متن کتابشان در مفتاح الغیب..... ( که آقای ابن فناری شرحش کرده بنام « مصباح الانس» ) همین اولش دارد که : بسم الله الرحمن الرحیم اللهم احمِد نفسک عَنّی حیثُ قلتَ.....فاتخذونی وکیلا که بارالها تو خودت را از ناحیه من، خودت خودت را ستایش کن حمد کن ▪️به ما میگویند وقتی میخواهی در نماز سوره حمد تلاوت کنی الحمد لله رب العالمین را بعنوان دعا نگیر. در قنوت که میگویی [[ ربنا آتنا...]] بله جنبه دعائی میگیری اما وقتی سوره حمد میخوانی از این باب که سوره قرآن را خدای متعال واجب کرده در نماز بخوانی "بعنوان سوره حمد قرآن بخوان" نه اینکه بگویی من میخواهم سوره حمد بخوانم و خودم میخواهم .....حمد کنم و از خدا درخواست کنم که ما را به راه راست هدایت کند. ▪️لطافتی که آقای قونوی در مفتاح الغیب شان بکار بردند که....."اللهم احمِد نفسک" یعنی کتابشان از تقاضای حمد شروع میشود.....یعنی ایشان با " نایب گیری" ستایش را شروع میکند....که خدایا خودت خودت را حمد کن....که حامد تو باشی، محمود تو باشی، منتها حامد بودنِ تو از ناحیهء من باشد و وکیلِ منی که حامدِ خودت باشی.... چون در قرآن به ما امر فرمودی که "فاتخذونی وکیلا" ....پس تو را وکیل میگیرم که به نیابت از من خودت را حمد کنی ▪️حمد هر حامدی به اندازهء آن حمد کننده هست.....ولی اگر خدا را وکیل کنم که به نیابت من از طرف من خودش را حمد کند .....این حمد به اندازهء خودِ خداست ما نمیتوانیم بفهمیم که او خودش را حمد میکند یعنی چی! ▪️حمد ما او را ((حمد فعلی)) است، ولی اگر او خودش خودش را حمد بکند(( حمد ذاتی)) است نتیجهء این دو حمد اینست که اگر ما حمدش کنیم یک " ثواب فعلی" گیرمان می آید اما اگر او از ناحیهء ما وکیل بشود خودش را حمد بکند یک " ثواب ذاتی" گیر می آید یعنی یک ((قُرب ذاتی)) نصیب ما میشود. ۱۴۰۰ ۱_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی روز هشتم ،ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱ ◾️جلسه چه
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی روز هشتم ،ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️ ◾️جلسه چهاردهم «شرح رساله لقاءالله » ◾️ از دقیقه ۲۳ الی ۲۹ ▪️بگویید خب امیرالمومنین و اهل بیت پس چرا گوشه گیری نکردند؟ برای اینکه آنها دیگر دنبال این مجتهد و آن مجتهد نرفتند ..... امام زمان هم با بدن عنصری است....آیا می آید مقلّدِ مجتهدین ما میشود؟! تا ببیند علمای قم و نجف چی استخراج کردند از احکام شرعیه؟! اینطور نیست . ▪️در زمان غیبت..... از باب رفع ضرورت میگویند " فارجعوا الی روات احادیثنا" یا " وَ اَمّا مَن کانَ مِن الفقها" که ۴ تا خصیصه داشته باشند..... که این فقها را آقایان اساتید ما معنا میکنند به "فقیه مطلق"، نه فقیه مُتجَزّی. ▪️متجزّی یعنی تجزیه شده است از مثلا ۱۰ هزار احکام شرعیه، ایشان میتواند ۵ تا ۴ تا احکام شرعی را استخراج کند ▪️کجا میتوانی مجتهد مطلق پیدا کنی! تازه در بین مجتهدین مطلق که فقها هستند در بین این فقها برو یک فقیهی را پیدا کن که 1️⃣ صائنا لنفسه باشد 2️⃣ حافظا لدینه باشد 3️⃣ مخالفا لهواه باشد 4️⃣ مطیعا لامر مولاه باشد تازه این را پیدایش بکن و " فَلِلعوامِ اَن یُقَلِّدوه" عوام باید مقلد این بشوند ▪️حتی آدم بخواهد شیخ انصاری ها را هم یک فقیه مطلق بداند مشکل است چون تفقّه در دین میخواهد یعنی هم در "فقه اکبر" و هم در "فقه اصغر" اینجوری فقیه میخواهیم ▪️در زمان حضور آقا امیرالمومنین که آقا در کوفه مستقر بودند و حکومتشان آنجا بود &ایران، افغانستان، لبنان، اردن، عربستان سعودی، یمن،... همه زیر قلمرو اسلام بودند، چقدر در یمن شیعه داشت..... پس معلوم است شیعیان یمنیِ امام علی از شیعیانِ مدینه ای و کربلایی و نجفی و...... به مراتب در حفظ اهل بیت و حریم اهل بیت ساعی تر بودند کوشش بیشتری داشتند. ۱۴۰۰ ۱_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی روز هشتم ،ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️ ◾️جلسه چ
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی روز هشتم ،ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️ ◾️جلسه چهاردهم «شرح رساله لقاءالله » ◾️ از دقیقه ۲۹ الی آخر ( ۳۹ ) ▪️اگر بخواهی از آن مقام عصمت تنزّل بکنی میبینی نوبت رتبهء محمدبن حنفیه هاست که ایشان به برادرش امام حسین از جنبه نصیحت گفت که برادر! برو یمن. ▪️خب اگر در زمان امام که حاضر هم هست اگر دسترسی به امام نداشتیم چکار کنیم؟ آنجا مجبوریم باز به مجتهدین مراجعه کنیم ▪️اینجور نیست که باب اجتهاد در زمان صاحب عصمت نباشد. بلکه باید برویم پیش مجتهد ▪️حالا این مجتهد کیه؟ مثلا یک والی از طرف آقاجان امیرالمومنین می آید. مثلا اباذر را میفرستاد. ▪️در جنوب لبنان یک مقامی بنام مقام اباذر هست..... خب شبانه روز اینقدر برای مردم احکام شرعی و سوالات پیش می آید که ایشان که همهء اینگونه چیزها را که ذهنش نبوده و سوالش را نکرده...... بعد از او سوال میشود چکار میکند؟ ▪️مسائل مستحدثه یعنی مسائلی که تازه حادث شده و تازه شروع شده و اصلا سابقه ندارد ▪️مثلا در مسافرت اگر آدم ۴ فرسخ برود و برگردد مسافر میشود.....قدیم یا با شتر یا با پای پیاده.... بود.... و الان هواپیما.... شده.....و عمودی برود بالا و دوباره برگردد همینجا .... ۴ فرسخ رفت و ۴ فرسخ برگشت آیا مسافریم یا نه؟ اینها میشود سوالات مُستَحدَثِه یعنی یک چیز جدید پیش می آید ▪️باید فقیه آنچنان در امور دین تبحر داشته باشد که بتواند از آیات و روایات در اینگونه از مسائل جدیدی که پیش می آید استخراج کند استنباط کند چون ایشان که دسترسی ندارد برود مدینه از آقا سوال کند.... ▪️و لذا اجتهاد در مقابل نص صحیح نیست ؛اما اجتهادِ بدون نص باید باشد.....ولی اجتهاد در مقابل نص مثل عمل به قیاس هم در احکام شرعیه باطل است ▪️برگردیم به صدر بحث: که یکی خدا را در حمد وکیل میگیرد و یکی در قرائت قرآن خدا را وکیل میگیرد..... از اینجا بحث " قرب فریضه" و "قرب نافله" پیش می آید. ✔️یکجور دیگر قرآن خواندن این است که یا بر اساس قرب فریضه باشد یا بر اساس قرب نافله: ▪️که در قرب نافله خدای متعال میگوید من چشم و گوش و دست و پای.....بنده ام میشوم ▪️در قرب فریضه بنده چشم و گوش و دست و پا و اعضاء و جوارحِ خدای متعال میشود. ۱۴۰۰ ۱_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی روز هشتم ،ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️ ◾️جلسه
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️ ◾️جلسه پانزدهم شرح رساله لقاءالله ◾️ ▪️در اینجا استاد در بیان کون جامع نکاتی را بعنوان مقدمه بحث مطرح فرمودند: ▪️نکته اول اینکه هر یک از ما می‌توانیم یک آدم و حوّایی تصور بشویم که نسل و فرزندانی داریم، فرزندان ما هم فرزندانی پیدا می‌‌کنند و نسل ها یکی بعد از دیگری می‌آیند. ▪️نکته دیگر اینکه ما در مورد اجداد خود تا جدّ دوم و سوم را می‌‌شناسیم و به ندرت از جدّ چهارم اطلاع داریم. از ناحیه فرزندان نیز به همین صورت؛ نوه های خود، و شاید فرزندان نوه ها را ببینیم. بیشتر از این از اجداد قبلی خود و فرزندان بعد از خود خبر نداریم. ▪️به یک تعبیری؛ ما بطور کلی از اصل و ریشه خود بی‌‌خبریم فقط می‌‌دانیم که به جناب آدم و حضرت حوا متصل هستیم. از آنچه هم که بعنوان نسل و ذرّیه از ما باقی می‌‌ماند نیز، بی‌‌خبریم. ▪️کونِ جامع؛ کونی است که مقامِ جمعی دارد. کون جامع هم به اَسرار وچودی خودش آگاه است و هم به اسرار وجودی ماقبل خود و هم به اسرار وجودی مابعد خود. ▪️کون جامع؛ به اَسرارِ وجودیِ عالَم ظاهری طبیعت از کره‌ی زمین و کره‌ی آب و کره‌ی هوا و کره ی اِتِر تا کهکشان‌هاست خبر دارد. ▪️کون جامع؛ از هر چه که در عالَم ظاهر و طبیعت است از مفردات؛ مثل عناصر اَربعه‌‌‌ی اَرضی به صورت کلی؛ و عنصر خامِس سَماوی و همچنین آنچه را که در عالَم مِثال هست و هر آنچه که در عالم عقل هست، باخبر است. ▪️همه‌‌ی این موارد پیش کون جامع حاضر است. که این مقام کون جامع را به عقلِ بِالمُستَفاد تعبیر می‌کنیم. ▪️نفسِ ما دارای قوایی هست که به واسطه آنها کار انجام میدهد؛ اعم از قوای نباتی و قوای حیوانی و قوای انسانی. نظیر قوه باصره برای دیدن و قوه سامعه برای شنیدن و سایر قوا ... ▪️در رأس قوای انسانیِ نفس، قوه عاقله است. قوه‌ی عاقله دارای چهار مرتبه است: عقلِ هَیوُلانی، عقلِ بِالمَلَکه، عقلِ بِالفِعل و مرتبه‌ی نهایی عقل، عقل بِالمُستفاد است. قوه عاقله ابتدا در حد عقل هیولانی است. ▪️فرق بین عقل بالمستفاد و عقل بالفعل این است که عقل بالفعل معقولات را ادراک می‌کند اما عقل بالمستفاد؛ آن توانمندی نفس است که هر چه از معقولات را که عقل بالفعل ادراک کرده است؛ عقلِ بالمُستفاد، مخزن همه‌ی این معقولات و مُدرَکات می‌شود. ▪️در رساله‌ی نفس الامر که یکی از هشت رساله‌ی عربی حضرت علامه حسن زاده (محبوب القلوب) است؛ آمده است: مخزن قوه‌ی عاقله، عقل فعال است؛ مثل این که مخزن قوه‌ی واهمه را حافظه می گوییم. و مخزن قوه‌ی حس مشترک را قوه‌ی خیال می‌نامیم. ۱۴۰۰ ۱_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️ ◾
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق، برابر با ۱۴۰۰/۲/۱◾️ ◾️جلسه پانزدهم شرح رساله لقاءالله ◾️ ▪️مستفاد از ریشه‌‌ی "فادَ ، فیدَ" و در باب استفعال است و کلماتی نظیر "مفید" ، "فایده" ، "استفاده" همه از این خانواده اند. ▪️مستفید آنجایی است که کسی که بخواهد به انسان فایده ای برساند از باب اینکه میل و طبع باطنی و ذاتی او اینگونه باشد. یعنی اصلاً دوست دارد که به دیگران فایده رسانی کند. عقل مستفاد آن عقلی را می گویند که اصلاً شاکله‌‌ی وجودی اش این است که می‌‌‌تواند اِفاده و فایده رساندن را طلب کند. ▪️حال عقل فعّال؛ در مقامِ اِفاده و اِستفاضه، این قابلیّت را دارد که مُستفید و مُستفیض باشد. عقل فعال این قابلیت را دارد که هر آنچه ازمعقولات در او هست، را دفعتاً به انسان اطلاق و اِفاده بکند "اِنّا اَنزَلناهُ في لیلة القَدر" ▪️یعنی همه‌‌ی آنچه که در عقل فعال وجودِ عینی دارد، عقل فعال می‌تواند تمام دارایی ها و دانایی های خود را به هر کسی که قابلیّت پذیرش داشته باشد، به یکباره بدهد. ▪️اگر انسانی به رُتبه‌‌ی عقل بالمستفاد رسیده باشد این قابلیت را دارد که تمام معقولات را یکباره تلقی کند. چنین فردی به مرتبه ی عقل بالمُستفاد رسیده است. در حالیکه درمرتبه ی عقل بالفعل چنین قابلیتی وجود ندارد. ▪️عقل بالمستفاد؛ کون جامع است. یعنی تمام صُوَر معقولاتی را که در عالم عقل فعال موجود است، بالاتر، صُور معقولات و موجودات مادونِ عقل فعال که عالم طبیعت است، همه به وجود عقلی در آنجا حاضر هستند. بالاتر از عقل فعال ، عقل بسیط است ، عقل اول است. یعنی عقل اول، از لحاظ رتبه ی وجودی، بالاتر از عقل فعال است. ▪️عقل بالمستفاد؛ می‌‌تواند هر چه عقل فعال دارد یکجا از او بگیرد. بلکه دوست دارد هر چه که عقل اول دارد هم از او هم بگیرد. بعد آنچنان سیر صعودی می‌کند که حتی از عقل اولِ مفید هم بالاتر می‌رود. ▪️عقل فعّالِ مفید و مُستفید و مُستفیض را از جنبه شرعی تعبیر به جبرئیل می‌‌‌کنند. انسان می تواند حتی از جبرئیل هم برتر باشد و بالاتر برود. ✔️از چنین انسانی تعبیر به کون جامع می‌‌کنیم ۱۴۰۰ ۱_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴 حی علی العزا... ◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق ، برا
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی،روز دهم ماه مبارک رمضان۱۴۴۲ ه .ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلسه شانزدهم«شرح رساله لقاالله»◾️ ✔️«اقرا وارق»بخوان و بالا برو ▪️این فرمایشی که امیر المؤمنین به فرزندشان محمد حنفیه فرمودند،(و اعلم أن درجات الجنه على عدد آیات القرآن ...)قاعده‌ عجیبی است که اگر کسی بخواهد قرآن را که نفس ناطقه انسانی و سراسر قرآن درجات جنت و بهشت انسانی است، تفسیر انفسی بکند باید به این« واعلم»توجه کند. ▪️بدین سان که: هر آیه ای از قرآن کریم راتلاوت می کند یک درجه ای از در جات قرآنی را دریافت می کند. ▪️حال اگر کسی بپرسد بهشت چند درجه است ؟مثلا بهشت یک جنبه پلکانی داشته باشد ،کانه انسان درمقابل درجه ای از درجات ارتقایی قرار می گیرد، ▪️چرا که درساختمان ، راه پله را برای این میسازند که انسان می خواهد از طبقه ای به طبقات بالا تر برسد. هر پله به مثابه ی درجه ای که شخص آن را سکوی بالا رفتن خود قرار میدهد تا به پله دوم صعود کند به همین ترتیب ارتقاء می یابد تابه طبقه مورد هدف خود برسد.براین اساس هدف جنبه صعودی وارتقایی دارد. ▪️قرآن هم درجاتی دارد که در آیه ۸۲ سوره اسرا آمده است : «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا» ما آنچه رابرای مؤمنان از قرآن نازل می کنیم مایه شفا و رحمت است ولی ظالمین را جز زیان نمی افزاید. ▪️قرآن بر کسی که بخواهد از پله ها بالابرود ، ارتقاء یابد، درجه است ولی برای ظالمان درکات می باشد. حال چرا قرآن برای ظالمین خسارت است؟ برای اینکه ظالم نمی خواهد با قرآن بالا برود. او برای هدفش به طرف پایین پله ها در حرکت است. وقتی انسان از پله ها بالا می رود، شعاع دیدش وسیعتر می شود ، ولی وقتی انسان از پله ها پایین می آید. شعاع دیدش کمتر می شود تا به قعر چاه سقوط می کند پیامبراسلام در جمع صحابه در حال فرمایشاتی بودند که یک دفعه فرمودند : من همین الان،سنگی که ۷۰ سال پیش وارد چاه جهنم شده بود و اکنون به ته چاه رسیده است ،صدایش را شنیدم. ▪️اصحاب هیچ سوال نکردند،وقتی بیرون رفتند دیدند سروصدایی از خانه همسایه می آید وگفته شده فلانی مرده و۷۰ سال هم داشت. قرآن برای کسی که بخواهد بالا برود درجات است و برای کسی مثل ظالم که نمی خواهد بالا برود درکات جهنمی است. ▪️در «د ر ج و د ر ک » میل به رسیدن و وصول است . در درج حالت ارتقاء و بالا رفتن است ، ولی در درک میل به پایین آمدن و سقوط است. قرآن کتابی است که وقتی مومن می آید واز آن استفاده می کند،گام به گام که بر می دارد درجات است ولی همین که ظالم از آن استفاده می کند،گام به گام که بر می‌دارد درکات است. ▪️بدین سبب است که به قاری قرآن در روز قیامت گفته میشود،این قرآن رابخوان وبالا بیا. بدان که درجات بهشت به اعداد آیات قرآن است.پس نشان از آن دارد که درجات متفاوت است و جنبه ارتقایی دارد. این بسته به انسان است که چه اندازه از قرآن بهره مند شده باشد و به همان اندازه درجات پیدا میکند. ▪️فهم از قرآن هم بستگی به افراد دارد یک عده فهم توحید الوهی پیدا می کنند و عده ای هم توحید وجودی. آنهاییکه قائلین به توحید وجودی را مشرک میدانند،بدانند که خودشان مشرکند.چرا که توحید الوهی مترتب بر توحید وجودی است. اگر قائل به چندین وجود باشیم باید قائل به چندین الله باشیم. ▪️الله وجودی است که در ذات خودش وجود خودش است و عدم در آن راه ندارد و آنگاه میبینیم الله یکی بیشتر نیست و وجود هم یکی بیشتر نیست، ▪️عقل و زمین و آسمان و غیره هم وجودند ولی وقتی به حاق ذات آن وجود نگاه میکنیم،میبینیم از یکی بیشتر نیست،انسان در وحدت وجود است که خیلی راحت میتواند وجودالوهیت و لااله الاالله را اثبات کند. ✔️چرا که توحید الوهی مترتب بر توحید وجودی است. ▪️با توجه به فرمایش امام،اگر ظاهر روایت را توجه کنیم که درجات بهشت به اعداد آیات قرآنی است،قرآن ۶۶۶۶ آیه دارد و هر عدد از اعداد این آیات یک جنت و بهشت واقع بشوند درجات بهشت میشود،۶۶۶۶ درجه.حال اگر فقط به ظاهر روایات توجه کنیم. ۱۴۰۰ ۳_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی،روز دهم ماه مبارک رمضان۱۴۴۲ ه .ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلسه
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی شبِ یازدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ ه.ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلسه هفدهم « شرح رساله لقاءالله » ، قسمت اول ،از دقیقه (۱۰-۱)◾️ ▪️واعلم اَنَّ دَرَجاتِ الجّنَة عَلی عددِ آیاتِ القرآن. "بدان درجات بهشت به عدد آیات قرآن است" اگر در معنای ظاهری عبارت توقف کنیم ، هر آیه ای از قرآن به منزله یک درجه ای از درجات بهشت است ، یعنی در حدود شش هزار و ششصد وشش درجه برای بهشت می‌‌توان قائل شد. ▪️در قیامت به شخص قاریِ قرآن در نشئه طبیعت خطاب می ِشود" اِقراء وَأرق" یعنی بخوان و بالا برو، البته کسی که در این جا (نشئه طبیعت) قرآن تلاوت کرده و قابلیّت واستعداد پیدا کرده است مخاطب به این خطاب می‌شود. ▪️به همین دلیل در حدیث آمده است که : قرآن را تلاوت کن ، به آن عمل نما، در انجام فرائض و شرایع آن کوشش کن، به حلال و حرام آن آمِر و ناهی باش ، در تَهَجُّدِ به قرآن اِهتمام داشته باش. زیرا قرآن عَهدُاللّهی است که باید هر روز در آن بنگری ، در این صورت آمادگی پیدا می‌کنی که به تو بگویند بخوان و بالا برو. ▪️ان‌‌شاءالله توفیق داشته باشیم در شبانه روز در طول عمرمان در محضر قرآن تشرّف حاصل کنیم به فرموده امام(علیه السلام) حتی به اندازه "پنجاه آیه" ( خَمسینَ آیَه) بخوانیم. البته چونکه این عزیزان خود عرب زبان بودند برای آنها آسان بود امّا برای غیر عرب زبانها این تلاوت کار سختی است. ما کلام را تَنَّزل بدهیم ، آن را به پنج آیه سفارش می‌‌کنیم. به این نحوی که بیان شد تلاوت شود. ▪️در تلاوت قرآن، طوری عمل نماید که ، تمام اعضا و قوا در این تلاوت سهیم باشد ، چشم با نگاه کردن تلاوت می‌‌کند ، گوش و همچنین قوه مربوط به این عضو با شنیدن صدای قرآن ، قاری محسوب می‌‌‌شود . ▪️این نحوه تلاوت قرآن، مانند نماز است. در نماز تمام اعضاء و جوارح در حال نماز خواندن هستند . وقتی در ابتدا رو به قبله می‌‌‌ایستیم که مَقادیم بدن به سمت قبله رو می‌‌کنند در این حال کلّ بدن در حال نماز است. ▪️مجموعه بدن در هنگام رکوع وسجده بافت خاصی پیدا می‌‌کند در سجده هفت عضو بدن حتماً باید مُماس با زمین شود ، دو کف دست ، دو زانوی پا، دو تا نوک انگشت شصت پا و دیگری هم نقطه‌‌ی پیشانی است که بر روی مُهر قرار می‌‌‌گیرد ، اینها اعضای هفتگانه در نماز خواندن هستند . ▪️در هنگام اقامه‌‌ی رکعات نماز ، ایستادن در نماز ، ذکر بدن محسوب می‌‌شود. ▪️پس نمازِ بدن، به ایستادن است البته در نماز های مستحبی می‌‌‌توان نشست و نماز خواند. ▪️در آغاز نماز وقتی دستها را برای تکبیرةالاِحرام بلند می‌‌‌کنیم باید کف دستها به سوی قبله باشد این حرکت خود برای دست یک نحوه نماز خواندن است. ▪️تمام حرکات و سَکَنات و هیئت و بافتی که در نماز داریم همه در مجموع نماز را تشکیل می‌‌‌دهد. در تکبیرِ نماز ابتدا نماز گزار یک تعدادی از کارها را بر خود حرام می کند. مانند نگاه کردن به اطراف. خوردن ، آشامیدن، ... یعنی با گفتن تکبیرةالاِحرام ، مُحِرِم می‌‌شود و مجوز ورود به نماز را پیدا می‌‌‌کند. ۱۴۰۰ ۳_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی شبِ یازدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ ه.ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلسه
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب یازدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلسه هفدهم شرح رساله لقاءالله، قسمت دوم ، دقیقه (٢۰-۱۰)◾️ ▪️تمام اعضاء وجوارح و همه قوای انسان در هنگام اقامه‌‌ی نماز در حال نماز خواندن هستند، مانند قوه حافظه ، قوه مُتَخیّله، قوه خیال ، قوه مُتَصوّره ، قوه عاقله، در هنگام نماز در کار هستند. ▪️حواس پنجگانه انسان اعم از قوه سامِعه در شنیدن ، قوه باصِره در دیدن ، در حال نماز هستند .به همین دلیل فرمودند: در هنگام نماز چشم نمازگزار باید باز باشد و به محل سجده نگاه کند ، یا فرمودند در هنگام رکوع بین دو تا قدم خود را نگاه کنید، دلیل این دستورات این است که هر یک از اعضاء ، نماز مخصوص به خودشان دارند. ▪️در هنگام نماز ، زبان کوچک با زبان همکاری می‌‌کند تا دَمِ خارج شده از ریه به حلق برسد و به صوت تبدیل شود ، اگر نماز جَهریه است باید بلند بخواند ، اگر نماز اِخفاتیه است باید آهسته خوانده شود و صوت نداشته باشد. ▪️اگر کسی بگوید من حضور قلب ندارم پس نماز خواندنِ من فایده ای ندارد در پاسخ او باید گفت تمام اعضاء و جوارح انسان در حال نماز خواندن هستند و اگر با حضور قلب باشد خیلی بهتر است. ▪️اگر در نماز، حضور قلب باشد این توجه قلبی، به منزله‌‌ی امام جماعت محسوب می‌‌شود .در این مسیر تمام قُوا ، اعم از قوایِ خیال و وَهم و مُتخیّل و مُتصوّره که کلمات را با کلمات ترکیب می‌‌کند آیات را با آیات ضمیمه می‌‌‌کند و دَم به دَم از قوه حافظه مُدرکات خودش را به ظهور می‌‌‌رساند. ▪️برای مثال بعد از تکبیر" بِسم الله الرحمن الرحیم "می‌‌‌گوید بعد آن "الحمداللّه " می‌‌گوید اگر شخص حافظه نداشته باشد نمی‌‌تواند این ها را به ترتیب اِعاده کند. ▪️در هنگام نماز قوه متخیّله اَشکال و صُوَرِ کلمات را از مخزن خیال صورتگری می‌‌کند تا با همدیگر دوخت و دوز کند و این رَوندِ پشت سر هم بودن ، درست صورت بگیرد. آنقدر این جا کار انجام می‌‌گیرد که تعجب آور است. ▪️قوه متخلیّه در این هنگام شش کار را انجام می‌‌دهد : ▪️صورت را با صورت ترکیب می‌‌‌کند. ▪️صورت را با معنا ترکیب می‌‌کند. ▪️معنا رابا معنا ترکیب می‌‌کند. ▪️صورت را از صورت تجزیه می‌‌کند. ▪️معنا را از صورت تجزیه می‌‌کند. ▪️معنا را از معنا تجزیه می‌‌کند. ▪️متخَیّله مانند یک نقاشی است که می‌‌خواهد عکس یک حیوانی را بکشد که فرضاً سَرِ او شبیه طاووس باشد بدن او شبیه گاو ، پاهای او شبیه فلامینگو ...! این نحوه تجزیه و ترکیب کار بسیار بزرگی است. ▪️در نماز؛ تمام اعضاء و جوارح و قوای ادارکی از قوای حسی گرفته تا خیالی و وهمی و مخازنِ آنها همه در حال نماز هستند. تمام اعضاء و جوارح وهمچنین قلب که به طور مستمر در حال تَقلُّب و انقلاب است در حال نماز است. ▪️قلب را به این دلیل قلب می‌‌گویند چون این توانمندی را دارد که دائماً بسوی عالم غیب رو کند وبه عالم شهادت مُطلقه برگردد. و به عالم شهادتِ مُضاف برود و واردِ غیب مُضاف شود و همچنین به عالم غیبِ مطلق برود ... یعنی بطور مستمر در حال رفت آمد در عوالِم است‌ این توانمندی را مقام قلب می‌‌‌گویند. ▪️قلب حالت تحولی دارد؛ گاهی در غیب است، گاهی هم تنزّل می‌‌کند در عالم مادّه است. اگر قلب در هنگام نماز توجّه غیبی او بر قرار باشد، قابلیّت پیدا می‌‌کند که امام جماعت شود. سایر قوا مادونِ قلب هستند لذا ایشان افق اعلایی دارد به همین دلیل بقیّه قوای ادراکی نمی‌‌توانند امام شوند. ۱۴۰۰ ۳_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب یازدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلس
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب یازهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه.ق برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلسه هفدهم شرح رساله لقاءالله قسمت سوم دقیقه (۳۰-۲۰)◾️ ▪️اگر قلب اهل حضور و مراقبت‌‌ باشد و در هنگام نماز این سویی نباشد با مدرکات حِسیّه مشغول نشود (چون قلب دائماً در تقلب و انقلاب است) این توانمندی در قلب هست که رو را به طرف عالم غیب کند و تمام این قوای ادراکی حسی و خیالی و وهمی و عقلی و ..همه به دنبال او باشند. ▪️این‌جا یک نماز جماعت برقرار می‌شود. لذا نماز با حضور قلب، برای هر شخصی یک نماز جماعت است؛ امام جماعت قلب اوست که رو به سوی عالم غیب است. همانگونه که بدن ظاهری او به سوی کعبه است قلب او هم به سوی کعبه‌ی باطنی است و تمام این اعضاء و جوارح و قوا... همه به دنبال او نماز خودشان را به امامت ایشان می‌خوانند و یک نماز جماعت می‌‌شود. ▪️در قرآن خواندن هم بهترین نوع تلاوت قرآن این است که چشم ببیند، گوش هم بشنود، زبان هم حرکت کند این آیات نوشته شده‌ی در قرآن مادیِ طبیعی و عنصری را هم به تلفظ دربیاورد چطور در نماز خواندن ، همه اعضاء، جوارح، قوا در کار هستند این‌جا هم در کار باشند و همه قرآنِ خود را بخوانند. قلب هم در این قرائت قرآن رو به سوی عالم غیب داشته باشد. یا قلب اراده کند مستقیماً ً در محضر جناب خاتم انبیاء و بر اساس قُرب فریضه یا قُرب نافله، با ایشان قرآن بخواند. یا در محضر حق متعال باشد که اول خدای متعال برای او قرآن تلاوت کند او هم به تَبعِ حق متعال قرآن تلاوت کند. ▪️در قرب نافله ،حق تنزّل می‌‌کند و چشم و گوشِ عبد می‌‌شود و عبد شنونده و بیننده است، ولی در قرب فریضه ، عبد تَرفُّع می‌‌یابد و صعود و عروج پیدا می‌‌کند و بیننده و شنونده حق است. لذا فرق بین دو قرب ، فرق بین تنزّل و ترفع است. و به قدر تفاوت بین عبد و رَبّ است . شرح دفتر دل ، ج۱، ص٣۴٧ ▪️وقتی قاری قرآن این چنین باشد که قلب او توجه به اَسرار و حقایق قرآن، مراتب وجودیِ قرآن داشته باشد علاوه بر این وجودِ مادیِ عنصریِ طبیعی قرآن که به صورتِ خط روی صفحه‌ی کاغذ درآمده و با یک نظم خاصی هست؛ به چنین شخصی در قیامت گفته می‌شود: "اِقراء وَارقَ" بخوان و بالا برو. ▪️خواندن در این‌جا (نشئه طبیعت) بصورت تدریج است اما در آن‌جا (عوالم بالا) "اقرا و ارق" به صورت انشاء و دفعی است. آن‌جا تدریج به معنای عالم طبیعت نیست. (دقیقه ۲۵) ▪️اگر در عالم طبیعت بخواهیم قرآن را جوری بخوانیم که هم زبان ما، هم چشم و گوش ما، هم اعضاء و جوارح ما و تنفس و ریه‌ و مطلقاً قوای ظاهری و باطنی قرآن بخواند باید به تدریج از سوره‌ی فاتحه ، سوره‌ی بقره تا آخر قرآن بخوانیم. حال بعضی تندتر و بعضی آرام می‌‌خوانند این قرائت تدریجی است. ▪️کسی که مقید است قرآن بخواند چه بسا حتی بلد هم نباشد شاید از جنبه‌ی ظاهری صحیح هم نخواند اما دوست دارد قرآن بخواند قرآن را نگاه می‌کند آن را مسح می‌کند، به صورت و چشم خود می‌کشد، او هم لیاقت پیدا می‌کند که در قیامت قرآنِ دفعی بخواند، قرآن انشائی بخواند. ▪️به او هم می‌گویند "اِقراء وارقَ" خودت بخوان بالا برو. ▪️ " یُقال لِقاری القرآن" به قاری قرآن گفته می‌شود! گوینده کیست؟ چه کسی به او می‌گوید بخون بالا برو؟ این جاها وقتی فعل مجهول می‌آورند مطلب خیلی عمیق است. ملائکه الله به او می‌گویند؟ درست است. جبرئیل امین به او می‌‌گوید؟ صحیح است. خاتم انبیاء به او می‌‌‌گوید؟ صحیح است. ائمه بگویند .... ذات الهی بگوید .... همه درست است. اینقدر طرفدار پیدا می‌کند که همه به او می‌گویند بخوان بالا برو. ▪️آن‌جا به صورت تدریجی نیست. در این‌جا اگر سواد نداشت عرب زبان هم نبود ، نمی‌تواند کلمات عربی را ادا کند و با چه زحمتی قرآن می‌خواند. ▪️اما به همین شخص خدای متعال خطاب می‌کند بخوان بالا برو و ایشان " کالبرق الخاطف" می‌‌خواند و می‌گذرد. قرآن؛ هرگز تمام شدنی نیست "اِنّ درجاتِ الجَنّة عَلی عددِ آیاتِ القرآن" ▪️آن وقت آیات قرآن در نفس او تکسیر می‌شود. یکی از بطونِ معانیِ "اقرا وارق" این است که قرآن در نفس قاری قرآن تکسیر می‌شود. همین اندازه تکسیر با سین را در نظر داشته باشید که خودش در عالَم علم وادی عظیمی است. ▪️پس قاری، قرآن را به اَنحاء گوناگون می‌خواند. به همین نحوی که بر پیغمبر نازل شده وقتی تلاوت می‌کند اصلاً تمام نمی‌شود. و هر دفعه که تلاوت می‌کند مقام دفعی و انشائی او برای او منشآت می‌آورد. ▪️منشآت مُنشِئ به امرِ ایجادی و توجّهِ ایجادیِ دفعی، هرگز تمام نمی‌شود چون متوقف بر اراده‌ی اوست و اراده هم هرگز پایان پذیری ندارد. ▪️نفس ناطقه‌ی این شخص هم که قاری قرآن است مقامِ لایَقِفی پیدا می‌کند که در هیچ مرتبه‌ای از مراتب قرآن متوقف نمی‌شود. ۱۴۰۰ ۳_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب یازهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه.ق برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب یازهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه.ق، برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلسه هفدهم « شرح رساله لقاءالله » قسمت چهارم دقیقه ۳۰ تا ۳۵◾️ ▪️"وَانظُر بِنور العقل و العلم الی ما افاضه ولی الله الاعظم فی کلامه هذا" با نور عقل و علمت به آنچه را که این ولی اعظم حق یعنی امیرالمومنین علیه الصلوة والسلام در این کلام افاضه فرمود د‌قت کن ببین چه خبر است. ▪️"فانّ محاسنه و لطائفه فوق ان یحوم حولها العباره". نیکوئی‌های این کلام امیرالمومنین و لطائف آن، فوق آن است که بخواهد به عبارت درآید‌ و با الفاظ نمی‌شود کلام امام را توضیح داد. ▪️آقا فرمودند که به نور عقل و علم به این فرمایش نگاه کنید که باید خداوند این نور را به انسان عطا کند: « الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللّه‏ُ فِى قَلْبِ مَنْ يَشآءُ » آن علمی را که نور الهی است، خداوند در دل‌ها قذف می‌کند و می‌اندازد، اِلقاء می‌کند. (کتاب العلم اصول کافی) ▪️حقیقت علم؛ آن نوری است که خدای متعال ، الله ، اَلعلمُ نورَُ یَقذفه الله ، الله که اسم جامع است این نور را ، في قلب مَن یشاء در دل آن‌هایی که خدا می‌خواهد قذف می‌کند ، پرت می‌کند. ▪️این‌ بزرگواران می‌توانند معنای این حدیث را بفهمند. وگرنه اینکه کسی بگوید ما فلسفه خواندیم عرفان خواندیم و ما می‌توانیم اینها را برای شما شرح کنیم، درست است این‌ها هم کمک می‌کند اما آن لطائفِ این حدیث چیزی نیست که با عبارات‌ بدست بیاید. ۱۴۰۰ ۳_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب یازهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه.ق، برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی،روز یازدهم ماه مبارک رمضان۱۴۴۲ ه .ق ، برابربا ۱۴۰۰/۲/۴◾️ ◾️جلسه هجدهم«شرح رساله لقاء الله »◾️ ▪️در آداب سالک الی الله اولین بحث ، قرآن و تلاوت آن مطرح شد،ازباب اینکه قرآن شرح حقیقت محمدیه (صلی الله علیه واله) است. ▪️گاهی شایدشرح یک مطلبی باعث تاریک ترشدن آن مطلب می شود. شرح و تفسیر آیات قرآن براساسِ علم فکری موجب مجهول ترشدن آیات می شود. ▪️شیخ اکبرمی فرماید: روز قیامت قرآن به صورت باکره و بکر ظهورمی کند. بکر یعنی پرده ی کشیده شده. ▪️یکی از درخواستهای ما هنگام تلاوت قرآن ( حالا در خواب یا بیداری ) این باشد که به محضر امام عصر (عجل الله ) برسیم و از اسرار و لطایف الهی بهره بگیریم. تمام قرآن خواندن های ما در دنیا و مس و تجوید،زمینه این است که قابلیت یابد و قیامتش قیام کند. ▪️پیامبر(صلی الله علیه واله) درزمان عمرمبارکشون ، معراج داشتند و الان هم امام عصر عج دائم المعراج اند. معراج و قیامت توأمان اند. دوبرادردوقلویندکه از یک پستان شیر می خورند. معراج ومعاد عِدْل هم اند، جناب امام عصر عج که صاحب المعراج و وارث المعراج نبی است. ایشان دائما قیامتشان برپاست. این یکی از اسرار معراج است. ▪️تاکید تلاوت قرآن در پاسی از شب هم زمینه قیام قیامت شخص می شود. قیامت در امتداد زمانی و نسیه را ، قرآن نگفته ؛ بلکه قیامت ، همیشه حاضر است؛ جزانفس عمل است. ▪️قیامت ظهور آنچه در دنیاست، می باشد نه حدوث آنچه دردنیاست. خواب هم یک نحوه قیامت هست، هرچه می بینی انشا ء و منشئآت خودت هست. قیامت برای اکثری، بعد موت طبیعی شان حاصل می شود. ▪️حمل توحیدصمدی کار آسانی نیست، وقتی به حضرت فاطمه ۹ تا ۱۸ ساله مدام جبرئیل نازل می شود و درباره فرزندانش می گوید، اینها در حقیقت تفسیر عالم ذر ّ ِ فاطمی است. حضرت آقاجان به این توحید رسیده که « محبوب قلوب » است. خوانی ازسرّ حسن سَر در بیاری دون که من بنده فرمانبر آل پیمبر هَسّمه آقای ما راه موت اسود را انتخاب فرمودند. و مهمترین آن بحث وحدت وجود است. ▪️اگرکاری برای رضای خدا انجام دهی که مردم فحش دهند و تو تحمل کنی ، اینجا عزیزالله می شود. وگرنه اگر راه ژنده پوشی درپیش گیری و مردم برایت دلسوزی کنند، این تعلق می آورد و توحید پیاده نمی شود. ▪️توحیدالصمد قرآنی راهش این است که حتما باید به موت اسود برسی، همه ی ائمه باموت اسودبه امامت رسیدند. ۱۴۰۰ ۴_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei